![]() | برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. |
انگیل | |
---|---|
روستا | |
مختصات: ۳۶°۲۱′۰٫۰۰″ شمالی ۵۱°۴۳′۱۶٫۰۰″ شرقی / ۳۶٫۳۵۰۰۰۰۰°شمالی ۵۱٫۷۲۱۱۱۱۱°شرقی | |
استان | مازندران |
شهرستان | نوشهر |
بخش | کجور |
دهستان | توابع کجور |
جمعیت | ۱۳۰ نفر |
انگیل، روستایی است، از توابع بخش کجور شهرستان نوشهر در استان مازندران ایران. مردم بومی انگیل از قومیت طبری هستند[۲] و به زبان طبری[۳] به گویش کجوری صحبت میکنند.[۴]
جمعیت اعلام شده در سرشماری سال ۱۳۹۵ خورشیدی ۱۳۰ نفر شامل ۵۳ خانوار در قالب ۵۶ مرد و ۷۴ زن میباشد که نسبت به آمار سال ۱۳۹۰ این روستا با کاهش ۱۴۶ نفری در جمعیت مواجه بودهاست.[۵][۶] مردم بومی انگیل از قومیت طبری هستند[۷] و به زبان طبری[۸] به گویش کجوری که به گویش مردم شهرستان نور و چالوس شباهت دارد صحبت میکنند.[۹]
استان مازندران پیش از اسلام تپورستان (به پهلوی: ) نامیده میشد که برگرفته از نام قوم تپوری (به یونانی: Τάπυροι) میباشد که پس از اسلام قوم طبری نام گرفتند و سرزمینشان طبرستان نامیده شد.[۱۰][۱۱][۱۲] تپورستان در اصل ناحیهای در غرب مازندران و شرق گیلان بود و این ناحیه به کل مازندران گفته میشد.[۱۳]
به اعتقاد مورخان آماردها نخستین سکنه باستانی مازندران بودند و آماردها از آمل تا تنکابن و تپورها از آمل تا گرگان سکونت داشتند.[۱۴] در عصر هخامنشی در کرانه جنوبی دریای مازندران اقوام، تپوری، آمارد، آناریاکه و کادوسی سکونت داشتند.[۱۵] مورخان آماردها را به مردمان داهه و سکایی و پارسی پیوند دادهاند.
هرودوت از قبیله مارد (mardes) در کنار دائیها (daens)، دروپیکها (dropiques)، و ساگارتیها (sagarties) به عنوان پارسهای کوچنشین و صحراگرد یاد کردهاست.[۱۶] پلینیوس مورخ یونانی محل آماردها را قسمت شرقی مارگانیا شناسایی کردهاست.[۱۷] استرابون(۶۳ ق. م) قوم آمارد را در کنار اقوام تپوری، کادوسی و کرتی به عنوان اقوام کوهستان نشین شمال کشور یاد میکند. استرابو مینویسد: تمام مناطق این کشور به استثنای بخشی به سمت شمال که کوهستانی و ناهموار و سرد است و محل زندگی کوهنشینانی به نام کادوسی (Cadusii) و آماردی (Amardi) و تپوری (Tapyri) و کرتی (Cyrtii) و سایر مردمان دیگراست، حاصلخیز است.[۱۸]
به گفته واسیلی بارتلد تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد.[۱۹] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران میزیستند و تپوریها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگهای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوریها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[۲۰] به گفته یحیی ذکا در «کاروند کسروی» آوردهاست: آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن میداشتند و آن هنگام هنوز قبایل تپوران به آنجا نیامده بودند.[۲۱] شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند.[۲۲] به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران میزیستند و تپوریها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگهای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوریها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.[۲۳] [۲۴] سرزمین لنگا و تنکابن بخشی از سرزمین دو قوم تپوری و آمارد بود.[۲۵]
