ببرِ کای تاکدا شینگن تاکدا هارونوبو | |
---|---|
زاده | ۱ دسامبر ۱۵۲۱ (میلادی) ولایت کای در ژاپن |
درگذشته | ۱۳ مه ۱۵۷۳ (میلادی) ولایت میکاوا |
درجه | دایمیو (امیر موروثی) ولایت کای و فرماندار منصوب ولایت شینانو |
جنگها و عملیاتها | نبرد سزاوا
|
همسر(ان) | سانجونوکاتا (زمان حیات ۱۵۷۰–۱۵۲۱ میلادی) و سووا گوریونین (زمان حیات ۱۵۵۵–۱۵۳۰ میلادی) |
فرزندان | شینگن هفت فرزند پسر داشت، تاکدا کاتسویوری (جانشین)، تاکدا یوشینوبو (پسر ارشد)، اوننو نوبوچیکا و تاکدا نوبویوکی، دختر ارشد اوبائین، دختر ششم ماتسوهیمه |
خویشاوندان | تاکدا نوبوتورا (پدر) |
تاکِدا شینگِن (به ژاپنی: 武田 信玄 Takeda Shingen)، (تولد ۱ دسامبر ۱۵۲۱ – مرگ ۱۳ مه ۱۵۷۳ میلادی)، نوزدهمین رهبر خاندان کای گنجی و شانزدهمین رهبر خاندان تاکدا در ولایت کای، در اواخر دوران موسوم به سنگوکو (جنگهای داخلی) در قرن شانزدهم ژاپن بود. نام رسمی او در هنگام تولد میناموتو نو هارونوبو بود. به عنوان فرماندار ولایت کای خدمت میکرد. در دوران پدر او تاکدا نوبوتورا کای به اتحاد داخلی دست پیدا کرده بود و شینگن پس از به ارث بردن رهبری خاندان حمله به ولایت همسایه، ولایت شینانو را آغاز کرد. جنگهای پنجگانه کاواناکاجیما با اوئهسوگی کنشین که در شمال ولایت شینانو رخ داد، شهرت بسیاری دارد. او پس از ده سال نبرد سرانجام توانست شینانو را به قلمرو خود ملحق کند. او همچنین خود را وقف مدیریت قلمرو خود کرد. تصویب قوانین برای ولایت کای و کوشش برای کنترل سیل از طریق ساخت «خاکریز شینگن» در این راستا بود. شینگن در یک منطقه فقیر با زمینهای زراعی کمی و بدون دسترسی به دریا مستقر بود، اما او به یکی از دایمیوهای پیشرو ژاپن تبدیل شد.
شینگِن بعداً نقشه ای برای پیشروی به پایتخت آن زمان کیوتو کشید و برای این حمله نخست لازم بود از قلمروی توکوگاوا ایهیاسو بگذرد. او ایهیاسو را در نبرد میکاتاگاهارا شکست داد و وارد قلمروی او ولایت میکاوا شد، اما بر اثر بیماری پس از پیروزی در این نبرد به علت بیماری درگذشت نیروهایش مجبور به عقبنشینی شدند. تاکدا شینگن وصیت کرد که مرگ او را به مدت سه سال مخفی نگه دارند. آکیرا کوروساوا در فیلم کاگهموشا حوادث پیرامون پنهان نگه داشتن مرگ او را به تصویر کشیده است. پس از او پسرش تاکدا کاتسویوری که نسبت به پدرش از تواناییهایی کمتری برخوردار بود، به ریاست خاندان رسید.
یکی از ماندگارترین ادای احترام به مهارتهای شینگن، ادای احترام پیروزمند نهایی جنگهای داخلی ژاپن، نخستین شوگون از شوگونسالاری توکوگاوا توکوگاوا ایهیاسو بود، که مشهور است که برای به دست گرفتن قدرت از نوآوریهای دولتی و نظامی رهبر قدیمی تاکدا وام گرفته است. هرساله به یادبودش جشنوارهٔ شینگن برگزار میشود.
دوره سنگوکو (۱۶۰۰–۱۴۶۷ میلادی) یا دوره جنگهای داخلی ژاپن از میانههای قرن پانزدهم تا آغاز قرن هفدهم به درازا کشید. در این دوره گکوکوجو (از لحاظ لغوی به معنای براندازی و فراتر رفتن از مافوق) رواج یافت و کسانی که از نظر مقام اجتماعی فرودست بوده اما در جنگیدن مهارت داشتند، با پیروزی در نبردها، موفق به در دست گرفتن قدرت در یک منطقه شدند. بدین ترتیب بسیاری از شوگوها یا فرمانداران محلی برانداخته شده و جای خود را به دایمیوهای پرقدرت دورهٔ سنگوکو (سنگوکو-دایمیوها) دادند. دایمیوهای سنگوکو هرکدام با برپایی جنگها، تلاش میکردند وسعت منطقه تحت نفوذ خود را افزایش دهند. هدف نهایی آنها یکپارچه کردن ژاپن، براندازی شوگونسالاری آشیکاگا و نشستن برجای این خاندان بود.[۱]
پدر شینگن، تاکدا نوبوتورا از اعقاب شاهزادگان خاندان میناموتو بود که در سدههای گذشته برای مدتی مقام شوگون را در شوگونسالاری کاماکورا در دست داشتند. پس از برافتادن شوگونهای کاماکورا نیز سلسلههای دیگر شوگونسالاری، کماکان از خاندان میناموتو بودند. از این لحاظ، خاندان تاکدا و شوگونهای آن دوران یعنی خاندان آشیکاگا و شوگونهای دوران بعدی یعنی خاندان توکوگاوا همه از یک خاندان بودند و به شاهزادگان میناموتو میرسیدند.[۲]
شینگن پسر دوم تاکدا نوبوتورا بود و در ۱ دسامبر ۱۵۲۱ میلادی در ولایت کای متولد شد. برادر بزرگتر او در کودکی درگذشت از این روی با او به عنوان پسر ارشد رفتار میشد. نام او ابتدا تارو بود که نامی رایج برای کودکان پسر ارشد خانواده، در ژاپن باستان است. وی همچنین در کودکی، کاتسوچیو نیز خوانده میشد. اما نام او بهطور رسمی، «میناموتو نو هارونوبو» بود. هارونوبو از اجزای نام آشیکاگا یوشیهارو، دوازدهمین شوگونِ آشیکاگا برگرفته شده بود. وی در ۱۵۵۹ میلادی به راهبی در آیین بودایی روی آورد و نام شینگن را که نام یکی از رهبران بودایی بود برگزید و به همین نام نیز شهرت یافت اما ادای نذرهای دینی به هیچ وجه مانع از مشارکت او در امور دنیوی نشد.[۳] همچنین او را به سبب مهارتهای رزمیش به لقب «ببر کای» نیز میخواندند در برابر رقیب اصلی او اوئهسوگی کنشین که به «اژدهای اِچیگو» یا «ببر اِچیکو» شهرت داشت.[۴]
تاکدا شینگن در جوانی به پدرش تاکدا نوبوتورا کمک میکرد و در سال ۱۵۳۶ در سنین جوانی به عضوی بسیار ارزشمند در این خاندان تبدیل شد. او در سن ۱۵ سالگی، نقش مهمی در کمک به پدرش پیروزی نبرد اون نو کوچی داشت.[۵][۶] شینگن در شعر ژاپنی، نقاشی ژاپنی با استعداد بود و گفته میشود که به زبان چینی مسلط بود و عاشق خواندن کتاب نظامی چینی باستان هنر رزم بود.[۷]
