بخشیدن به دلیل نور گرمای درون (به انگلیسی: Warm-glow giving) یک پدیده اقتصادی است که توسط جیمز اندرونی (James Andreoni) در سال ۱۹۸۹ شرح داده شده، وی توضیح میدهد که چرا مردم به نهادهای خیریه کمک میکنند و در نوع دوستی شرکت میکنند،[۱][۲] «بخشیدن به دلیل نور گرمای درون» مطلوبیت نیز ایجاد میکند. این مطلوبیت در قالب تابش گرم است- احساس مثبتی که مردم از کمک کردن به دیگران دریافت میکنند.
انگیزههای رقابتی برای کمکهای خیریه شامل نوع دوستی خالص است- که در آن هیچ پاداش درونی و بیرونی برای کمک کردن افراد وجود ندارد، و همچنین هیچ انگیزه ای برای اهدای خودخواهانه نیز وجود ندارد. انگیزه خودخواهانه ممکن است ناشی از افزایش عزت نفسی باشد که مردم از تفکر خود به صورت خودپرستی و مسئول اجتماعی به دست میآورند، و / یا ناشی از شناخت دیگر افراد از بشر دوستی باشد.[۳]
تحقیقات بیشتری وجود دارد که نشان دادهاند مراکز پاداش در مغز در واکنش به کمکهای خیریه عمل میکنند، و شواهدی فیزیولوژیک برای پدیده تابش گرم است.[۴]
فیلسوف اخلاقی، پیتر سینگر(Peter Singer)، در کتابش،بیشترین کاری که می توانی انجام دهی ( The Most Good You Can Do)، در سال ۲۰۱۵ این پدیده را توضیح دادهاست. سینگر اظهار میکند که این نوع از اهداکنندگان «مقدار کمی به موسسات خیریه کمک میکنند و خیلی برایشان مهم نیست که چه کمکی به دیگران میکنند». وی اشاره میکند «نگرانیهای همدلانه» و «ناراحتیهای شخصی» دو جز متمایز از تابش گرم هستند، و نوع دوستی عاطفی را در مقابل نوع دوستی مؤثر توضیح میدهد.[۵]