خلاقیت محاسباتی (Computational creativity)[۱] (به عنوان خلاقیت هنری، خلاقیت مکانیکی و محاسبات خلاق نیز شناخته میشود) تلاش چند رشتهای است که در تقاطع زمینههای هوش مصنوعی، روانشناسی شناختی، فلسفه و هنر قرار دارد.[۲]
هدف خلاقیت محاسباتی، مدلسازی، شبیهسازی یا تکرار خلاقیت با استفاده از یک رایانه برای دستیابی به یکی از چندین هدف زیر به کار میرود:
زمینه خلاقیت محاسباتی به بررسی مسائل نظری و علمی در مطالعه خلاقیت مربوط است. کار نظری در مورد طبیعت و تعریف مناسب خلاقیت به موازات کار علمی در اجرای سیستمهایی که خلاقیت را نشان میدهد، انجام میدهد.
با توجه به میزان فعالیت در این زمینه (به عنوان مثال، نشریات، کنفرانسها و کارگاههای آموزشی)، خلاقیت محاسباتی یک منطقه رو به رشد تحقیق محسوب میشود. اینها مشکلاتی هستند که بهطور کلی مطالعه خلاقیت را پیچیده میکنند:
در واقع تمامی نظریه پردازان کامپیوتری با این فرض که کامپیوترها تنها میتوانند کارهایی را که برنامهریزی شدهاند انجام دهند، موافق نیستند، نقطه عطفی در خدمت خلاقیت محاسباتی است.
محققان بنای یک دیدگاه چندجانبه ای از خلاقیت توسعه را ارائه دادند، که از موارد زیر استفاده میکند. چهار معیار برای دستهبندی پاسخ یا راه حل به عنوان خلاق:
قبل از سال ۱۹۸۹، شبکههای عصبی مصنوعی برای مدلسازی برخی از جنبههای خلاقیت استفاده شدهاست. پیتر تاد(۱۹۸۹)برای اولین بار یک شبکه عصبی برای تولید ملودیهای موسیقی از روی یک مجموعه آموزشی قطعات موسیقی آموزش داد. سپس برای اصلاح پارامترهای ورودی از یک الگوریتم تغییر استفاده کرد. این شبکه بهطور تصادفی موسیقی جدیدی را با شیوه ای غیرمستقیم تولید کرد.[۴] در سال۱۹۹۲، تاد در گسترش این کار، با استفاده از دو شبکه عصبی که یکی از آنها[۵] David Rumelhartو Michael I.Jordan ,Widrow hsj. اخیراً یک مدانورو دینامیکی شبکههای معنایی برای مطالعه نحوه ساخت و اتصال این شبکهها به ساختارهای معنایی یا ایدههایی که میتوانند تولید کنند، ایجاد شدهاست.
اخیراً با استفاده از یک مدل محاسباتی مبتنی بر EII خلاقیت در اجازه دادن به راه حلهای غیرمعمول در حل مسئله مفید است. در روانشناسی و علوم شناختی، این منطقه تحقیقاتی به نام حل خلاقانه نامیده میشود. تئوری خلاقانه منفعلانه که به شبیهسازی انکوباسیون و بینش در حل مسئله کمک میکند، به اجرا درمیآمد.[۶] تأکید بر این پروژه خلاقیت محاسباتی بر روی عملکرد به تنهایی (همانندهوش مصنوعی)نیست، بلکه به توضیح فرایندهای روانشناختیCLARION که منجر به خلاقیت انسان و تولید مثل دادهها میشود، جمعآوری شده در آزمایشهای روانشناختی است. تاکنون، این پروژه موفق به ارائه توضیحی برای اثرات انکوباسیون در آزمایشهای حافظه ساده، بینش در حل مسئله و باز تولید اثر غلط در حل مسئله شدهاست.