این مقاله میتواند با ترجمهٔ متن از مقالهٔ متناظر در انگلیسی گسترش یابد. (سپتامبر ۲۰۲۴) برای مشاهدهٔ دستورالعملهای مهم ترجمه روی [گسترش] کلیک کنید.
یک نسخهٔ ترجمهشده بهصورت ماشینی از مقالهٔ انگلیسیببینید.
استفاده از مترجمهای ماشینی نظیر دیپال یا ترجمهگر گوگل نقطهٔ آغاز خوبی برای ترجمه است، اما کاربران ترجمهکننده باید در صورت نیاز خطاها را برطرف، و دقت ترجمه را بررسی کنند؛ و نباید تنها متن ترجمهشده بهصورت ماشینی را بدون اصلاح در ویکیپدیای فارسی قرار داده و منتشر کنند.
متنی که غیر قابل اطمینان یا کم کیفیت به نظر میرسد را ترجمه نکنید. در صورت امکان صحت متن را در منابع ارائهشده در مقالهٔ خارجیزبان بررسی کنید.
شما ملزم هستید با ارائهٔ یک پیوند میانزبانی به مقالهٔ مبدأ ترجمه، انتساب حق تکثیر را در خلاصه ویرایش بههمراه ترجمهٔ خود ارائه دهید. یک روش برای انتساب در خلاصه ویرایش میتواند استفاده از این عبارت باشد
محتوای این ویرایش از مقالهٔ موجود در ویکیپدیای انگلیسی در [[:en:Hundred Days Offensive]] ترجمه شده است؛ برای انتساب، تاریخچهٔ آن مقاله را ببینید. (ابزارهایی نظیر ترجمهٔ محتوا و به ویکیفا خلاصه ویرایش و پیوند میانزبانی مناسب را بهطور خودکار تولید میکنند.)
پس از ترجمه، الگوی {{صفحه ترجمهشده|en|Hundred Days Offensive}} باید به صفحهٔ بحث افزوده شود.
آلمانیها به خط هیندنبورگ عقبنشینی کردند، اما متفقین با پیروزیهای متوالی، که از نبرد کانال سنت کوئنتین در ۲۹ سپتامبر شروع شد، خط را شکستند. این حمله مستقیماً به آتشبس در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ منجر شد که جنگ را با پیروزی متفقین به پایان رساند. اصطلاح «آفند صد روزه» به یک نبرد خاص یا یک استراتژی اشاره نمیکند، بلکه به مجموعه ای سریع از پیروزیهای متفقین اشاره دارد.
آفند بهاره آلمان در جبهه غربی در ۲۱ مارس ۱۹۱۸ با عملیات میشائیل آغاز شده بود و تا ژوئیه پایان یافت. ارتش آلمان تا رودخانه مارن پیشروی کرده بود، اما نتوانست به هدف خود برای پیروزیای که تعیینکننده جنگ باشد[غ]، دست یابد. هنگامی که عملیات مارن-ریمس آلمان در ژوئیه به پایان رسید، فرمانده عالی متفقین، فردیناند فوش، دستور یک ضد حمله را صادر کرد که به عنوان دومین نبرد مارن شناخته میشود. آلمانیها با درک موقعیت غیرقابل دفاع خود، از مارن به سمت شمال عقبنشینی کردند. برای این پیروزی به فوش عنوان مارشال فرانسه اعطا شد.
پس از اینکه پیشروی آلمانیها متوقف شد، فوش توضیح داد که زمان مناسب برای حمله متفقین به مواضع آلمان رسیده است. نیروهای اعزامی آمریکا (AEF) به فرماندهی سرلشکرجان جی. پرشینگ به تعداد زیادی وارد فرانسه شده و ارتش متفقین را با منابع گسترده خود تقویت کرده بودند.[۱۰] پرشینگ مایل بود از ارتش خود به عنوان یک نیروی مستقل استفاده کند. نیروهای اعزامی بریتانیا (BEF) با تعداد زیادی از نیروهایی که از مبارزات سینا و فلسطین و از جبهه ایتالیا بازگشته بودند، و همچنین با نیروهای رزروی که سابقاً توسط نخستوزیر دیوید لوید جورج در بریتانیا به علت سرپیچی از خدمت بازداشت شده بود، تقویت شده بود.[۱۱]
برنامه ریزان نظامی تعدادی پیشنهاد را بررسی کردند. فوش با پیشنهاد فیلد مارشالسر داگلاس هیگ، فرمانده کل نیروهای اعزامی بریتانیا (BEF)، برای حمله به رودخانه سم، در شرق آمیان و جنوب غربی محل نبرد سم در سال ۱۹۱۶ موافقت کرد تا آلمانیها را مجبور به دور شدن از راهآهن حیاتی آمیان-پاریس کند.[۱۲] همچنین این منطقه به این علت انتخاب شد که در تلاقی مرز نیروهای انگلیسی و فرانسوی و جاده آمیان-روا قرار داشت و به دو ارتش توان همکاری با یکدیگر میداد. زمین پیکاردی بر خلاف فلاندر، سطح خوبی برای تانکها فراهم میکرد، و دفاع ارتش دوم آلمان به فرماندهی ژنرال گئورگ فون دِر مارویتز نسبتاً ضعیف بود، زیرا در فرآیندی به نام نفوذ مسالمت آمیز توسط استرالیاییها مورد حمله مستمر قرار میگرفت.
نبرد آمیان (با حمله فرانسویها به جناح جنوبی که نبرد مونتیدیه نامیده میشود) در ۸ اوت با حمله بیش از ۱۰ لشکر متفقین - نیروهای استرالیایی، کانادایی، بریتانیایی و فرانسوی - با بیش از ۵۰۰ تانک آغاز شد.
Blair, Dale (2011). The Battle of Bellicourt Tunnel: Tommies, Diggers and Doughboys on the Hindenburg Line, 1918. Frontline Books. ISBN978-1-84832-587-6.