بخشی از مجموعه مباحث اسلام دربارهٔ اسلام |
اصول فقه |
---|
فقه |
احکام |
عناوین کلامی |
|
آخوند[۱] در کنار شیخ و ملا، اصطلاحی به معنای روحانی مسلمان است که به بهویژه در کشورهای مانند ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، بنگلادش و افغانستان به کار میرود.[۲][۳] در چینی به شکل آهونگ (به چینی: 阿訇) بهکار میرود و میان مسلمانان چین رایج است.
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
جامعهٔ ایران نیز آخوندها را مورد احترام و گرامی میداشتند. از دوران قاجاریان هالهای دیگر به عنوان نیابت از امام نیز آمد که احترامی افزوده ایجاد کرد. کمکم، لقبهایی احترامآمیزتر برای آخوندهای ایران به کار گرفته شد که دیدگاه نخست بر این است که خود جامعه چنین لقبهایی را داده است و دیدگاه مخالف آن، باور دارد که این لقبها را روحانیت به جامعه تحمیل میکرده است.[۴] از آخوند و ملا تا حجتالاسلام و حجتالاسلام و المسلمین و پس از اینها، آیتالله و آیتاللهالعظمی و پس از این نیز، امام، سیر دگرگونی لقبها و عنوانهایی را نمایندگی میکنند که به آخوندها داده شده است. نقدگران این زمینه باور دارند که این لقبها برای مقدسسازی نهاد روحانیت تلاش کردهاند؛ اما دیدگاه مخالف میگوید که اینها از سوی جامعه بودهاند.[۴]
به گزارش بیبیسی فارسی در سال ۲۰۱۸، یک روحانی به ازای هر ۲۰۰ نفر جمعیت در ایران وجود دارد. در سال ۱۳۹۵، روحانیون مشغول به تحصیل در حوزههای علمیه بانوان بیش از ۷۰ هزار و فارغ التحصیلان آنها نیز ۹۰ هزار نفر بودهاند. ۱۰ هزار نفر مبلغ و ۲۷ هزار روحانی زن برای حضور در فضای مجازی نیز در این سال تربیت شدند. بر اساس تخمینها، حدود ۱۵۰ هزار طلبه مرد در سراسر کشور، در این سال مشغول به تحصیل بودند.[۵]
مخالفان روحانیگرایی در ایران، با جلوگیری از روحانیگرایی موافق و معتقداند که حتی روحانیونی که مشغول شستشوی مغزی و دخالت در امور دیگران هستند نیز مضر و برای جامعه خطرناکاند. یکی از مخالفان سرشناس، عیناً این جملات را بیان کرده است: «تا آخوند کفن نشود، این وطن وطن نشود.» یا «آخوند خوب، آخوند مُرده است.» «مهم این نیست که روحانیون در حاشیه باشند یا بر مسند. در حاشیه باشند، با هر پدیده نو مخالفت میکنند زیرا این نهاد بر اساس کهنگی تاریخی شکل گرفته است. اگر بر مسند باشند با استفاده از دین میکشند، شلاق میزنند، حبس میکنند، اموال مردم را میگیرند و مردم را از خانه و سرزمین خود آواره میکنند.»[۶]
در آبان ۱۳۹۹، فیلم جدیدی از آمیزش جنسی و رابطه نامشروع یک مرد به ظاهر روحانی در ایران منتشر شد که او را در حال انجام اعمال همجنسگرایانه در خودرو نشان میداد. این درحالی بود که روحانیت ایران پیشتر، چنین اعمالی را نهی کرده بود. این ویدئو واکنشهای بسیاری گرفت و به عنوان نمونه در بازنشر اینستاگرامی ویدئو، نظرات آحاد کاربران این شبکه اجتماعی نیز بر مخالفت با اصل روحانیت تأکید داشت و این مخالفتها در خیزش ۱۴۰۱ ایران در پی قتل مهسا امینی و همچنین در پی انتشار فیلم روابط جنسی همجنسگرایانه آنها با باجناقشان دوباره نمود پیدا کرد.[۷]
