اثیرالدین مفضل بن عُمر از دانشمندان و فیلسوفانِ نامیِ سدهٔ ششم و هفتم هجری ست. در ابهر زاده شد و در کودکی علومِ مقدماتی را آموخت. سپس در جوانی برایِ یادگیریِ منطق و فلسفه و فقه و تفسیر قرآن به خدمتِ امام فخر رازی رسید، و شاگردیِ وی را کرد. او با محقق طوسی آشنایی داشته و میانشان نامههایی رد و بدل شدهاست. محقق طوسی با این الفاظ او را گرامی میدارد:
«جناب همایون و ذات میمون مخدوم معظم ملک حکماء العالم اثیر المله و الدین قطب الاسلام و المسلمین قدوه العلما/ئ و المنحققین بقیه الافاضل المتاخرین …».[۱]
مدتی نیز به شام سفر کرد و شاگرد «محییالدین محمد بن سعید بن ندی» شد. پس از آن به روم رفت به تعلیم و تألیف اشتغال ورزید. در نهایت پس از سفر به موصل و اردبیل به ابهر بازگشت و در ۶۶۳ هجری در همانجا درگذشت.[۲]
از شاگردان برجستۀ وی می توان به زکریای قزوینی اشاره کرد.[۳]
فخررازی قضایای محصوره را به حقیقیه و خارجیه تقسیم گرده بود، ابهری بر این دو ذهنیه را افزودهاست.[۴]
از جمله نظریات ابهری این نکته است که هرگاه در موجبه کلیه ادات انفصال پس از موضوع آورده شود، مانند «کل عدد اما زوج او فرد»، محتمل است حملیه باشد نه منفصله؛ و اگر مقصود از آن عناد بین «کل عدد زوج» و «کل عدد فرد» باشد، منفصله مانعة الجمع است. احتمال اول همان چیزی است که بعدها به قضیه مرددة المحمول معروف شدهاست که در نقیض قضایای مرکبه جزئیه کاربرد دارد.[۵]
نقیض موجهه مرکبه کلیه، مانند «کل ج ب بالامکان الخاص»، منفصله مانعة الخلو است.[۶]
منطق دانان گفته اند سالبه جزئیه عکس مستوی ندارد، اما ابهری نشان دادهاست که سالبه مرکبه در جنبه ایجابی مستلزم عکس مستوی است.[۷]