او در سال ۱۵۳۶ (میلادی) در سن پانزده سالگی با سانجونوکاتا (زمان حیات ۱۵۷۰–۱۵۲۱ میلادی) که با او همسن بود ازدواج کرد. سانجونوکاتا دختر یکی از اشرافیترین خاندان کیوتو بود. خواهر کوچکتر وی همسر اصلی کننیو رهبر معبد هونگان بود و ازدواج او با یکی از خاندانهای ولایت کوچک کای موضوعی برخلاف عرف جامعهٔ آن زمان بهشمار میآمد. گفته میشود که او بسیار زیبا بوده است. سانجونوکاتا دو سال بعد از ازدواج اولین فرزند خود تاکدا یوشینوبو را به دنیا آورد.[۸]
شینگن در مقطعی از زندگی خود و پس از مراسم بلوغ، تصمیم گرفت تا علیه پدرش، تاکدا نوبوتورا عصیان کند. دلیل این عصیان کاملاً مشخص نیست، اما گمان میرود که نوبوتورا قصد داشت به جای شینگن، پسر دوم را، تاکدا نوبوشیگه بهعنوان وارث خود معرفی کند. نوبوتورا به ولایت سوروگا در مرز جنوبی ولایت کای به تبعید فرستاده شد تا تحت نظر خاندان ایماگاوا به رهبری دامادش ایماگاوا یوشیموتو، در بازداشت بماند. یوشیموتو ایماگاوا، دایمیوی سوروگا در پی کمک خود در این کودتای بدون خونریزی موجب، اتحادی بین خاندان ایماگاوا و تاکدا شد.[۹] این به اصطلاح یک گکوکوجو (به معنای «سرنگونی یا فراتر رفتن از مافوق») است، که در دوره سنگوکو رایج بود، و چندان غیر معمول نبود که قدرت طلبان والدین یا برادر خود را بکشند و ریاست خانواده را غصب کنند. در همین حال، تاکدا شینگن موفق شد بدون کشتن پدر یا برادر کوچکترش، ریاست خانواده را به ارث ببرد. تاکدا شینگن هر سال مقدار زیادی پول برای مخارج زندگی به پدرش میفرستاد و تاکدا نوبوتورا از پسرش بیشتر زنده ماند. برادر کوچکتر او، تاکدا نوبوشیگه، از شینگن حمایت میکرد و گفته میشود که برادران روابط خوبی داشتند. پس از اینکه او ریاست خاندان را به ارث برد، زندگی تاکدا شینگن پر از جنگ شد. او برای توسعه ولایت کای که در میان کوهها احاطه شده بود و زمین کشاورزی نداشت، چارهای جز پیروزی در جنگ و گسترش قلمرو خود نداشت. تاکدا شینگن معتقد بود که جلب حمایت مردم قلمروش از طریق تصرف قلمرو، پاداش دادن به ملازمانش و ثروتمند کردن ولایت کای بسیار مهم است.[۱۰]
تاکدا شینگن که پس از بیرون راندن پدرش و ناحیه سووا در ولایت شینانو (اکنون استان ناگانو) را به عنوان اولین مقصد تهاجم خود انتخاب کرد. خواهر کوچکتر تاکدا شینگن با رهبر خاندان سووا، سووا یوریشیگه ازدواج کرده بود و به همین دلیل، سووا یوریشیگه با پدر شینگن رابطه نزدیکی داشت و این خطر وجود داشت که او با شینگن دشمنی کرده و به کای حمله کند. در سال ۱۵۴۲، ارتش تاکدا پس از سقوط قلعه اوئههارا، محل سکونت خاندان سووا قلعه کووابارا را محاصره کرد. او سووا یوریشیگه را فریب داد و مجبور به خودکشی کرد. پس از آن، او پسر خواهرش (پسر سووا یوریشیگه)، تورائومارو را به عنوان جانشین پدر منصوب کرد و خاندان سووا را مطیع خود کرد. از آن زمان به بعد، ناحیه سووا پایگاه حمله به ولایت شینانو شد.[۱۰]
سووا گوریونین دختر سووا یوریشیگه و یکی از همسرانش به نام اومی، در حدود ۱۵۴۲–۱۵۴۵ سوکوشیتسو (همسر غیر اصلی) شینگن شد. همچنین گفته میشود که سووا گوریونین زنی با زیبایی بینظیر بود. با توجه به مطالب کویو گونکان که قوانین نظامی دو نسل از تاکدا شینگن و پسرش، تاکدا کاتسویوری را شرح میدهد، برای خاندان تاکدا خطرناک بود که دختر رهبر خاندان سووا را که پدرش مجبور به ارتکاب سپپوکو شده بودند، به عنوان یک همسر به خاندان تاکدا وارد شود، به همین دلیل، ازدواج بین تاکدا شینگن و سووا گوریونین در ابتدا با مخالفت ملازمان خانواده تاکدا مواجه شد. یکی از دلایلی که سووا گوریونین به سوکوشیتسوی تاکدا شینگن تبدیل شد این بود که شینگن میترسید که شورشی علیه او در سووا، دروازه ولایت شینانو، رخ دهد و میخواست پسری حاصل از پیوند با خاندان سووا داشته باشد تا بتواند بر سووا حکومت کند. در سال ۱۵۴۶، سووا گوریونین «سووا شیرو کاتسویوری» (که بعدها به نام تاکدا کاتسویوری شناخته شد) به دنیا آورد. در خاندان تاکدا مرسوم بود که حرف کانجی «نوبو» 「信」 را به نام جانشین اضافه میکردند و در خاندان سووا از حرف کانجی «یوری» 「頼」 استفاده میشد. به همین دلیل، «سووا شیرو کاتسویوری» در ابتدا جانشین خاندان سووا بهشمار میرفت.[۱۱]
تهاجم ولایت شینانو آنطور که تاکدا شینگن امیدوار بود پیش نرفت. در اصل، بیش از ۳۰۰ خانواده کوچک حاکم در ولایت شینانو وجود داشت و خانوادههای مرکزی آن خاندان موراکامی و خاندان اوگاساوارا بودند. این دو خاندان نیز به مانند خاندان تاکدا، خون یک شاخه از خاندان امپراتوری، خاندان سیوا گنجی را به عنوان اجداد خود داشتند. برای به دست آوردن کامل ولایت شینانو شینگن دریافت که، دو خاندان موراکامی و اوگاساوارا باید نابود شوند اما رهبر خاندان موراکامی، موراکامی یوشیکیو شجاعانه در مقابل شینگن ایستاد. یوشیکیو دو بار شینگن را در نبرد اوئهداهارا (۱۵۴۸) و محاصره قلعه توئیشی به شدت شکست داد، اما شینگن به لطف تلاشهای شجاعانه سانادا یوکیتاکا، که ملازم جدید شینگن شد، سرانجام در سال ۱۵۵۳ دربار سوم و در محاصره کاتسورائو پیروز شد. یوشیکیو به سختی جان خود را نجات داد و به طرف اوئهسوگی کنشین در ولایت اچیگو (استان نیگاتا فعلی) فرار کرد و از او کمک خواست. این حادثه منجر به نبردهای کاواناکاجیما بعدی شد.[۱۲][۱۰]