بر پایه گزارش رسانههای داخلی ایران، نفوذ اجتماعی روحانیون در ایران، نسبت به جامعههای دیگر بسیار بیشتر است. این گزارشهای داخلی، به این دیدگاه که روحانیت ایران حکومتداری کرده است نیز اشاره داشتهاند و آن را رد کردهاند.[۸]
برخی حملههای فیزیکی به طلبههای ایرانی در دهه نود تاکنون که در رسانههای داخلی و خارجی بازتاب یافته است و بر اساس گزارش پلیس، خصومت شخصی نیست، عبارتند از:
وی در خیابان پنجم نیروی هوایی از دور دختر و پسری را میبیند که دست هم را گرفته و به او لبخند میزنند و به مقدسات اسلام توهین کردند. وقتی وی اعتراض میکند که اسلام و مقدسات آن چه بدیای کردهاند؟ پسرِ همراه آن دختر، حمله و مشتی محکم به چشم طلبه زد و موجب نابیناییاش شد.[۹]
وی به خاطر نهی از منکر در ۲۵ تیر سال ۹۰ در یکی از محلات شرق تهران به وسیله سلاح سرد زخمی شد و پس از ۳۲ ماه، در ۳ فروردین ۱۳۹۳ فوت کرد و در قطعه ۲۴ بهشت زهرا دفن شد. اگرچه بر اساس گزارش پزشکی قانونی، علت فوت، عفونت همان جراحتها بود، اما اولیای دم علی خلیلی، قاتل را مورد عفو قرار دادند.[۱۰][۱۱] [۱۲]
وی امام جماعت دانشگاه علوم پزشکی تهران از سوی یکی از دو راکب موتورسیکلت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به شدت از ناحیه چشم مجروح شد. شدت جراحات به حدی بود که فروزش بینایی چشم راست خود را از دست داد.[۱۳]
وی در تاریخ ۲۵ تیرماه سال ۹۰، توسط یک موتورسوار مورد حمله قرار گرفت. موتور سوار، به احمد نصرآبادی ۳۶ ساله که امام جمعه روستای معتمدیه شهرستان فیروزه بود، با اسپری فلفل حملهور شد. سپس سرنشینان دو خودروی سواری نیز در محل حادثه توقف کرده، روحانی جوان را با ۱۶ ضربه چاقو مجروح کرده و به سرعت متواری شدهاند.[۱۴]
وی ۱۴ اسفند ۹۰ وقتی میبیند که ۵ جوان به دلیل استفاده مشروبات الکلی در حالت عادی نبوده و در حال تعرض به دختر جوانی در مقابل پدرش هستند، درصدد دفاع از این دختر و پدر برمی آید اما این افراد با حمله به وی با ضربات چاقو او را مجروح می سازند.[۱۵]
وی در ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ و بعد از تعطیلات دو روزه عید فطر در شهمیرزاد از توابع شهرستان مهدیشهر سمنان، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. ایشان در مورد ضرب و شتم خود توسط دو دختری که حجاب کامل نداشتند میگوید: «برای اقامه نماز ظهر عازم مسجد شدم. دو دختر جوان در حال گذر بودند که یکی از آنها بدحجاب بود. محترمانه تذکر دادم: «خانم خودت را بپوشان» که در جوابم گفت: «تو چشماهایت را ببند»، دوباره تذکر دادم اما نه تنها خودش را نپوشاند، بلکه به من توهین هم کرد. از او خواستم دیگر توهین نکند اما شروع به فریاد زدن و تهدید کردن کرد. من را هل داد و به زمین انداخت. با کمر به زمین افتادم و دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد، فقط ضربات لگد این دختر را که به جانم افتاده بود و توهین میکرد، حس میکردم.»[۱۶]