شهرستان نوشهر و منطقه کجور که انگیل نیز بخشی از آن است در گذشته بخشی از رویان محسوب میشد. از رویان به عنوان یکی از شهرها و نواحی طبرستان یاد شدهاست. شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین قوم تپوری بودند.[۲۶] مازندران بخشی از تپورستان است و شهرهای آمل، ساری، کجور و کلاردشت از مراکز تاریخی طبرستان محسوب میشدند. رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل بخشهای کجور، کلارستاق، لنگا، تنکا، سختسر، هوسم، الموت، طالقان، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد.[۲۷] رویان از شهرهای قدیم و تاریخی و بومی خطه طبرستان بودهاست. بطوریکه بزرگترین شهر طبرستان در دشت آمل و بزرگترین شهر طبرستان در کوهستان رویان بودهاست. رویان در اوایل قرن هفتم با عنوان استندار یا استنداران و سپس رستمدار خوانده شدهاست؛ که حدود رستمدار کاملاً قابل انطباق با حدود خاک رویان بوده و شهر قدیم کجور (به فاصله سه کیلومتری از شهر جدید کجور و در دامن کوه) از شهرهای معظم آن بودهاست[۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲].[۳۳] یاقوت حموی، رویان را کرسی منطقه کوهستانی طبرستان و آمل را کرسی منطقه جلگه ای و اراضی پست ساحلی یاد کرده و قید نموده که در رویان ساختمانهای خوب و باغستانهای پر میوه وجود داشته و نزدیک رویان (یا کلار) شهر سعید آباد واقع است.[۳۴] ابن فقیه همدانی، رویان از کورههای طبرستان است و از شهرهای رویان: چالوس، لارز، شرز و بذشوارجر است.[۳۵]در کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب که به سال ۳۷۲ قمری تألیف شدهاست چنین آمده که قسمتی از طبرستان سلطانی جداگانه به نام «استندار» داشت و شهرهای ناتل و چالوس و روذان(= رویان) و کلار جزء این قسمت بود.[۳۶] عبدالمومن که کتاب مراسد الاطلاع خود را در سال ۷۰۰ قمری مینوشت پس از ضبط اعراب کلمه مینویسد این نام بر شهر و کوره وسیعی از خاک طبرستان گفته میشود. این شهر بزرگترین شهر کوهستانی طبرستان است و حدود خاک آن به کوههای ری میرسد.[۳۷]
از رویان به عنوان یکی از شهرها و نواحی طبرستان یاد شدهاست. ابن رسته[۳۸] مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود میشود. به گفته ابن رسته مراکز و بخشهای طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس (چالوس) و رویان و کلار.[۳۹] اصطخری مینویسد: آمل، ناتل، سالوس (چالوس)، کلار، رویان، میله، برجی، چشمهٔالهم، ممطیر، ساری، مهروان، لمراسک و تمیشه در شمار طبرستان است.[۴۰] ابن حوقل در وصف طبرستان مینویسد: بزرگترین شهر طبرستان شهر آمل و در زمان ما حاکم نشین آنجاست. از پلور تا آمل یک منزل است و از آمل به شهر میله دو فرسخ و از میله تا تریجی دو فرسخ و از تریجی به ساری یک منزل و از ساری تا استرآباد چهار منزل و از استرآباد تا گرگان دو منزل راه است و از آمل تا ناتل یک منزل و از ناتل تا چالوس یک منزل و به سمت دریا تا عین الهم یک منزل است. ابن حوقل مینویسد: شهرهای آمل، شالوس (چالوس)، کلار، رویان، میله، تریجی، عین الهم، مامطیر، ساریه و طمیسه جز ولایت طبرستان است.[۴۱] مقدسی نیز در احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم «جرجان، طبرستان، دیلمان و جیلان» را در اقلیم پنجم عالم معرفی کردهاست.[۴۲] مقدسی همچنین طبرستان را دارای کوههای بسیار و باران فراوان، وصف کرده و آمل را مرکز طبرستان و چالوس، مامَطیر، تُرنجَه، ساریه، تمیشه و… را از شهرهای طبرستان دانستهاست.[۴۳][۴۴] به نقل از حدود العالم تمیشه، لمراسک، ساری، مامطیر، تریجی، میله، آمل، الهم، ناتل، رودان، چالوس و کلار در شمار طبرستان هستند. به گزارش مؤلف حدود العالم ناتل، رودان، چالوس و کلار شهرک هاییاند اندر کوه و شکستگیها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه آن استندار خوانند.[۴۵][۴۶] ابوالقاسم بن احمد جیهانی در کتاب اشکالالعالم مینویسد: از شهرهای طبرستان: آمل، ناتل، سالوس (چالوس)، کلارودان، عینالهم، مامطیر، ساری، تمیشه، استرآباد، جرجان، آبسکون و دهستان است. راه آمل به دیلم، آمل تا ناتل از آنجا تا سالوس و از آنجا تا کلار و از آنجا تا دیلم است.