برازجان | |
---|---|
بالا دژ برازجان
| |
کشور | ایران |
استان | بوشهر |
بخش | مرکزی |
نام(های) پیشین | تااوکه، برازگان |
سال شهرشدن | ۱۳۰۷ |
مردم | |
جمعیت | ۱۲۵٬۵۶۷ نفر (سال ۱۳۹۵)[۱] |
تراکم جمعیت | ۷٬۱۸ نفر بر کیلومتر مربع |
جغرافیای طبیعی | |
مساحت | ۱۵٬۳۸ کیلومتر مربع |
ارتفاع | ۸۰ متر |
آبوهوا | |
میانگین دمای سالانه | ۲۴ درجه سانتی گراد |
میانگین بارش سالانه | ۲۸۳/۱ میلیمتر |
روزهای یخبندان سالانه | ۱ |
اطلاعات شهری | |
شهردار | مرتضی قدوسی[۲] |
رهآورد | خرما، رطب، خارک، حصیر و سایر محصولات بافته شده با برگ نخل، ارده (شیره کنجد)، انواع حلوا، رنگینک، گرده و مشتک و انواع نان محلی، لورک، ماست و سایر لبنیات محلی، |
پیششمارهٔ تلفن | ۰۷۷۳۴۲ |
وبگاه | |
بُرازجان، مرکز شهرستان دشتستان واقع در استان بوشهر است. برازجان بزرگترین شهر بخش مرکزی شهرستان دشتستان، بزرگترین شهر شهرستان دشتستان، بزرگترین شهر غیرساحلی استان و دومین شهر پرجمعیت استان میباشد که در ۶۵ کیلومتری شمال شرق بندر بوشهر و بر سر راه ارتباطی و بازرگانی شیراز -کازرون - بوشهر و در ارتفاع ۸۰ متری از سطح دریا واقع شدهاست. نامهای قدیم شهر بهترتیب تااوکه، برازگان و برازجان بودهاست.[نیازمند منبع] دژ برازجان، بزرگترین بنای تاریخی استان بوشهر به شمار میرود.
برازجان یکی از مراکز تمدنی در دوران ایلامی بهشمار میآید.[۳]ناحیه دشتستان کنونی و استان بوشهر یکی از مهم ترین مراکز تمدن کهن ایلام باستان به شمار می رود.[۴] بر مبنای مطابقت و مشابهت جغرافیایی و شواهد باستانشناسی، برخی تاریخدانان، دشتستانی ها یعنی لرها را بقایای ایلامیان میدانند که پس از سلطه آریاییها، دچار تغییرات زبانی شدهاند.[۵][۶][۷][۸] جغرافیا تمدن ایلام باستان با جغرافیا لرنشین مطابقت دارد که شامل خوزستان، ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چارمحال و ختیاری، بوشهر و برخی نواحی استان فارس میشود.[۹][۱۰]ایلامیان از آغاز دوره پیش ایلامی تا پایان دوره ایلام نو، حدود ۲۶۶۱ سال در جنوب غربی ایران زندگی و حکومت میکردند.[۱۱]
دربارهٔ وجه تسمیه برازجان نظرات گوناگونی وجود دارد:
واژه «براز» در زبان پهلوی به معنای برازندگی و بلند مرتبگی است و در لری به شکل بَرز درآمده است که در دوران ساسانی به صورت پسوند و پیشوند در نامهای اشخاص دیده میشود، مانند شهر براز و برازه حکیم. پسوند گان هم به مانند لردگان به معنای مکان است.
تاریخ برازجان به سه دوره تقسیم میشود:
سابقهٔ شهر برازجان به دوران ایلامی بازمیگردد.[۱۴] در دهه ۱۳۵۰ شمسی بهطور تصادفی کاخ زمستانی کوروش بزرگ در چرخاب برازجان کشف گردید. همچنین بقایای کاخ دیگری نیز بهنام بردک سیاه کشف شدهاست.
هنگام حمله اعراب به دشتستان، مردم محلی مقاومت کردند تا اینکه در جنگ گناوه شکست خوردند و رهبرشان نیز کشته شد.
در دوران اسلامی برازجان رونق یافت. ابوالقاسم بن احمد جیحانی جغرافیدان قرن چهارم هجری در کتاب اشکالالعالم نام برازجان را در کنار شهرهای فارس قدیم مانند کازرون و کمارج آوردهاست. برازجان در این دوره چند بار تخریب و بازسازی شدهاست.