در ۲۶ دی ۱۳۹۱، یک روحانی مشهدی در برابر ساختمان دادگستری کل استان کرمانشاه و معاونت اجتماعی نیروی انتظامی، مورد هجوم عدهای قرار گرفت و به شدت، زخمی شد. این افراد پس از توهین و تمسخر وی، با ضربات قمه، شمشیر و مشت، اقدام به زخمی کردن او کردند.[۱۷]
وی که ۱۱ دی ۹۴، معلول شد، در این خصوص بیان میکند: «با مشاهده صحنه مزاحمت افرادی برای یک خانم جوان ، به قصد نجات دادن وی به سمت اراذل و اوباش رفتم ، اما با مقاومت این مهاجمان رو به رو شدم و یکی از آنها با چاقویی که در دست داشت ، از پشت سر چند ضربه به کتف و دستم وارد کرد. هر چند برخی افراد بعد از مجروحیتم مرا سرزنش کردند، اما این کار را وظیفه خود میدانم و آن را برای رضای خدا انجام دادم.»[۱۸]
وی در سال ۹۴ مورد حمله یک بوکسور در جریان نهی از منکر قرار میگیرد. او درباره علت این ماجرا میگوید: «یک خانم به همراه سه مرد جوان در کوچههای شهرک جانبازان قائمیه حرکات زننده میکردند. من به داروخانه رفتم و برای فرزندم شربت گرفتم و برگشتم. با این حال دیدم این افراد همچنان در حال تکرار کارهای خود هستند. به آنها گفتم حتی اگر شما زن و شوهر هم باشید، خیابان جای این کارها نیست که با گفتن این جمله آن خانم فرار کرد و یکی از آن ۳ نفر به یک باره با مشت به گیجگاه من زد. پیشانی، سمت چپ و راست گردن، روی گونهها و چشمان من در این درگیری آسیب دید و در آن میان تنها کاری که من انجام دادم، بستن گاردم بود تا با چاقو به من ضربه نزند. هنگام درگیری ۲ نفر از آنها به عقب رفتند و یک نفرشان مرا مورد ضرب و شتم قرار داد که پس از تحقیقات ما مشخص شده این فرد از بوکسورهای این منطقه بوده است.» [۱۹]
۲۴ تیر ۹۶، فرد مسلح به سلاح سرد به یک روحانی و دو شهروند در متروی شهرری حمله کرد. در جریان این حمله، خلیل ذوالفقاری، وکیل پایه یک دادگستری، رئیس سابق شعبه هفتم دادگاه خانواده شهر ری و امام جماعت مسجد مرتضی علی محله «دیلمان» شهر ری، مجروح شد. [۲۰] [۲۱]
در ۲ بهمن ۱۳۹۶ نیز فردی در قم پس از به آتش کشیدن یک خودرو، دو روحانی از شاگردان یوسف صانعی را به ضرب چاقو مجروح کرد. فرد ضارب بازداشت و دو روحانی در این حمله مجروح شدند و اعلام شد که «ضارب، شیشه مصرف کرده و در زمان حمله حالت عادی نداشته است».[۲۲]
شهریور ۱۳۹۷ نیز یک طلبه به نام «محمد تولایی» در مشهد هنگامی که در اطراف کوچه باغ عنبر داخل خودرویش بود، فردی به او نزدیک شده و در جریان طرح سوالی، با چاقو ضربهای به بدنش وارد کرد. این طلبه نزدیک به دو هفته بعد در بیمارستان به شهادت رسید. برادر این روحانی جانباخته به رسانهها گفت که «بهنظر ما دلیل ضارب از این اقدام، تنها مشکل او با لباس برادرم بوده و با خود شخص مشکلی نداشته است».[۲۳] [۲۴]
