نویسنده(ها) | امیل زولا |
---|---|
عنوان اصلی | La Fortune des Rougon |
زبان | فرانسوی |
مجموعه | روگن ماکار |
موضوع(ها) | ادبیات |
ناشر | ناشر فارسی: انتشارات نیلوفر |
تاریخ نشر | تاریخ نشر فارسی: ۱۳۶۱ |
گونه رسانه | کتاب |
شمار صفحات | (فارسی: ۳۶۲) |
پیش از | سهم سگان شکاری |
دارایی خانواده روگن (به فرانسوی: La Fortune des Rougon)، نام یک رمان ادبی و اولین کتاب از مجموعهٔ بیست جلدی روگن ماکار میباشد که به قلم امیل زولا، نویسندهٔ مکتب ناتورالیسم (ادبیات) اهل فرانسه نوشته شدهاست. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است.[۱]
طبق طرحی که زولا تسلیم ناشر خود کرد، موضوع قصه سرکوب قیام خونین مردم جنوب فرانسه در کودتای سال ۱۸۵۱ است. در این طرح، نویسنده، دو شاخهٌ رقیب از یک خانواده را مورد بررسی قرار میدهد؛ یکی روگُن و دیگری ماکار، روگن به هوای مال اندوزی هوادار کودتا است و برادرش ماکار بر اثر فقر و از روی حسادت به برادر خود، طرفدار جمهوری میشود؛ بنابراین، مسائل میهنی دستاویزی بیش نیست، نگارش قصه در ماه می ۱۸۶۹ آغاز و در ژوئن ۱۸۷۰ به صورت پاورقی منتشر شد، سه چهارم قصه انتشار یافته بود که بین فرانسه و آلمان جنگ درگرفت و انتشار پاورقی متوقف ماند، در اکتبر ۱۸۷۱، کتاب به صورت جداگانه منتشر شد.[۲]
با این همه ثروت روگُنها از نظر تیزبین خِبرگان پوشیده نماند، هنر زولا رنگ جاودانگی به آن بخشیده بود، ادمون دو گنکور نویسنده بزرگ و پیشرو زولا به تئوفیل گوتیه شاعر و نویسنده نامدار توصیه کرد که آن را بخواند، او پس از مطالعه قصه گفت؛ یک استاد از راه رسیدهاست، و زولا را با بالزاک مقایسه کرد، فلوبر، پیشوای واقع گرایی طی نامهای به زولا، قصه را «زیبا و جانگداز» خواند و به او نوشت (هنوز گیجم! قصه قوی است، بسیار قوی) ولی به شروع قصه ایراد گرفت و افسوس خورد که چرا نویسنده طرح قصه را فاش ساخته، آندره ژید در خاطرات روزانه خود مینویسد، کتاب ثروت روگُنها را برای بار دوم خواندهام، لذت و رضایت خاطر من گاه بسیار شدید است، پاره ای از فصلهای آن در خور بالزاک، و حتی بهترین آثار بالزاک است.[۳]
شماره اشخاص کتاب از ۲۵ تَن هم فراتر است، ولی چند چهره مشخص تر است، «پی یر روگُن» پسر بزرگ، «ماکار» پسر کوچک و «سیلور» نبیره او است، زولا در وصف حالات عصبی او از کتابهای پزشکی دورهٔ خود استفاده کردهاست، نویسنده آشکارا به او علاقه دارد، روگُن، پسر بزرگ او رِند و حقه باز و بی عاطفه و آلت دست زن بلند پرواز خویش است، آنتوان ماکار، پسر کوچکش، پست و تنپرور و ستمدیده و در عین حال ستمگر است، «ژوزفین گاوودان» نیز برجستگی ویژه ای دارد، «فلیسیته پوئک» زن روگُن، بازیگر ماهری است ولی در این قصه بیشتر در نقش همدست و قهرمان فرعی ظاهر میشود، اوژن، اریستید و پاسکال در قصههای بعدی نقش مهمتری به عهده میگیرند. تعداد قهرمانان دست دوم بیشتر است علاوه بر این، نویسنده اوضاع تاریخی، طبقات اجتماعی، روابط آنها با یکدیگر و چهره و منش اشخاص قصه را مورد توجه خاص قرار میدهد بسیاری از کارشناسان مسائل ادبی، این قصه را بهترین کتاب در «تربیت عاطفی» جوانان میدانند.