تفکر شینگن از «ملتسازی» این بود: «مردم قلعه هستند، مردم دیوارهای سنگی هستند، مردم خندق هستند و تمام کشور یک قلعه است»، او معتقد بود که اتحاد و یکپارچگی مردم واقعاً با ناهمواری کوهها و رودخانهها قابل مقایسه است. در واقع او در طول زندگی خود هرگز به دشمنانش اجازه نداد پا به سرزمین کای بگذارند.[۱۳]
بلافاصله پس از اینکه تاکدا شینگن ریاست خاندان را عهدهدار شد، شروع به ایجاد یک سیستم مالیاتی جدید کرد.[۱۴] شوگونسالاری آشیکاگا مأموران مستقر در مناطق مختلف داشت که شوگو نامیده میشدند. در اصل، شوگو فقط یک مقام منصوب از طرف دولت مرکزی بود. با این حال، با تضعیف دولت مرکزی، شوگوها در نیمه اول دوره موروماچی به قدرت رسیدند و شروع به حکومت مؤثر بر منطقه کردند و شوگو-دایمیو نامیده میشدند. در نیمه دوم دوره موروماچی قدرت شوگو-دایمیوها کم شد و سنگوکو-دایمیوها موقعیت آنها را غضب کردند. روی کار آمدن سنگوکو-دایمیوها بر بار مالیاتی کشاورزان افزود. کشاورزان نه تنها خراج سالیانه به شوگون میپرداختند، بلکه مجبور بودند به سنگوکو-دایمیوها نیز مالیات پرداخت کنند. به این ترتیب، در دوره سنگوکو یا جنگهای داخلی، سیستم اجتماعی فروپاشید و قدرتمندان شروع به تصرف بیشتر و بیشتر کردند. در دوره سنگوکو، پرداخت مالیات به شوگون و دربار امپراتوری تقریباً در عمل انجام نمیشد و افراد قدرتمند و اربابان فئودالی در جاهای مختلف بهطور مستقل مالیات میگرفتند.[۱۵]
دو نگرانی عمده اقتصادی در قلمروی ولایت کای در نقطه شروع حکمرانی شینگن وجود داشت. یکی بیکیفیتی آن به عنوان زمین کشاورزی بود. کای از سیلهای مکرر رنج میبرد و به سختی میتوان زمین کشاورزی این ولایت را بارور نامید. عامل ناراحتکننده دیگر این بود که قلمرو اصلی شینگن در کوهستان بود و رو به دریا نبود، بنابراین تجارت و بازرگانی در آنجا رونق نداشت. چون شینگن این دو نقص را داشت، نمیتوانست به رشد اقتصادی دست یابد. شینگن راه خروجی را در «پروژههای مهندسی عمران» و «افزایش مالیات» پیدا کرد. شینگن اغلب مالیاتها را در مقیاس بزرگ افزایش میداد تا هزینه جنگ را افزایش دهد. در منطقه کای، افزایش درآمد مالیاتی کافی با روشهای معمولی امکانپذیر نبود و بارها افزایش مالیات در مقیاس بزرگ اعمال شد. در نتیجه بسیاری از مردم از قلمرو کای فرار کردند. گفته میشود که «شینگن یک ارباب فئودالی بود که به فکر مردم خود بود» اما این یک تصور اشتباه است. در شرایط اقتصادی کای، او نمیتوانست به مردم منطقه فکر کند. در آن زمان نظام مالیاتی در اصل بر زمین کشاورزی استوار بود. اگر زمینهای زراعی اساس باشد، اگر محصولات به دلیل آب و هوای بد عملکرد خوبی نداشته باشند، استاندارد مالیات باید کاهش یابد. به عبارت دیگر درآمد مالیاتی تحت تأثیر عملکرد محصولات کشاورزی است. اما در منطقه کای که زمینهای فقیرانه ای دارد، با وضع چنین مالیاتی امکان تأمین درآمد مالیاتی با توجه به وقوع سیلهای مکرر در این ولایت وجود نداشت. به همین دلیل، شینگن یک ستون نظام مالیاتی تأسیس کرد که هر ساله مقدار مشخصی از درآمد مالیاتی را بدون توجه به عملکرد محصولات کشاورزی تضمین میکرد. این باعث افزایش بار مالیاتی بر کشاورزان میشد. به این دلیل که حتی اگر محصولات عملکرد خوبی نداشتند، هر سال باید مالیات ثابت پرداخت میکردند.[۱۶]
سیاست مالیاتی شینگن دقیقاً برعکس سیاستهای رقیب او اودا نوبوناگا بود. برخلاف شینگن سیاستهای مالیاتی اودا نوبوناگا از اصل «سرکوب کسانی که از پرداخت مالیات فرار میکنند و کسانی که بدون اجازه مالیات میگیرند»، پیروی میکرد. بنابر این نوبوناگا تا آنجا که ممکن بود بار مالیاتی را از دوش مردم مناطقی که بر آن سلطه داشت، کم میکرد. سیاست مالیاتی شینگن به این دلیل نبود که او به اندازه نوبوناگا آگاه و دانا نبود، بلکه به دلیل نقصان مالی عظیم شینگن نسبت به ثروت نوبوناگا بود.[۱۷]
شینگن دارای اطلاعات و قدرت نظامی عالی بود و از ۷۲ نبردی که در طول عمرش انجام داد، تنها سه بار شکست خورد. توانایی او تنها به امور نظامی محدود نمیشد، بلکه مهارتهای عالی خود را در پروژههای کنترل سیل نیز نشان داد. خاکریزی که شینگن روی آن کار کرده است هنوز هم به عنوان «خاکریز شینگن» شناخته میشود و حتی پس از گذشت تقریباً ۴۵۰ سال هنوز مورد استفاده قرار میگیرد. حوضه کوفو [۱]، که در داخل ولایتی که به شینگن تعلق داشت امتداد دارد، یک مخروط آبرفتی است که رودخانههای متعددی از آن میگذرند و در نهایت به رود فوجی، یکی از سه رود اصلی ژاپن میپیوندند. در آن زمان، هنگامی که باران شدید میبارید، نهرهای گل آلود از کوههای اطراف که بیش از ۳۰۰۰ متر ارتفاع داشتند به داخل سرازیر میشدند که اغلب باعث سیلهای بزرگ میشدند. از آنجایی که این قلمرو بهطور مکرر تحت تأثیر سیل قرار میگرفت، تنها مقدار کمی زمین برای کشت محصولات در دسترس بود و مردم آن قلمرو مجبور بودند زندگی بسیار دشواری داشته باشند. شینگن برای تبدیل شدن به یک کشور ثروتمند معتقد بود که حفاظت از زمین در برابر خسارت سیل اولویت اصلی است، بنابراین ساخت و ساز کنترل سیل را آغاز کرد. این یک پروژه ساخت و ساز بزرگ بود که نزدیک به ۲۰ سال طول کشید و در سال ۱۵۴۱ شروع شد و در سال ۱۵۶۰ تکمیل شد. به لطف خاکریز شینگن، مردم این قلمرو توانستند بدون نگرانی از سیل به کشت زمین بپردازند. علاوه بر این، شینگن در ناحیه ای که بیش از هر جای دیگر دچار سیل میشد، مردم را از پرداخت مالیات معاف کرد، به آنها دستور داد که در ازای آن خاکریزها را حفظ کنند.[۱۸]
