ابوعمرو حَفْصْ بِن سلیمان بن مُغیره کوفی به «اسدی کوفی» اشتهار داشت و نیز او را بزّاز میگفتند. قاری قرآن بود. راوی عاصم بن ابی النّجود. وی ربیب عاصم بود، یعنی فرزند زوجه او.
ذهبی در کتاب خویش آورده: «حفص در نقل حدیث حافظهٔ خوبی نداشت ولی در قرائت قرآن مورد اطمینان است. وی گفتهاست که با عاصم در قرائت قرآن هیچ مخالفتی نکردهاست مگر در یک حرف از سورهٔ روم، الله الذی خلقکم من ضعف که حفص کلمه ضعف را با ضمه خواندهاست، ولی عاصم آن را با فتحه خواندهاست.»[۱]
با حمایت خلافت عثمانی و از قرن دهم هجری به بعد، قرائت حفص از عاصم به تدریج، به رایج ترین قرائت در دست عموم مسلمانان، بدل شده است. این قرائت با همه اهمیت و محبوبیت، از برخی شبهات نحوی یا صرفی پیراسته نمی باشد. روح الله نجفی، دانشیار دانشگاه خوارزمی، در مقاله ای پژوهشی با عنوان «نقش عربیت در نقد قرائت حفص از عاصم»، نمونه هایی از مشکلات نحوی و صرفی این قرائت را به بحث نهاده است و بر اساس اقوال منتقدان، جدول ذیل را عرضه داشته است:
سخن منتقدان قرائت حفص |
قرائت رقیب |
قرائت حفص |
محل اختلاف |
سوره آیه |
اما «قیلِه» - بالکسر- فهو عطف علی قوله «و عنده علم الساعة» و هو فی العربیة قبیح جداً (ابن ادریس) | نصب | جرّ | قيله | زخرف
88 |
مذهب البصریین ان الترجی لیس له جواب منصوب (جرجاوی)
القراءه التی لا استجیز غیرها الرفع فی ذلک (طبری) |
رفع | نصب | فَأَطَّلع | غافر
37 |
اکثر البصریین لایجیزون الجواب الا بالفاء (قرطبی)
القراءه التی لا اختار غیرها فی ذلک «...لا نُكَذّبُ ...و نکونُ» بالرفع (طبری) |
رفع | نصب | ولا نُكَذّب
و نکون |
انعام
27 |
زعم جماعة من النحویین منهم ابوحاتم ان هذا لحن لاتحلّ القراءة به ولایُسمَعُ لمن عَرَفَ الاعرابَ او عُرّفَه (نحاس) | صیغه مخاطب | صیغه غایب | لایحسبنّ | انفال
59 |
کان ابوحاتم ینکر هذه القراءة و یقول من قرأ «بینَکم» لم یجز الا بموصول کقولک «ما بینکم» و لایجوز حذف الموصول و بقأ الصلة (ازهری) | رفع | نصب | بینکم | انعام
94 |
قال ابوحاتم لا وجه للرفع لان الشهادة لیست باربع شهادات
(ابن عطیه) |
نصب | رفع | أَربع | نور
6 |
قال ابن عون قرأت عند ابن سیرین «لما» بالتشدید فأنکره
و قال سبحان الله سبحان الله (فخررازی) لا ینبغی أن یترک الاعرف الی الانکر (طبری) |
تخفیف میم | تشدید
میم |
لما | طارق
4 |
زعم ابوحاتم انه لامذهب له فی کلام العرب و زعم ابوعبیده ان اشیاخه کانوا ینکرونه من کلام العرب (نحاس) | کسر قاف | فتح
قاف |
قرن | احزاب
33 |
کان هذا لحنا لایجوز لانه انما یقال سعد فلان و اسعده الله (نحاس)
قال سیبویه لا یقال سُعِدَ فلان کما لایُقال شُقی فلان لانه مما لایتعدی (قرطبی) قال أَبُو عَوْسَجَةَ: لا أعرف سُعدوا بضم السين، وإنَّمَا هو سَعدوا بفتح السين. (ماتریدی) |
صیغه معلوم | صیغه مجهول | سعدوا | هود
108 |
هذا بعید فی العربیة لان «ثم» لیست مثل الواو والفاء (نحاس)
منع المبرد اسکان اللام مع «ثم» (قیسی) |
کسر
لام |
سکون لام | ثمّ ليقطع | حج
15 |