در آبان سال ۱۳۹۷ نیز دو طلبه به نامهای «رضا سلیمانی» و «مصطفی قربانی» در مصاحبه با رسانهها گفتند که وقتی در یکی از محلههای نیشابور در حال حرکت بودهاند، پنج جوان که به گمان آنها «حالت عادی نداشتند»، از خودروی سمند مشکی رنگی پیاده شده و به آنها حمله کردهاند. یکی از این طلبهها با بیان اینکه «یکی از افرادی که ما را مورد حمله قرار داد را قبلاً در پارک دیده بودم و از طلبه بودنم اطلاع داشت»، گفت که جوانان مهاجم «از ابتدای حمله با الفاظ بسیار رکیک به روحانیت توهین میکردند»[۲۵]
وی روز ۲۶ مهرماه سال ۹۷ در شهر قم برای دفاع از یک خانم، مورد حمله قرار گرفت. وی در این خصوص میگوید: «به خاطر تظلمخواهی یک خانم در برابر تهاجم یک مرد جوان به دفاع از خانم محجبه پرداختم؛ در حالی که دختر کوچکش هم همراهم بود. من برای کمک به این خانم جلو رفتم و با عتاب گفتم که آقا چکار میکنی و چرا مزاحم این خانم میشوی؟ فاصله کم شد و با وجود اینکه احتمال نمیدادم فرد جسارتی کند، دستش را بلند کرد و سیلی محکمی به من زد. زمین خوردم و تا به خودم آمدم که بلند شوم، دیدم از داخل جوی آب کنار زمین چوب قطوری را برداشت و دو دستی به من حمله کرد و به دستم کوبید.[۲۶]
۷ اردیبهشت ۹۸، سرنشینان یک خودرو ۲۰۶ روبروی حوزه علمیه آخوند خراسانی همدان با سلاح به مصطفی قاسمی، روحانی ۴۶ ساله تیراندازی کردند و او را کشتند. ضاربان، دو نفر، با لباس پلنگی و شبهنظامی بودهاند که سوار بر خودروی ۲۰۶ بوده چند بار خیابان شهدا را دور میزدند و چند بار هم در اطراف کوچه قدم میزدند. وقتی این روحانی از حوزه علمیه خارج میشود، او را به اسم صدا کرده و عنوان میکنند «شما آقای قاسمی هستید؟» وقتی این روحانی میگوید که خودش است، به سمتش شلیک میکند و متواری میشوند. ضارب و مضروب هر دو ساکن یک منطقه بودند.[۲۷]
در نخستین ساعات بامداد چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸، امام جمعه کازرون، مقابل منزل خود هدف ضربات چاقو قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. یک روز بعد اعلام شد که ضارب امام جمعه کازرون، فردی به نام «حمیدرضا درخشنده» مشهور به «حمید درخشنده» است.[۲۸]
۲۸ تیر ۹۸ حوالی ساعت ۲۳ در یک بستنی فروشی ابتدای جاده خوشنام مشکین دشت کرج، ۹ جوان که سه نفر از آنها دختر بودند و به گفته شاهدان حالت طبیعی نداشتند، هنگام مواجه شدن با طلبهای وی را مورد تمسخر قرار میدهند. طلبه جوان با بیتوجهی از کنار آنها عبور میکند و با اصرار به فحاشی آنها، آنها را نهی از منکر میکند که منجر به درگیری آنها با طلبه جوان میشود.[۲۹]
وی در تیرماه سال ۹۸ با صحنه رفتارهای نامتعارف چند پسر و دختر که حالت عادی نداشتهاند، مواجه میشود. او تلاش میکند تا با تذکر لسانی آنها را متوجه اشتباهشان کند. وی درباره اتفاقاتی که برایش رخ داد، میگوید: «این تذکر من، با واکنش تند یکی از پسران که حالت عادی نداشت، مواجه شد و با پرتاب کردن صندلی به سمت من درگیری را آغاز کردند و با چوب و قمه به شدت سر، پهلو و کمرم را مورد ضرب و شتم قرار دادند. با وجود اینکه پس از درگیری، مصدوم شدم، به بیمارستان شهید مدنی کرج منتقل شدم.»[۳۰]