پیوست به قوانین کوشو یا قوانین برای ولایت کای، یک بخش از قوانین ولایت کای بود که توسط تاکدا شینگن در سال ۱۵۴۷ برای کنترل ملازمان و کنترل مناطق نوشته و تصویب شد. بزرگترین ویژگی این قوانین این است که با اربابان و ملازمان، صرف نظر از اینکه چه کسی هستند، بهطور یکسان رفتار میشود. به عبارت دیگر، اگر از قوانین تعیین شده سرپیچی میشد، حتی تاکدا شینگن نیز مشمول مجازات میشد. جلد اول پیوست به قوانین کوشو قوانین نظامی، اداری و قضایی و جلد دوم در مورد اخلاق، هنرهای رزمی، تاکتیکها و آداب است.[۱۹]
ملازمان اولیه شینگن را کسانی تشکیل میدادند که به پدرش نوبوتورا خدمت کرده بودند. اگرچه گفته میشد نوبوتورا یک ظالم بود، اما او فردی بود که ولایت کای و خاندان تاکدا را متحد کرد و ملازمان با استعداد بسیاری داشت. با این حال، او نتوانست از نیروی انسانی ارزشمند خود به خوبی استفاده کند، زیرا با خانوادههای رعیت خود که با او مخالف بودند ظالمانه رفتار میکرد و آنها را از بین میبرد. شینگن تلاش میکند تا این خاندانها را احیا کند. از میان ملازمانی که استخدام کرده بود برجستهترین ملازمان او به نام بیست و چهار ژنرال تاکدا شینگن شهرت دارند و چهار پادشاه آسمانی تاکدا نیز در بین آنها هستند که آنها را به عنوان جانشین خود منصوب کرده بود. شینگن علاوه بر بازسازی منابع انسانی سنتی، سازمان جدیدی را نیز ایجاد کرد. این یک واحد اطلاعاتی بود. مدت کوتاهی پس از تبدیل شدن به رئیس خاندان، شینگن ۷۰ نینجا/سوپّا را به خدمت گرفت. آنها فعالیتهایی مانند آمادهسازی برای حمله را انجام میدادند. شینگن بعداً این ایده را توسعه داد و یک گروه مخفی به نام میتسومونو را برای ایجاد یک شبکه اطلاعاتی قدرتمندتر سازمان داد.[۲۰]
تئوریهای مختلفی در مورد علت وقوع برد کاواناکاجیما وجود دارد، اما مهمترین نکته این است که کاواناکاجیما نقطه ای است که رود سای و رود چیکوما به هم میرسند، و حمل و نقل آبی بین ولایت اچیگو و شینانو در این مکان به یکدیگر متصل میشود. از آنجایی که زمین کاواناکاجیما حاصلخیز بود، نبردهای زیادی از دوره کاماکورا در مورد تسلط بر آن درگرفته بود. تاکدا شینگن و اوئهسوگی کنشین نیز برای مدت طولانی بر سر این سرزمین جنگیدند. از سوی دیگر، کنشین از ولایت اچیگو به «خدای جنگ» و «ببر اچیگو» نیز معروف بود، یک نابغه جنگی که نه تنها ولایت اچیگو را متحد کرد، بلکه قدرت خود را در امور داخلی نیز به کار انداخت و ولایت را نیز آباد کرد. او بسیار وفادار بود و بارها در پاسخ به درخواستهای کمکی از ولایتهای دوست دیگر، سرباز فرستاد. در این زمان نیز موراکامی یوشیکیو و خاندانهای قدرتمند شینانو شمالی که سرزمین خود را در جنگ با شینگن از دست داده بودند و با او مرتبط بودند درخواست کمک کردند. در نتیجه، دو جنگ سالار قوی از دوره سنگوکو به نبرد در منطقه شمالی شینانو وارد شدند. تقریباً هیچ منبع معتبر اولیه دیگری در مورد این نبرد وجود ندارد و اگرچه بهطور کلی اعتقاد بر این است که پنج نبرد وجود داشته است، برخی از محققان ادعا میکنند که فقط دو جنگ بوده است. این پرسش که چه کسی در نبردهای کاواناکاجیما پیروز شد، مدتها مورد بحث بوده است، اما هیچ نتیجه ای به دست نیامده است. گفته میشود که تعداد کشتهشدگان ارتش تاکدا ۴۰۰۰ نفر بود و فرماندهان نظامی مشهور مانند تاکتیکدان یاماموتو کانسوکه و برادر کوچکتر شینگن و معاون او تاکدا نوبوشیگه در این نبرد جان باختند، اما ارتش کنشین ۳۰۰۰ کشته داشت و هیچ فرمانده نظامی کشته نشد. از نظر تعداد تلفات میتوان گفت که ارتش کنشین پیروز شد، اما ارتش کنشین ابتدا در نبرد چهارم عقبنشینی کرد و این ارتش تاکدا بود که زمین را در شمال شینانو به دست آورد که یک پیروزی بهشمار میرود.[۲۲]
در سال ۱۵۵۴، اتحاد سهگانه کای-ساگامی-سوروگا بین سه ولایت منعقد شد. برای اطمینان از پایبندی به این اتحاد ازدواجهایی بین سه خاندان انجام گرفت که در آن دختران سران خاندانها، تاکدا شینگن، هوجو اوجییاسو و ایماگاوا یوشیموتو با فرزندان قانونی یکدیگر ازدواج کردند.
نوبوناگا در ۱۵۶۰ طی نبرد اوکههازاما، حملهٔ ایماگاوا یوشیموتو را دفع کرد و او را شکست داد. نوبوناگا با این پیروزی ناگهان در سراسر ژاپن به شهرت رسید. پیروزی او از این جهت غیرمنتظره بود که ایماگاوا یوشیموتو دایمیوی بزرگی بود که بر ولایتهای سوروگا، توتومی و میکاوا فرمان میراند، اما منطقهٔ زیر سلطهٔ نوبوناگا تنها ولایت اُواری بود.[۲۴] پس از مرگ یوشیموتو پسرش ایماگاوا اوجیزانه جانشین وی شد، اما وی تواناییهای پدرش را نداشت.[۲۵]
در سال ۱۵۶۳، شینگن با هوجو اوجییاسو متحد شد و به اوجییاسو در محاصره موساشی-ماتسویاما (۱۵۶۳) در ولایت موساشی کمک کرد. در سال ۱۵۶۵ شینگن قلعه کوراگانو و قلعه مینووا در ولایت کوزوکه را تصرف کرد. در سال ۱۵۷۱، اوئهسوگی کنشین تا ولایت کوزوکه پیشروی کرده بود و به قلعه مائهباشی شینگن، حمله کرد. هر دو نیرو در نبرد تونهگاوا با یکدیگر ملاقات کردند، اما در نهایت پس از یک مبارزه از هم جدا شدند.[۲۶]