اولین تفنگچیان ایران در دوران صفویه از مردم جنوب و دشتستان بودند. در دوره افشاریه مردم برازجان علیه نادرشاه شوریدند.[نیازمند منبع]
حدود ۳۰۰ سال پیش شخصی بهنام حسینخان بر دشتستان حکومت میکرد. یکی از خادمان وی بهنام ملاعلی از او تقاضا کرد تا یک آبادی احداث کند که به وی اجازه داده شد. ملاعلی بر روی خرابههای شهر قدیمی برازجان، شهر جدیدی بنا کرد. برازجان جدید بهدلیل موقعیت جغرافیاییاش بهسرعت پیشرفت کرد و بر جمعیت آن افزوده شد. حسینخان با عدم پرداخت خراج از سوی برازجان مواجه شد و به آن یورش برد و شهر را تخریب و مردم شهر را کشتار نمود. مردم شهر برازجان را دوباره در محله «چاه آب خطیری» بازسازی کردند اما حسینخان دوباره به شهر تاخت و آن را ویران کرد. سپس شاه منصور پسر ملاعلی در محله قلعه شهر را بازسازی نمود و مستحکم ساخت. در سومین حمله حسینخان به شهر، منصور خان با یارانش به مقابله او شتافت و در جنگی که در بنداروز درگرفت. برازجانیها پیروز شدند و بدین ترتیب شهر از خطر نجات یافت.[۱۵]
در دوران زندیه، برازجان و دشتستان رو به اعتلا گذاشت. لطفعلی خان زند در هنگام نبرد با قاجاریان به برازجان پناه آورد و ۳۰۰ تفنگچی به کمکش آمدند.[۱۶] در دوران قاجار نیز در کتابهای مختلف از جمله فارسنامه ناصری و سفرنامههای مختلف از جمله لرد کرزن، محمدعلی سیاح محلاتی و… دربارهٔ قصبه برازجان یا شهر برازجان اشاراتی وجود دارد.[۱۷][۱۸]
معروفترین خانهای برازجان سالمخان و میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه برازجانی هستند.[نیازمند منبع]
سالمخان فردی نیکوکار بود و خدماتی ارزنده در زمان خود به مردم برازجان کرد؛ از جمله حمام سالمخانی و قنات سالمخانی که سالها مورد استفاده مردم بود.
میرزا محمدخان دارای نبوغ سیاسی بود و ذوق شاعرانه داشت. در جریان جنگ جهانی اول وی رشادتها کرد و با انگلیسیها در تنگه چغادک جنگید. او در جریان خلع سلاح جنوب در زمان پهلوی از خود مقاومت نشان داد و سرانجام در سال ۱۳۰۸ بهدست عاملان پهلوی و با زبان روزه در منطقه پشتکوه کشته شد و در شاه پسر مرد به خاک سپرده شد.[۱۹]
براساس سرشماری رسمی سال ۱۳۹۵ این شهر با جمعیت ۱۱۰۵۶۷ نفر، دومین شهر پرجمعیت استان بوشهر است.[۲۰]
بیشترین رشد جمعیت برازجان بین سالهای ۵۵ تا ۶۵ بود که از ۳۱۶۱۱ به ۶۷۰۵۲ نفر رسید. افزایش نرخ جمعیت برازجان بیشتر بخاطر مهاجرت روستاییان به شهر بودهاست. همچنین در زمان جنگ عدهای از خوزستانیها به برازجان آمدند و در شهرک فتح جا داده شدند.[۲۱]
از درختان معروف این سرزمین نخل، گز، کهور، بادام کوهی (به گویش محلی: اهلوک)، خَرگ (استبرق) و کُنار را میتوان برشمرد.
کل جمعیت برازجان دشتستانی و از قوم لر هستند. در برخی از روستاهای منطقه تعدادی خانوادههای ایرانیان آفریقایی تبار و عرب زندگی میکنند[۲۲][۲۳][۲۴]
یوشیدا ماساهارو نخستین سفیر ژاپن در ایران در دوران قاجار که از طریق دریا و بندر بوشهر وارد ایران شد از کمکهای مردم دشتستان تمجید و اهالی آن را مردمی مهماننواز و با فرهنگ میداند.[۲۵]
مردم برازجان به زبان لری دشتستانی تکلم می نمایند.[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴]
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر گویشهای شمالی استان بوشهر از جمله گویش دشتستانی را لری معرفی میکند.[۳۵]
فارسنامه: مردم دشتستان به زبان لری گویش جنوبی (دشتستانی) صحبت میکنند و گویش دشتستانی در خود بعضی ترکیبات و واژه های فارسی را هم دارد.[۳۶]
بیشتر ساکنان برازجان مسلمان و شیعهمذهب هستند. تعداد اندکی سنیمذهب هم در این شهر زندگی میکنند.