وی ۶ مرداد ۹۸ هنگام امر به معروف و نهی از منکر در ملایر، توسط افرادی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. این روحانی از تکیه امام رضا ملایر در حال عبور بود که شاهد مزاحمت موتورسواری برای یک خانم می شود که این افراد به زور، قصد سوار کردن این خانم را داشتند. او با دیدن این صحنه قصد امر به معروف و نهی از منکر داشت که موتورسوار پس از برخورد و فحاشی از محل متواری میشود و در فاصله زمانی بین نیم تا یک ساعت با سه یا چهار تن از دوستان موتورسوار خود دوباره برمیگردند. این افراد پس از درگیری با چوب به فرق سر طلبه معلول شده در جنگ سوریه، ضربه وارد میکنند و به وی آسیب میزنند.[۳۱]
وی ۸ شهریور ۹۸ در یکی از پارکهای شهر، هنگام امر به معروف و نهی از منکر، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. او به جمعی از مسافران و گردشگران در فضای عمومی شهر تذکر لسانی داد و عبور کرد، اما آنها به دنبال وی آمده و شروع به ضرب و شتم این طلبه خانم کردند.[۳۲]
۵ اسفند ۱۴۰۰، در پی ورود یک خودرو به کوچهای یکطرفه و مسدود کردن مسیر برای عبور سایر خودروها در قزوین و درخواست یک روحانی به همراه خانوادهاش مبنی بر باز کردن مسیر تردد توسط خودرو متخلف، راننده این خودرو پیاده شده و ابتدا اقدام به فحاشی به فرد روحانی میکند و در ادامه این حادثه، فرد متخلف اقدام به ضرب و شتم شدید فرد روحانی میکند که وی از چندین ناحیه دچار مصدومیت شده و سپس همسر او را نیز مورد ضرب و جرح قرار میدهد.[۳۳]
دوم خرداد ۱۴۰۰، سید کاظم مصطفوی یکی از روحانیون محله تهران نو که برای اقامه نماز مغرب و عشا به سمت مسجد حسنی در محله حافظیه تهران نو در حال حرکت بود؛ مورد ضرب و جرح یکی از افراد این محله قرار گرفت. یکی از شاهدان ماجرا با اعلام این خبر میگوید: «ضارب با تیغ موکتبری چند ضربه به پشت این روحانی وارد کرد. البته با دخالت مردم، فرد ضارب دستگیر و تحویل نیروهای انتظامی شده است.»[۳۴]
فردی از منطقه شرق تهران محدوده میدان شکوفه هنگام خروج یک طلبه از مسجد با قمه به وی حملهور شده و با ضربات متعدد قمه، این طلبه را راهی بیمارستان کرد. فرد ضارب ابتدا با مشت ضربهای به سر این طلبه میزند و هنگامی که وی بر زمین میافتند، با یک قمه تعداد ۵ ضربه به پهلوها و کمر این طلبه وارد میکند؛ بنابر اظهارات شاهدان عینی، این طلبه که همراه همسر خود از مسجد در حال بازگشت به منزل بوده، بهصورت ناگهانی و بیدلیل مورد حمله و ضربات قمه این فرد مهاجم قرا گرفته است.[۳۵]
در ۱۶ فروردین ۱۴۰۱، سه نفر روحانی روزهدار که از فعالان اجتماعی و فرهنگی-مذهبی در مناطق محروم مشهد بودند، با قمه مورد حمله قرار گرفتند. محمد اصلانی در همانجا کشته شد و محمد صادق دارابی یزدی، دو روز بعد در بیمارستان درگذشت. پاکدامن نیز همچنان در بیمارستان بستری بود.[۳۶][۳۷]