اودا نوبوناگا با خاندان سایتو در ولایت مینو در حال جنگ بود و در آن زمان بهترین را، ایجاد روابط دوستانه با خاندان تاکدا که در حال پیشروی به سمت غرب بودند، میدانست. در این زمان شینگن باید از حمایت خاندان ایماگاوا که نشانههایی از انحطاط را نشان میداد دست میکشید و به این گمان بود که همکاری با خاندان اودا که به سرعت در حال پیشرفت بود، برای او سودمند خواهد بود. به این ترتیب، او برای حمله به سوروگا-ایماگاوا برنامهریزی کرد. این امر باعث اختلاف با پسر بزرگش یوشینوبو شد.[۲۷]
در اکتبر ۱۵۶۵، پسر ارشد یوشینوبو با اوبو توراماسا (یکی از بیست و چهار ژنرال تاکدا شینگن) و دیگران برای برنامهریزی شورشی علیه شینگن توطئه کردند. با این حال، این طرح از طریق یک خبر از برادر کوچکتر توراماسا، یاماگاتا ماساکاگه (یکی از بیست و چهار ژنرال تاکدا شینگن) به اطلاع شینگن رسید. پس از این حادثه، به توراماسا دستور داده شد که سپپوکو انجام دهد. یوشینوبو نیز در معبد توکو در (امروزه کوفو، یاماناشی، استان یاماناشی) زندانی شد. در سپتامبر ۱۵۶۵، ازدواج بین تاکدا کاتسویوری برادر ناتنی یوشینوبو و دختر خوانده اودا نوبوناگا قطعی شد. از آنجایی که نوبوناگا کسی بود که پدر همسر یوشینوبو، ایماگاوا یوشیموتو را کشته بود، یوشینوبو به شدت از این ازدواج ناخشنود بود. یوشینوبو باید مضطرب بوده باشد زیرا این احتمال وجود داشت که برادرش تاکدا کاتسویوری سرپرست خانواده شود. در نوامبر، یک ماه پس از شورش یوشینوبو، مراسم ازدواج کاتسویوری در قلعه تاکاتوئو برگزار شد. دو سال بعد، در ۱۷ اکتبر ۱۵۶۷، یوشینوبو به دستور پدرش در سن ۳۰ سالگی خودکشی کرد. پس از مرگ یوشینوبو، همسر او که از خاندان ایماگاوا و زنی به نام ریشو-این بود به این خاندان بازگردانده شد. به این ترتیب خاندان تاکدا از اتحاد و پیوند با خاندان ایماگاوا دست کشید. در نتیجه، خاندان ایماگاوا، که قبلاً ضعیف شده بود، مجبور شد به وضعیت دشوارتری وارد شود.[۲۸]
خاندان ایماگاوا پس از بازپسگیری میکاوا توسط توکوگاوا ایهیاسو بر دو ولایت توتومی و سوروگاوا تسلط داشتند. با مرگ یا کشته شدن پسر شینگن یوشینوبو رهبر خاندان ایماگاوا ایماگاوا اوجیزانه بیش از پیش به فکر انحلال اتحاد با خاندان تاکدا افتاد. در سال ۱۵۶۷، ایماگاوا اوجیزانه و اوئهسوگی کنشین مذاکراتی را برای انعقاد یک توافق مخفی آغاز کردند این در حالی بود که بین خاندان اوئهسوگی و خاندان تاکدا دشمنی عمیق وجود داشت. توافق محرمانه بین اوجیزانه و کنشین بلافاصله به کنشین ابلاغ شد و بهانه ای برای حمله به سوروگا توسط او شد. زمانی که شینگن به سوروگا حمله کرد، حضور خاندان هوجو که از طریق ازدواج با خاندان ایماگاوا ارتباط داشتند، مانع و مزاحم حمله بود؛ بنابراین شینگن با واسطه اودا نوبوناگا تلاش کرد تا همکاری توکوگاوا ایهیاسو، متحد نوبوناگا را به دست آورد. نتیجه این همکاری تهاجم ایهیاسو به ولایت توتومی بود که قصد داشت حملهای به خاندان ایماگاوا داشته باشد؛ بنابراین، در دسامبر ۱۵۶۸، شینگن یک معاهده صلح با نوبوناگا و ایهیاسو منعقد کرد و عملیات حمله به قلمرو ایماگاوا شروع شد.[۲۹]
در سال ۱۵۶۸ تاکدا شینگن و توکوگاوا ایهیاسو که فرصت را مناسب دیدند، پیمان اتحادی بستند با این هدف که قلمرو ایماگاوا را تسخیر و بین خودشان تقسیم کنند. نیروهای ایهیاسو ولایت توتومی را تصرف کردند. این درحالی بود که نیروهای شینگن پیش از آن ولایت سوروگا (که شامل پایتخت ایماگاوا یعنی سونپو بود) را اشغال کرده بودند. ایماگاوا اوجیزانه توانسته بود قبل از حمله از محل بگریزد و در قلعهای پناه گیرد. این قلعه چندین ماه در مقابل حملات ایهیاسو مقاومت کرد، ولی سرانجام سقوط کرده و اوجیزانه به اسارت ایهیاسو درآمد. ایهیاسو که سالها گروگان خاندان ایماگاوا بود، از کشتن او صرفنظر کرد و او را به خاندان هوجوی اخیر که از اقوام اوجیزانه بودند، تحویل داد.[۳۰]
در کیوتو قدرت اصلی در دست خاندان میوشی و رهبر آن میوشی ناگایوشی از اهالی ولایت آوا بود. وی به هدف متحد کردن ژاپن رژیمی را به وجود آورده بود که بعدها نوبوناگا با متحد کردن ولایتهای مختلف توانست آن را توسعه دهد. ناگایوشی به قدری قدرت گرفته بود که توانست ۱۰ ولایت را تصرف کند و اکثر این ولایتها در اطراف پایتخت قرار داشتند. این در حالی بود که دایمیوی پرقدرتی مانند تاکدا شینگن در همان زمان تنها صاحب دو ولایت بود. ناگایوشی توانسته بود شوگون سیزدهم آشیکاگا یوشیترو را دستنشاندهٔ خود کند. پس از مرگ ناگایوشی در سال ۱۵۶۴، خاندان میوشی رهبری میوشی یوشیتسوگو پسرخواندهٔ وی را پذیرفت. با این حال، از آنجا که یوشیتسوگو جوان بود، امور خاندان، توسط سه نفر که به سه ژنرال میوشی شهرت دارند، اداره میشد.[۳۱]
شوگون سیزدهم، آشیکاگا یوشیترو، که آلت دست میوشی ناگایوشی شده بود پس از مرگ وی فرصت را مناسب دید و به تقویت قدرت شوگونسالاری پرداخت. وی با تاکدا شینگن، اوئهسوگی کنشین و سایر دایمیوها بهطور پنهانی تماس برقرار کرد و از آنها خواست که به پایتخت بیایند. سه ژنرال میوشی چنین اقداماتی را خطرناک یافتند و در روز ۱۹ مه ۱۵۶۵ کودتایی را ترتیب داده و یوشیترو را در محل اقامتش به قتل رساندند. سه سال بعد از این واقعه در سال ۱۵۶۸ خاندان میوشی پسرعموی شوگون سیزدهم به نام آشیکاگا یوشیهیده را به عنوان شوگون چهاردهم به منصب رساندند.[۳۲]
در ۱۵۶۸ میلادی، برادر کوچکتر شوگون سیزدهم، آشیکاگا یوشیآکی پس از آنکه درخواست کمکش توسط دیگر دایمیوها رد شد، از نوبوناگا درخواست کرد که به کیوتو لشکرکشی کند. یوشیآکی میخواست که انتقام خون برادرش را از قاتلان وی و همچنین شوگون چهاردهم آشیکاگا یوشیهیده که در کشتن او همکار کرده بود، بگیرد. نوبوناگا توافق کرد که یوشیآکی را به عنوان شوگون جدید منصوب کند تا بتواند از این فرصت برای ورود به کیوتو، استفاده کند.[۳۳]
