برای یک روزنامهنگار، وقایع - و حتی افراد - میتوانند ویژگیهایی داشته باشند که آنها را دارای ارزش انتشار میکند.[۱] یکی از روشهایی که دستاندرکاران تهیهٔ خبر برای تعریف، گزینش و ارائهٔ خبر به کار میگیرند، امتیازدهی غیررسمی بر اساس ارزشهای خبری (به انگلیسی News Values) است.[۲]
خبرنگاران قاعدههایی اساسی دارند که به پرسش «خبر چیست؟» پاسخهای لازم را میدهد. این قاعدههای اساسی توسط سازمانهای خبری نوشته یا ابلاغ نمیشوند، این قاعدهها در عملکرد روزانه و در دانشی که بر اثر تجربهٔ کاری فراهم شده، پدید آمدهاند. یک رویکرد علمیتر برای درک فرایند انتخاب خبر، تلاش برای شناسایی و تعریف ارزشهای خبریای است که از آنها قاعدههای اساسیای به دست میآید که روزنامهنگاران در عمل خبرها را با آنها گزینش میکنند.[۳]
یکی از نخستین اشارههای خاموش به لزوم بازنگری مفهوم خبر به شکلی که معنای خبر را نه تعاریف قالبی که سلیقهٔ مخاطب تعیین کند در رمان اسکوپ نوشتهٔ اولین وو آمدهاست. یکی از شخصیتهای داستان به دیگری میگوید: «میدانی، خیلی چیزها دربارهٔ روزنامهنگاری هست که باید یاد بگیری. به موضوع این شکلی نگاه کن. خبر چیزی است که یکی که به هیچ چیز اهمیت نمیدهد، میخواهد بخواندش؛ و تا وقتی خبر است که او بخواندش. بعدش کهنه است. به ما پول میدهند که خبر بیاوریم».[۴]
اغلب آغاز استفاده از مفهوم ارزش خبری را به مقالهٔ ساختار خبرهای خارجی[۵] نوشتهٔ گالتونگ و روگ منسوب میکنند. نکتهٔ قابل توجه در این زمینه این است که عبارت ارزش خبری حتی یک بار نیز در این مقاله به کار نرفتهاست و این مقاله نه در یک نشریهٔ تخصصی روزنامهنگاری یا ارتباطات که در یک نشریهٔ پژوهشهای روابط بینالملل منتشر شدهاست.
آنها این دوازده معیار را به عنوان معیارهای خبر خوب معرفی کردند: تواتر، [گذر از] آستانه، مبهم نبودن، معناداری، همخوانی، غیرمنتظرگی، استمرار، ترکیب، انتساب به ملتهای نخبه، انتساب به مردم نخبه، انتساب به افراد، و انتساب به امری منفی.
بیش از یک دهه پس از انتشار مقالهٔ گالتونگ و روگ بعضی از نظریهپردازان سیاسی و اجتماعی دیدگاههایی انتقادی نسبت به ارزشهای خبریای که این دو معرفی کرده بودند در پیش گرفتند. برای مثال:
این همانجا است که ایدئولوژی حرفهای آنچه خبر خوب را تشکیل میدهد - برداشت خبرنگار از ارزشهای خبری - شروع به شکل دادن روند میکند. در عمومیترین سطح، این شامل جهتدهی به موارد «خارج از معمول» میشود، که از راههایی انتظارات «طبیعی» ما را - برای مثال دربارهٔ حیات اجتماعی، زلزلهٔ غیرمنتظره یا فرود بر سطح ماه - نقض میکند. میتوانیم این را ارزش خبری اولیه یا اصلی بنامیم.[۶]
در سال ۲۰۰۷ میلادی پاول برایتون و دنیس فوی در مقدمهٔ کتاب خود به نام ارزشهای خبری[۷] نشان دادند که تغییرات مختلف در عرصههای اجتماع، فرهنگ و فناوری باعث شده تجدید نظر در ارزشهای خبری مطابق نظر گالتونگ و روگ الزامی شود. در دوازده فصل بعدی کتاب آنها کوشیدند این بازنگری را به شیوهای آکادمیک انجام بدهند.
برای دستیابی به فهرستهای ارزشهای خبری دو شیوهٔ عمده وجود دارد:
افراد مختلف فهرستهای گوناگونی از ارزشهای خبری ارائه کردهاند، اما آنچه تقریباً مورد توافق همگانی است این شش ارزش است:[۹]
درگیری(برخوردها، اختلافها و منازعهها): درگیری میتواند بین مردم، دولتها و حتی بین انسانها با نیروهای اجتماعی یا طبیعی رخ دهد. درگیری به دلیل افزودن بار دراماتیک به رخداد یا فرد آن را دارای ارزش خبری میکند. آنچه این ارزش خبری را مهم میکند، احتمال اختلال در نظم، توزان و تعادل جامعه است.[۱۰] درگیری فیزیکی دو مهمان در یک برنامهٔ گفتگوی تلویزیونی، اطلاعیهٔ وزارت خارجهٔ یک کشور علیه کشور دیگر، یا سونامی مثالهایی برای درگیری هستند.[۱۱]
معمولاً به نوآموزان خبر میآموزند که در هر خبر باید به دنبال پاسخ شش سؤال باشند؛ که؟ چه؟ کجا؟ کِی؟ چرا؟ چهطور؟ پاسخ داشتن این شش پرسش شرط لازم - و نه کافی - برای ارزش خبری داشتن متن است. به علاوه نوآموزان باید یاد بگیرند که معمولاً یک خبر قابل اعتنا دارای ترکیبی از ارزشهای خبری ششگانهٔ فوق است. همچنین محققان میگویند پاراگراف نخست یا لید خبر خوب معمولاً شامل دست کم دو ارزش خبری است.
یکی از انتقادهای جدیای که به نظرگاه کلاسیک ارزش خبری و بهطور خاص گالتونگ و روگ وارد است، این است که ارزشهای خبری در گذر زمان ثابت نیستند و تغییر میکنند. در این مورد گزارشهای بسیاری در دست است، اما اغلب این گزارشها آلوده به قضاوتهایی مبتنی بر ارزشهای خبری دورهٔ زمانی خاصی هستند. برای مثال ویلیام وو که سالها سردبیر یک روزنامهٔ پرتیراژ آمریکایی و استاد روزنامهنگاری دانشگاه استنفورد بودهاست مینویسد:
در سال ۱۹۷۲ یک نظرسنجی گالوپ نشان میداد که ۷۰٪ مردم به رسانهها اعتماد دارند. در سال ۲۰۰۰ یک نظرسنجی دیگر گالوپ نشان میدهد این رقم به حدود ۳۰٪ کاهش یافتهاست. چی تغییر کرده؟ سیاستهای دولتی و تمرکز مالکیت مشکلات را افزوده است، اما از دست دادن اعتماد عمومی نیز میتواند عمدتاً از طریق تبعیت ارزشهای خبری از ارزشهای سرگرمی به افت کیفیت روزنامهنگاری تعبیر شود.[۱۶]