وی در مرداد ۱۴۰۰ بههمراه همسرش فاطمه حسینی برای خرید به یکی از فروشگاههای زنجیرهای در مهرشهر رفته بودند که حین خرید متوجه حجاب نداشتن یک دختر جوان میشوند. او در این خصوص میگوید: «بعد از دیدن کشف حجاب آن خانم جلو رفتم و به ایشان تذکر دادم که «خانم محترم، لطفاً حجابتان را رعایت کنید» که با لحن تند آن خانم و فحاشی مادرش مواجه شدم. مادر آن دختر دو بار به گوشم زد. علاوه بر داد و بیداد دخترخانم و مادرش مسئول فروشگاه مرا بیرون کرده و مدعی شد که نظم فروشگاه را به هم ریختهام و از ورودم به فروشگاه جلوگیری شد. به همین دلیل همسرم هم از آن فروشگاه بیرون آمد و بعد از آن با پلیس تماس گرفت. آن خانم بههمراه مادرش بهمحض خروج از فروشگاه با دیدن این زوج باز شروع به فحاشی کردند و باز هم او از جانب مادر دختر مورد ضرب و شتم قرار گرفت، سپس سراغ همسرش رفتند و سر او داد و بیداد راه انداختند. سپس مردی قدبلند و باتوم به دست سر میرسد و به شیشههای ماشین میزند. این طلبه جوان میگوید: «آن آقا که همسر خانم جوان بود بعد از خرد کردن شیشههای ماشین با باتوم محکم به سرم زد و در حالی که دستم را بالای سرم برای محافظت نگه داشته بودم، صورتم غرق خون بود. همسرم برای نجات من جلو آمد، اما وی با مشت یا باتوم به صورت همسرم زد و فقط صدای نالههای همسرم را شنیدم که صورتش غرق خون شده بود و این آقا به چادر همسرم تعرض کرد و چادر را از سرش کشید.»[۳۸][۳۹]
واژه آخوند در میان مردم رایج است و به کار برده میشود، اما به صورت رسمی کمتر کاربرد دارد و واژهٔ «روحانی» در ادبیات رسمی جایگزین آن شده است.[۴۰] اما در گذشته، واژهٔ آخوند بهطور رایج به عنوان استاد مذهبی امثال مکتبخانه[۴۱] به کار میرفت.[۴۲] در روسیه و سیبری، استفاده از این لقب در متون اوایل قرن هفدهم به بعد دیده میشود.
به جز از پیشه، از واژهٔ آخوند گاهی به عنوان قسمتی از نام یا لقب اشخاص نیز به کار برده میشده است، همانند محمد آخوند گرگانی، آخوند خراسانی، محمد آخوند و غیره.
آخوند یا ملا واژهای متداول در ایران، به معنی، پیشوای دینی و معلم علوم شرعیه یا آدمی که از طریق دین امرار معاش میکند و گویند از عهد تیموریان در این کشور رایج شده و مأخذ و منشأ اشتقاق این کلمه به وضوح روشن نیست. علیاکبر دهخدا احتمال داده که مخفف آغا و خوند به معنی «خداوندگار» باشد؛ مانند میرخواند و خواندمیر. بعضی آن را تحریفی از آرخون یا آرگون یونانی که در آنجا عنوان روحانیون مسیحی است دانستهاند. برخی دیگر آن را مرکب از آ (مخفف آقا) و خواند (فعل خواندن) پنداشتهاند.
در سینما و تلویزیون نقشآفرینی در لباس و جایگاه «روحانیت» در برخی مواقع تنها به پوشیدن لباس روحانیت محدود شده است.[۴۳]
این بخش نیازمند گسترش است. میتوانید با افزودن به آن کمک کنید. |
گر جلوه مینمایی و گر طعنه میزنی | ما نیستیم معتقد شیخ خودپسند | |
— حافظ |
رندِ شراب خوارم و در سینهام دلی است | پاکیزه تر ز جامهٔ شیخِ نماز کن | |
— ایرج میرزا |
و گر تو با من هم خرقهای و همرازی | بگو که صورت آن شیخ خرقهپوش چه بود | |
— مولانا |
بندهٔ یکروان یکرنگیم | دشمن شیخکان قلابیم | |
— عبید زاکانی |
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Akhund». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۱۲ مهٔ ۲۰۲۴.