نوبوناگا به کیوتو رسید و خاندان میوشی را از آن شهر اخراج کرد. وی یوشیآکی را به عنوان شوگون پانزدهم به منصب رساند. نوبوناگا منصب معاون شوگون (کانری) را که از طرف شوگون پانزدهم به وی پیشنهاد شده بود نپذیرفت و پس از مدتی شروع به محدود کردن قدرت شوگون کرد.[۳۴]
در اکتبر ۱۵۷۱، هوجو اوجییاسو، که با شینگن درگیر شده بود، درگذشت و پسرش هوجو اوجیماسا (تولد ۱۵۳۸–مرگ ۱۵۹۰)، داماد شینگن، به ریاست خاندان هوجوی اخیر رسید. هوجو اوجیماسا که اتحاد با خاندان اوئهسوگی (اتحاد اتسوسو) را به سودمند نمیدید، تمایل یافت که دوباره با شینگن اتحاد برقرار کند. در پس گفتگوهای پنهانی و در سال ۱۵۷۱ دوباره اتحاد بین دو خاندان تاکدا و هوجو برقرار شد.[۳۵]
در ۱۵۶۸ سر تقسیم قدرت در ولایتهای تازه متصرفشدهٔ توتومی و سوروگا مابین شینگن و ایهیاسو و نوبوناگا اختلاف بروز کرد، و رابطه شینگن با این دو رو به تیرگی گذاشت. درگیری نوبوناگا با بوداییان و واقعهٔ آتش زدن کوه هیئی موجب خشم تاکدا شینگن شد که یک بودایی مؤمن بود. در نتیجه شینگن نیز آماده حمله به نوبوناگا و متحدش ایهیاسو شد. شینگن اتحاد با نوبوناگا را فسخ کرد و با خاندان هوجو دوباره متحد شد. بدین ترتیب تنها یک متحد یعنی ایهیاسو برای نوبوناگا باقی مانده بود و تمامی ولایتهای اطراف به صف دشمنان وی پیوستند. در ۱۵۷۲ نوبوناگا با خاندان اوئهسوگی که در حال جنگ با شینگن بود، پیمان اتحاد بست.[۳۶]
در اکتبر ۱۵۷۱، شینگن که حالا متحد خاندان هوجو شده بود، تصمیم گرفت به پایتخت، مقر نوبوناگا، حمله کند. برای این حمله نخست لازم بود از قلمروی ایهیاسو بگذرد.[۳۷] به همین جهت شینگن به قلمروی ایهیاسو در ولایت توتومی حمله برد. ایهیاسو از نوبوناگا درخواست کمک کرد و او نیز ۳۰۰۰ سرباز برایش فرستاد. در اوایل ۱۵۷۳ نبرد میکاتاگاهارا میان دو ارتش درگرفت و ارتش تاکدا تحت رهبری زیرکانه شینگن، نیروهای ایهیاسو را در هم کوبید. این بزرگترین شکست جنگی در زندگی ایهیاسو بود. مدت کوتاهی پس از این نبرد، شینگن در ۱۳ مه ۱۵۷۳ به سبب بیماری درگذشت و نیروهایش مجبور به عقبنشینی شدند. پس از او پسرش تاکدا کاتسویوری که نسبت به پدرش از تواناییهایی کمتری برخوردار بود، به ریاست خاندان رسید.[۳۸]
پس از سقوط قلعه نودا، بیماری مزمن تاکدا شینگن بدتر شد. سرانجام ارتش تاکدا تصمیم گرفت به کای عقبنشینی کند. در آوریل ۱۵۷۳، تاکدا شینگن هرگز از بیماری خود بهبود نیافت و در سن ۵۳ سالگی در راه بازگشت به کای درگذشت. همچنین نظریه ای وجود دارد، اگرچه شواهد روشنی وجود ندارد، مبنی بر اینکه او بر اثر سرطان معده درگذشته است. نظریههای مختلفی در مورد علت مرگ تاکدا شینگن وجود دارد. طبق نامه ای که پزشک سامورایی او برجا مانده است، به نظر میرسد که او هر بار که نفس میکشید رنج میبرد و خون استفراغ میکرد، بنابراین ممکن است «سل ریوی» داشته باشد. با این حال، بسته به تفسیر، میتواند نشانه سرطان معده نیز باشد. پزشک سامورایی شینگن همچنین خاطرنشان کرد که شکم شینگن پس از لمس بهطور غیرطبیعی متورم شده است و تصور میشود که این ممکن است به دلیل عفونت انگلی بومی ژاپنی باشد. به هر حال نظریه بیمار بودن او قوی است و هیچ گزارش تاریخی اولیه معتبری وجود ندارد که شینگن با تفنگ مورد اصابت گلوله قرار گرفته باشد.[۳۹]
بر طبق نظریه تیر خوردن شینگن که آمده است که گرچه تسلیم قلعه قریبالوقوع بود، شینگن وقتی به قلعه نزدیک شد حفاظت و امنیت خود را نادیده گرفت و یکتکتیرانداز به او شلیک کرد.[۴۰] در زندگینامه خاندان توکوگاوا «ماتسودایرا کی» گفته میشود که زمانی که قلعه در جریان نبرد قلعه نودا محاصره شد، نوازنده چیرهدستی هر شب در قلعه نودا که توسط ارتش تاکدا محاصره شده بود به بالای برجک میرفت و فلوت مینواخت. میگویند ژنرالهای مختلف در دو طرف جبهه صدای فلوت این استاد را شنیدند و عمیقاً تحت تأثیر قرار میگرفتند. نوشته شده است که تاکدا شینگن هنگام گوش دادن به آهنگ فلوت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر اثر جراحات جان باخت. آکیرا کوروساوا در فیلم کاگهموشا این نظریه را به تصویر کشیده است.[۴۱]
تاکدا شینگن وصیت کرد که مرگ او را به مدت سه سال مخفی نگه دارند، اما در عصری که جاسوسان در پشت صحنه کار میکردند، اطلاعات به بیرون درز کرد. اودا نوبوناگا بیش از هر کس دیگری از اینکه تهدید تاکدا شینگن از بین رفته بود، راحت شد. در اوت همان سال، اودا نوبوناگا، شوگون پانزدهم آشیکاگا یوشیآکی را از پایتخت اخراج کرد و شوگونسالاری موروماچی به این ترتیب سقوط کرد.[۱۰]
در سال ۱۵۷۳، شینگن درگذشت و رهبری خاندان تاکدا به پسرش کاتسویوری به ارث رسید. کاتسویوری در ابتدا قوی بود، اما در نبرد ناگاشینو در سال ۱۵۷۵، ارتش تاکدا شکست سختی را از نیروهای ترکیبی اودا و توکوگاوا متحمل شد و مسیر انقراض را آغاز کرد. ملازمان ارشد کاتسویوری که از زمان شینگن به او خدمت میکردند با شروع جنگ مخالفت کردند، اما دستیاران نزدیک کاتسویوری برای انجام جنگ استدلال کردند. در نتیجه این شکست، سه نفر از چهار پادشاه آسمانی تاکدا، از جمله نایتو ماساتویو، یاماگاتا ماساکاگه و بابا نوبوهارو و بسیاری دیگر که جزو بیست و چهار ژنرال تاکدا بودند، کشته شدند.[۲۰]
