در سال ۱۸۷۰ چارلز نتر که یکی از افراد تأسیس کننده اتحاد بود، اجازه تأسیس مدرسه کشاورزی میکوه اسراییل را در فلسطین از امپراتوری عثمانی گرفت. در این زمان بیش از ۶۰ مدرسه آلیانس در عثمانی، ایران و شمال آفریقا شروع به کار کردند. بیشتر معلمان این مدارس در ترکیه و فرانسه تعلیم داده شده بودند. در سال ۱۹۰۰ اتحاد آلیانس دارای بیش از ۱۰۰ مدرسه بود و بیشتر حضور آن در مراکش، تونس و ترکیه بود. در سال ۱۹۶۸ میلادی سازمان آلیانس دارای ۳۱ مدرسه اتحاد در مراکش، ۱۳ مدرسه در ایران، ۱۳ مدرسه در اسراییل، ۳ مدرسه در لبنان، ۳ مدرسه در تونس و ۱ مدرسه در سوریه بود.
نمایندگان آلیانس در ایران هرچه در توان داشتند به کار بردند تا ماهیت فرانسوی این مدارس را حفظ کنند، اما بر اساس قوانین کشور این مدارس ناچار بودند ماهیت ایرانی به خود بگیرند.[۱]
تغییر مواد درسی مدارس آلیانس بر اساس برنامههای وزارت معارف، به نوبه خود در خدمت منافع فرزندان یهودی ایرانی قرار میگرفت، زیرا مسیر آموزش این دانشآموزان به مراتب بیشتر هم جهت و همسو با مسیر واقعی زندگیشان به عنوان افراد ایرانی قرار داشت. محدودکردن تعلیمات دین یهود که در دورهٔ پهلوی در مدارس آلیانس صورت گرفت، در راستای سیاستهای کلی کشور و حتی به نفع یهودیان بود. طبقات مختلف یهودی با این پدیده برخوردهای گوناگون داشتند. فقیرترین این طبقات طبعاً فرصت توجه به فعالیتهای آموزشی مدرسه را نداشتند. آن دسته از طبقات و قشرهایی هم که به دنبال شأن و موقعیت مناسب در اجتماع بودند از پیشرفت فرزندانشان در تحصیل دانش، آشنایی با زبانهای فارسی، فرانسوی و دیگر زبانها خرسند بودند. بعضی از یهودیان هم متوجه شده بودند که تعلیمات فرزندانشان جوابگوی انتظارات مذهبی آنها نیست؛ اما این دسته قادر به شناسایی و درک موقعیت و شرایط اجتماعی خود نبودند. بسیاری از اولیاء از این که مدارس آلیانس تحصیلات پیشرفتهای را در اختیار یهودیان ایران قرار داده، کمال قدردانی را داشته و اعتراض یا انتقادی به آن روا نمیداشتند، ولی باز هم تعدادی بودند که به خوبی میدانستند که فعالیتهای آموزشی و فرهنگی مدارس آلیانس در جهت تقویت وحدت ملی کشور میباشد و محل مناسبی برای فعالیتهای مذهبی نیست.[۱]
|فصل=
صرفنظر شد (کمک)