تا پیش از سال ۱۳۵۷ چند خانوار یهودی در برازجان سکونت داشتند. آنها بیشتر در اطراف بازار روز برازجان ساکن بودند و به زرگری و بزازی و فروش مشروبات الکلی و دعانویسی اشتغال داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همهٔ یهودیان ساکن برازجان به اسرائیل و شیراز مهاجرت کردند.[۳۷]
با توجه به اقلیم گرم و خشک برازجان، ساکنان برازجان از گذشته تا به امروز به غذاهای بهخصوصی روی آوردهاند که معمولاً مزهٔ تند و ترش دارند. همچنین نزدیکی به دریا باعث شده فرآوردههای دریایی بهوفور در اختیار مردم قرار گیرد. از این دسته غذاها میتوان به قلیه ماهی، میگو، دالعدس، پَهتی چُندُر، اُوداغک (اِشکنه)، لِلَک، رشته تِپَک، مشتک، تیلیت ماست، تیلیت کشک و بادمجان تنوری اشاره کرد.[۳۸]
در گویش لری دشتستانی و بهخصوص شهر برازجان، ضربالمثلها و کنایههای زیادی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
هی فلک تا کی کلک سی همه برنجه سی ما/ایما للک (فارسی: سی به معنای برای، ایما به معنای ما و للک نوعی خوراکی است)
اُو شیرین نه ماله خره: (فارسی: آب شیرین برای الاغ نیست) هر کسی لایق خوبی نیست.
سگ دمِ خونِی صاوش زوون داره (فارسی: سگ در خانه صاحبش زبان دارد)
دس بِیل ری کُلَهِت تا باد نیَرِش: (فارسی: دست بگذار روی کلاهت تا باد آن را نبرد) حواست به خودت باشد.[۳۹]
در برازجان سه کتابخانه بزرگ وجود دارد:
دانشگاه آزاد واحد برازجان، دانشگاه پیام نور، دانشکده کشاورزی، دانشگاه جامع علمی و کاربردی، مرکز تربیت معلم شهید رجایی، مرکز آموزش عالی غیردولتی رهجویان دانش، حوزه علمیه ۱۴ معصوم (ع) آقایان، حوزه علمیه سفیران هدایت امام حسن مجتبی (ع) آقایان و حوزه علمیه حضرت رقیه (س) بانوان مراکز آموزش عالی دشتستان هستند که همگی در برازجان دارند.
مساجد قدیمی برازجان: مسجد فردوس، مسجد جنت و مسجد قلعه، مسجد دلگشا
از جاذبههای گردشگری ورزشی برازجان میتوان به پیست پاراگلایدر سواری که در کوه بیمرد که در فاصلهٔ ۱۵ کیلومتری برازجان قرار دارد اشاره کرد که در نوع خود یکی از بهترین پیستها برای ورزشکاران این رشته محسوب میگردد.
آثار باستانی برازجان شامل کاخ زمستانی کوروش (چرخاب)، دژ برازجان، و تل مر میباشد.
موقعیت و ویژگی آثار تاریخی برازجان:
همچنین بازار قدیمی و سرپوشیده برازجان از جمله آثار تاریخی دشتستان است.
مهمترین سوغاتیهای برازجان عبارتند از: خرما، رطب، خارک، تنباکو، حصیر و محصولات بافته شده با برگ نخل و سایر فرآوردههای نخیلات، ظروف سفالی، قالی، قالیچه، گبه، گلیم، نمد، گیوه، عبا، ملحفه، قبا، ارده (شیره کنجد)، قلیه ماهی و میگو، انواع حلوا، رنگینک، گرده، مشتک و انواع نانهای محلی، لورک، ماست و سایر لبنیات محلی، خاکشیر، زیره، بنگو، گلگاوزبان و شنبلیله میباشد.
Most Lurs speak an Iranian dialect known as Luri; however, nearly half the Lurs of Luristan province speak Laki, another Iranian dialect. The Luri dialect is closer to Persian while Laki is closer to Kurdish. Generally speaking, Luri is divided into northern and southern dialects. The northern dialect is spoken in Luristan, several districts of Hamadan (Nahavand, Towisarkan) and by the inhabitants of south and southwest Ilam and northern part of Khuzistan province. The southern dialect is spoken by the inhabitants of Bakhtiari, Kuh-Gilu-Boir Ahmed and also in the north and east of Khuzistan, in the Mamasani district of Fars, and also in most areas of Bushehr province.
در گویش لری دشتستانی و به خصوص شهر برازجان، ضربالمثلها و کنایات زیادی وجود دارد که ....