[۴۷] رابینو مینویسد: وسعت دیلم تا بیش از یک منزلی مغرب ناحیه کلار طبرستان نبودهاست.[۴۸] حمزه اصفهانی مورخ قرن سوم در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا مینویسد: طبرستان دارای کورههای بسیار بود که یکی از آنها سرزمین دیلم است و ایرانیان دیلمیان را اکراد طبرستان مینامیدند چنانکه عربان مردم عراق را اکراد سورستان میخواندند.[۴۹] ابن اسفندیار طبرستان را از شرق تا غرب، محدود به دینارجاری تا ملاط دانسته، که معادل تقریبی جرجان و رودسر کنونی هستند.[۵۰] ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان از شهرهای طبرستان که دارای جامع و مصلی بودند چنین نام میبرد: به هامون آمل، ساری، مامطیر، رودبست، تریجه، میله، مهروان، اهلم، پایدشت، ناتل، کنو، شالوس (چالوس)، بیخوری، لمراسک، طمیش و به کوهستان کلار، رویان، نمار، کجویه، ویمه، شلنبه، وفاد، الجمه، شارمام، لارجان، امیدوارکوه، پریم و هزارگری.[۵۱] ظهیرالدین مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران مینویسد: حد طبرستان از طرف شرقی دینارهجاری و از طرف غربی ملاط که آن قریه شهر هوسم که اکنون به فرضه رودهسر اشتهارد دارد. حد مازندران از طرف شرقی بیشه انجدان میباشد و از طرف غربی ملاط میباشد. حد گرگان حالیا که به استرآباد مشهور است و اصلاً دهستان میگفتند شرقی دیناره جاری است که حد شرقی تمام طبرستان است و غربی انجدان که حد شرقی مازندران است. به گفتهٔ ظهیرالدین مرعشی مازندران بخشی از طبرستان است و سرزمین طبرستان، گرگان و مازندران هر دو را در بر میگرفت.[۵۲]
انگیل نام روستایی در شرق منطقهٔ کجور دهستان توابع کجور از توابع شهرستان نوشهر است. ساکنان این روستا از دو قوم طبری و کرد بودند. کردهای انگیل کردهای مهاجری هستند که در دورههای مختلف از افشاریه و قاجاریه به این منطقه گسیل شدهاند. در ابتدا این روستا را «هنگ ایل» نامیدند، چرا که سنگر و مقر نظامی اولیه کردها در آن منطقه بودهاست و به علت کثرت استعمال تبدیل به انگیل شدهاست. اکنون با عنایت به نزدیکی این روستا به شهر کجور و با ساخت و سازهایی که صورت گرفته و محیط مدرن و پیشرفته ای به این منطقه بخشیده نام این روستا به دشت ناز تغییر کردهاست. در دوره قاجار پس از تبعید کردهای خواجوندی به منطقه کجور و کلاردشت دو دستهبندی و قشون بندی متفاوت با نام (ایل) و (گیل) توسط دستگاه حکومت قاجار در منطقه شکل گرفت. ایل به کردهای خواجوند گفته میشد که به این منطقه تبعید شده بودند و در آن دوره به گویش خواجوندی صحبت میکردند. اما شاهان قاجار به اشتباه سکنه غیر خواجوند ساکن در کجور و کلاردشت را گیل میخواندند که بخش بزرگی از آن از قومیت طبری بودند و بخشی نیز مهاجرین شیرازی و قزوینی بودند و به زبان طَبَری (مازندرانی) صحبت میکردند. این دستهبندی و قشون بندی زمینهساز یک قرن جنگ و نزاع بین گیلها (بومیان) و ایلها (غیربومیان) در منطقه کجور و کلاردشت شد که از پیدایش قاجار تا روی کار آمدن پهلوی ادامه داشت. علت ایجاد این دستهبندی و قشون بندی، ترس شاهان قاجار و جلوگیری از جنگ و شورش بومیان کجور و کلاردشت علیه حکومت مرکزی بود. گیل در زبان طبری به معنای کشاورز میباشد و ان پیشوند منفی ساز میباشد و انگیل به معنای غیر کشاورز میباشد. همچنین در زبان طبری گیل در مفهوم گِل و جلگه نیز استفاده میشود و لفظ انگیل در معنای غیرگِلی و غیرجلگه ای نیز استفاده میشود.
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام فتح
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام Nabi
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).