در ۷ مارس ۱۵۸۲، ارتش اودا وارد سرزمین کای خاندان تاکدا شد و اردو زد. سپس اودا نوبوتادا خانواده، بستگان و ملازمان ارشد تاکدا کاتسویوری را پیدا کرد و همه آنها را در همان ماه اعدام کرد.[۴۲] پس از خیانتهای پی در پی ملازمان کاتسویوری او سرانجام در آخرین نبرد خود نبرد تنموکوزان با سپاه متحد اودا. توکوگاوا جنگید و پس از شکست در سوم آوریل ۱۵۸۲، همراه با پسر تاکدا نوبوکاتسو، همسر هوجوفوجین و بسیاری از ملازمانش خودکشی کرد.[۴۳]
بنا بر گزارشها، پس از مرگ تاکدا شینگن، اوئهسوگی کنشین از دست دادن یکی از قویترین و مورد احترامترین رقبای خود گریست.[۴۴]
مورخ کازوتو هونگو معتقد بود که علیرغم مزیت دکترینهای نظامی پیشرفته و سیستمهای مدیریتی که توسط شینگن ایجاد شده بود، تلاشهای او برای رونق دادن به خود خاندان تاکدا شکست خورد. هونگو بر شکست خاندان تاکدا در دوره شینگن برای ایجاد یک اقتصاد جنگی موفق تأکید دارد. بر پایه بررسی او تلاش ۲۰ ساله شینگن برای تحت سلطه درآوردن ولایت شینانو به همراه سلسله درگیریهای طاقتفرسای شینگن در برابر رقیبش کنشین، در نهایت فقط موفق به تسلط بر مناطقی میشود که تولید ناخالص برنج سالانه آن حداکثر ۶۰۰٬۰۰۰ ککو به عنوان درآمد حاصل میشود که به این معنی است که از نظر اقتصادی بسیج نظامی خاندان تاکدا حداکثر توانایی داشتن تنها ۲۰٬۰۰۰ سرباز برای هر لشکرکشی داشته است. این برخلاف توانایی اقتصادی اودا نوبوناگا بود، که قبلاً ولایت مینو در تصرف کرده بود و میتوانست تنها از این ولایت سالانه حداقل ۶۵۰٬۰۰۰ ککو برنج تولید کند. دستیابی به تولید برنج بیشتر توسط نوبوناگا میتواند به این معنا باشد که او همیشه توانایی این را داشت که با توجه به افزودن بودن جیرههای غذایی خود ارتشی در حدود دو برابر ارتش شینگن را بسیج کند. علاوه بر این، وضعیت خاندان تاکدا که فقط استانهای محصور در خشکی را کنترل میکرد با وضعیت نوبوناگا که به دریا و بندرها دسترسی داشت در تضاد بود. دسترسی نوبوناگا به بندر ثروتمند و مرفه ساکای، به این معنی بود که او میتوانست فناوریهای نظامی و تجهیزات مدرن و بهتری برای ماشین جنگی خود نسبت به شینگن خریداری کند.[۴۵]
یکی از ماندگارترین ادای احترام به مهارت شینگن، ادای احترام خود توکوگاوا ایهیاسو بود، که مشهور است که پس از به دست گرفتن رهبری ولایت کای در طول به قدرت رسیدن تویوتومی هیدهیوشی، از نوآوریهای دولتی و نظامی رهبر قدیمی تاکدا وام گرفته است. دو لحظه قابل توجه از ادغام عناصر خاندان تاکدا در رژیم خاندان توکوگاوا وجود دارد. اولین مورد در جریان جنگ تنشو-جینگو بین ایهیاسو علیه خاندان هوجو پس از مرگ اودا نوبوناگا بود. در آن زمان، ایهیاسو بسیاری از پیروان خاندان تاکدا را از خشم نوبوناگا که قتلعام را علیه آنها اعلام کرده بود، در امان نگه داشت و آنها را پنهان کرد. هنگامی که خاندان هوجو و اوئهسوگی به کای و شینانو حمله کردند، این دسته از ملازمان خاندان تاکدا بلافاصله وفاداری خود را با ایهیاسو اعلام کردند و حداقل ۸۰۰ نفر از ملازمان سابق خاندان تاکدا در طول جنگ به صفوف ارتش توکوگاوا پیوستند و با خاندان هوجو جنگیدند.[۴۶] پس از آن، پس از جنگ، ایهیاسو بلافاصله یک مراسم سوگند خون را با ملازمان سابق خاندان تاکدا ترتیب داد تا وفاداری خود را به خاندان توکوگاوا اعلام کنند.[۴۷][۴۸][۴۹][۵۰]
دومین مورد از ادغام بیشتر ملازمان خاندان تاکدا در ۱۳ نوامبر ۱۵۸۵ رخ داد، زمانی که ایشیکاوا کازوماسا که از ملازمان اصلی ایهیاسو و آگاه از تمامی از اسرار نظامی او بود، به ملازمی رقیب سیاسی یهیاسو تویوتومی هیدهیوشی درآمد. این امر باعث شد که ایهیاسو اصلاحات اساسی در ساختار حکومت نظامی خاندان توکوگاوا انجام دهد و سیستم اداری و دکترینهای نظامی ای را که شینگن اعمال میکرد را به عنوان هسته اصلی دولت خود انتخاب کرد.[۵۱] ابتدا ایهیاسو به توری موتوتادا، که به عنوان قاضی شهرستان کای خدمت میکرد، دستور داد تا قوانین نظامی، سلاح و تجهیزات نظامی را از زمان تاکدا شینگن جمعآوری کند و بعداً آنها را به قلعه هاماماتسو بیاورد. او همچنین به همه ملازمان سابق تاکدا که اکنون به او خدمت میکردند، دستور داد که هر گونه دکترین و ساختار نظامی را که در طول خدمت خود در خاندان تاکدا میدانستند، به او منتقل کنند.[۵۱] و در نهایت، او به سه ژنرال اصلی خود که به اصطلاح « پادشاهان آسمانی توکوگاوا» معروف هستند، ای نائوماسا، هوندا تاداکاتسو و ساکاکیبارا یاسوماسا، دستور داد به عنوان فرمانده عالی این هنگهای نظامی جدید خدمت کند.[۵۲] آن آموزههای دولتسازی که ایهیاسو از ملازمان سابق شینگن به کار گرفت و آموخت، در درازمدت برای او بسیار سودمند بود مانند زمانی که ایهیاسو در سال ۱۵۹۰ پایگاه قدرت خود را به منطقه کانتو انتقال داد، او دفاتر جدیدی مانند «هاچیئوجی سن نین-دوشین» تأسیس کرد. «هاچیئوجی سن نین-دوشین» از اعضای جداشدهٔ ۹ خاندان کوچک از ملازمان تاکدا تشکیل شده بود، این گروه به عنوان مدافع ولایت کای به خدمت صادقانه به خاندان توکوگاوا ادامه دادند. «هاچیئوجی سن نین-دوشین» حتی پس از مرگ ایهیاسو به خاندان توکوگاوا خدمت میکردند، تا زمانی که در طول بازسازی میجی در سال ۱۸۶۸ منحل شدند. در ابتدا اعضای آنها ۲۵۰ مرد بود. سپس پس از انتقال ایهیاسو به منطقه کانتو، به ۵۰۰ نفر افزایش یافت. بعداً به عنوان ملازمان قلعه هاچیئوجی منصوب شد و تعداد اعضای آنها از ۵۰۰ نفر به ۱۰۰۰ نفر افزایش یافت، بنابراین دلیلی شد که آنها را «هاچیئوجی سن نین-دوشین» (۱۰۰۰ افسر هاچیئوجی) نامیدند.[۵۳]
