قرآن |
---|
نسخ در «قرآن» «به معنای کشف از تمام شدن عمر حکمی از احکام است. معنای دیگر کلمه نسخ، نقل یک نسخه کتاب به نسخهای دیگر است، و این عمل را از این جهت نسخ میگویند، که گوئی کتاب اولی را از بین برده و کتابی دیگر بهجایش آوردهاند.»[۱] برخی از نویسندگان نسخ را صرفاً در امور شرعی[۲] و برخی دیگر هم در مورد امور شرعی و هم در امور تکوینی میدانند.[۳] ناسخ و منسوخ، دو دسته از آیات قرآن اند: ناسخ، آیاتی است که پس از نزول جای حکم آیاتی را که قبلاً نازل شده و مورد عمل بوده میگیرد. منسوخ، همان آیات قبلی است که با نزول آیات ناسخ، زمان عمل به آنها پایان مییابد.
بر اساس برخی پژوهشها، نخستین تلاش برای تاریخانگاری سورههای قرآن، ناشی از نیازِ حقوقیِ دولت اسلامی برای استفاده از متن قرآن بودهاست. مسئله ابتدایی، برخی گفتههای متضاد در محتوای قرآن بود که منجر به ایجاد مشکلات زیادی میشدهاست. به عنوان مثال، یک مورد حکم شراب است که در آیهٔ نود سوره مائده از ممنوعیت شراب صحبت میشود، اما در سوره بقره آیه ۲۱۹ و نسا آیهٔ ۴۳، مصرف شراب مجاز است (با اکراه). وجود این تضادها، نیاز به ایجاد و فهم یک نظمِ تاریخی در متن قرآن را نشان داد. تلاشها برای فهم تاریخیِ متنِ قرآن در درجه نخست منجر به شکلگیری دانشی به نام «نسخ» شد؛ اینکه تصور شود در یک نظمِ زمانی، یک بخش میتواند متاخر باشد و بخشِ مشابه قبلی را منسوخ کند. کتابهای تحت عنوان «ناسخ و منسوخ» به برخی افراد منسوب شد، از جمله به قتاده بن دعامه (درگذشت ۱۱۸ق)، زهری (درگذشت ۱۲۴ق)، عطاء بن ابی رباح (درگذشت ۲۲۳ق) و قاسم بن سلام هروی (درگذشت ۲۲۳ق) که تا امروز یک مرجع است.[۴] مسئله «ناسخ و منسوخ»، در مرحلهای دیگر، برای قابل فهم کردنِ مجموعه متون موجود، با قرار متن قرآن حولِ زندگی محمد منجر به شکلگیری سنتی دیگر به نام «اسبابِ نزول» شد که بر این عقیده بنا شدهاست که قرآن یک نویسنده بیشتر ندارد و حاصل تجارب محمد در یک دوره مشخص در مکه و مدینه است.[۵][۶]
شمارِ تعداد آیاتِ منسوخ شده در قرآن، بر اساس تفسیرهای مختلف، بین ۳ تا ۴۰۰ آیه است.[۷]
سید ابوالقاسم خویی تنها به نسخ یک آیه از قرآن (آیهٔ نجوی) معتقد بود. هرچند سیدهادی معرفت تعداد آیات نسخ شده را بیست و اندی میداند.[۸] به عنوان مثال، تحریم شرب خمر در قرآن به صورت تدریجی و در چهار مرحله انجام شدهاست:[۹][۱۰]
سید محمدحسین طباطبایی در المیزان ذیل بحث نسخ آیات بیان میدارد که نسخ آیات از جنس تناقض احکام نیست بلکه از نوع تکمیل است. به عنوان مثال میگوید:
آیه: فاعفوا و اصفحوا حتی یاءتی اللّه بامره،[۱۱] ترجمه: فعلاً عفو کنید و نادیده بگیرید تا خداوند امر خود را بفرستد، که بروشنی میفهماند: حکم عفو و گذشت دائمی نیست و بزودی حکمی دیگر میآید، که بعدها به صورت حکم جهاد آمد؛ و مانند حکم زنان بدکاره که فرموده: فامسکو هن فی البیوت، حتی یتوفیهن الموت او یجعل اللّه لهن سبیلا،[۱۲] ترجمه: ایشان را در خانهها حبس کنید تا مرگشان برسد یا خدا راهی برایشان معین کند، که باز بهوضوح میفهماند حکم حبس موقتی است و همینطور هم شد و آیه شریفه با آیه تازیانه زدن بزناکاران نسخ گردید، پس جمله: «حتی یأتی اللّه بامره[۱۳]» در آیه اول و جمله «او یجعل اللّه لهن سبیلا[۱۴]» در آیه دوم خالی از این اشعار نیستند که حکم آیه موقتی است و بزودی دستخوش نسخ خواهند شد.»[۱۵]
به گفته او «از نظر آیه نامبرده نسخ باعث نمیشود که خود آیت نسخ شده به کلی از عالم هستی نابود گردد، بلکه حکم در آن عمرش کوتاه است، چون بوضعی وابستهاست که با نسخ، آن صفت از بین میرود.»[۱۶]
آیات مربوط به نسخ: بقره ۱۰۵ و ۱۳۹ - رعد ۲۹ - نحل ۱۰۱ - بقره ۱۴۲[۱۷]
مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۱۰۶﴾ (هر حکمی را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشی بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را میآوریم؛ مگر ندانستی که خدا بر هر کاری تواناست؟ (۱۰۶)) بقره ۱۰۶
از نظر قرآنپژوهان و علمای اسلام نسخ هم در قرآن و هم در سنت رواست و نسخ قرآن به قرآن، قرآن به سنت، سنت به سنت و سنت به قرآن جایز است و سابقه دارد.
{{cite encyclopedia}}
: Unknown parameter |ویراستاران=
ignored (help)