مورخی مانند میچیفومی ایسودا معتقد است که یکی از عواملی که باعث شد خاندان توکوگاوا بتواند ژاپن را فتح کند، الحاق ملازمان سابق خاندان تاکدا به خدمت رژیم نظامی ایهیاسو به ویژه تحت فرمان ژنرال او ای نائوماسا بود.[۵۴] در حالی که مورخ تاریخ ژاپن دایمون واتانابه نیز بهطور مشابه اظهار میدارد که ساموراییهای ولایت کای تأثیر زیادی بر تسلط ایهیاسو بر ژاپن داشته است.[۵۵] بر اساس حکایتی از میشو گنکوروکو (مجموعه سخنان و کردار فرماندهان بزرگ در تاریخ ژاپن)، زمانی که نوبوناگا یکی از فرماندهان تاکدا کاتسویوری را به ایهیاسو فرستاد، ایهیاسو در مقابل پیروان سابق خاندان تاکدا به سر خود اشاره کرد و گفت اگرچه کاتسویوری پسر بیولوژیکی شینگن بود، اما این «جانشین معنوی» شینگن است.[۵۶]
جشنواره شینگنکو یک جشنواره سه روزه است که در آخر هفته اول یا دوم آوریل آغاز میشود. برگزارکنندگان لباسهایی به سبک دوره سنگوکو میپوشند و بازیگری نقش تاکدا شینگن را بازی میکند که توسط بیست و چهار ژنرال تاکدا احاطه میشود. برگزارکنندگان جشن از میدان مقابل ایستگاه کوسو از طریق خیابانهای کوفو، یاماناشی به سوی قلعه کوفو راهپیمایی میکنند. در پایان روز سوم در معبد تاکدا مراسم آیین شینتو در سالگرد مرگ تاکدا شینگن برگزار میشود.[۷۴]
تقویم غربی | تقویم ژاپنی | سن | رویداد |
---|---|---|---|
۱۵۲۱ | سال هیجدهم ایشو / سال اول دایئی |
زمان تولد | او در ولایت کای (استان یاماناشی کنونی) به عنوان پسر ارشد تاکدا نوبوتورا به دنیا آمد و نام او «کاتسوچیو» بر او نهاده شد. بهطور دقیق، تصور میشود که او به دلیل مرگ زودهنگام برادر بزرگترش، تاکدا تاکهماتسو، پسر ارشد شده است و فرض بر این است که در این زمان او هنوز حق وارث ریاست خانواده تاکدا را نداشت. |
۱۵۲۵ | سال پنجم دایئی | ۴ ساله | برادر کوچکتر او تاکدا نوبوشیگه به دنیا آمد. توجه و علاقه پدر به برادر کوچکتر منتقل میشود. |
۱۵۳۳ | سال دوم تنبون | ۱۲ ساله | او با دختر اوئهسوگی توموئوکی، ارباب قبلی قلعه ادو به عنوان همسر اصلی (سیشیتسو) ازدواج میکند. قلعه ادو توسط ملازم خاندان اوئهسوگی، اوتا دوکان در سال ۱۴۵۷ ساخته شده بود اما این قلعه در سال ۱۵۲۴ پس از محاصره ادو تحت کنترل خاندان هوجوی اخیر قرار گرفته بود. در سال ۱۵۳۳، خاندان تاکدا با خاندان یامانوئوچی اوئهسوگی برای حمله به هوجو اوجیتسونا همکاری میکردند. |
۱۵۳۶ | سال پنجم تنبون | ۱۵ ساله | در شب سال نو، او نام خود را به «هارونوبو» تغییر داد و پس از مرگ همسر اولش در پی زایمان سخت؛ با سانجونوکاتا به عنوان جانشین همسر اصلی قبلی (کیشیتسو) ازدواج کرد. |
۱۵۴۱ | سال دهم تنبون | ۲۰ ساله | در نبرد اوننو تایرا شرکت کرد. او نوزدهمین رهبری خاندان تاکدا را به ارث میبرد. |
۱۵۴۲ | سال یازدهم تنبون | ۲۱ ساله | پدرش تاکدا نوبوتورا به ولایت ایماگاوا یوشیموتو تبعید شد. نبرد سزاوا آغاز شد. او حمله به قلمرو خاندان سووا را آغاز کرد. این حمله بین او و نیروهای مشترک دایمیوی ولایت شینانو سووا یوریشیگه و شوگوی ولایت شینانو اوگاساوارا ناگاتوکی رخ داد و موفق شد در این نبرد پیروز شود. |
۱۵۴۳ | (سال دوازدهم تنبون | ۲۲ ساله | در طی محاصره ناگاکوبو به اوی ساداتاکا، ارباب قلعه ناگاکوبو در ولایت شینانو حمله کرد و او را مجبور به خودکشی کرد. |
۱۵۴۴ | (سال سیزدهم تنبون | ۲۳ ساله | داوری درگیری بین خاندان ایماگاوا و خاندان هوجوی اخیر (شورش کاتو). بستن اتحاد دوگانه تاکدا-هوجو بین کای/تاکدا و ولایت ساگامی/خاندان هوجوی اخیر |
۱۵۴۷ | (سال شانزدهم تنبون | ۲۶ ساله | او در نبرد اوئهداهارا به پیروزی بزرگی بر نیروهای ترکیبی خاندان اوئهسوگی و خاندان اوگاساوارا دست یافت. پیوست به قوانین کوشو (قانون خاندان تاکدا) نوشته و صادر شد. |
۱۵۴۸ | (سال هفدهم تنبون | ۲۷ ساله | در نبرد اوئهداهارا توسط ارتش خاندان موراکامی شکست خورد. در نبرد شیئوجیریتوگه، او ارتش اوگاساوارا ناگاتوکی را در ولایت شینانو شکست داد. |
۱۵۵۰ | (سال نوزدهم تنبون | ۲۹ ساله | در طی محاصره قلعه توئیشی به قلمرو اوگاساوارا ناگاتوکی حمله کرد. او به قلعه توئیشی (در حال حاضر شهر اوئدا، استان ناگانو) حمله کرد، اما شکست سختی را متحمل شد. |
۱۵۵۱ | (سال بیستم تنبون | ۳۰ ساله | بیشتر ولایت شینانو (استان ناگانو کنونی) به جز منطقه شمال تحت کنترل شینگن درآمد. |
۱۵۵۳ | (سال بیست و یکم تنبون | ۳۲ ساله | نبرد اول از نبردهای کاواناکاجیما بین شینگن و اوئهسوگی کنشین بر فراز منطقه شمال ولایت شینانو آغاز شد. |
۱۵۵۴ | (سال بیست و سوم تنبون | ۳۳ ساله | او از دختر ایماگاوا یوشیموتو به عنوان همسر قانونی پسر ارشدش تاکدا یوشینوبو استقبال کرد و اتحاد اتحاد سهگانه تاکدا-هوجو-ایماگاوا را تشکیل داد. دختر شینگن با پسر بزرگ هوجو اوجییاسو ازدواج کرد. |
۱۵۵۵ | سال بیست و چهارم تنبون/سال اول کوجی | ۳۴ ساله | در نبردهای کاواناکاجیما، او یک بار دیگر با ناگائو کاگهتورا (نام بعدی اوئهسوگی کنشین) روبرو شد. |
۱۵۵۷ | سال سوم کوجی | ۳۶ ساله | او به عنوان شوگوی (فرماندار) ولایت شینانو منصوب شد. |
۱۵۵۹ | سال دوم ایروکو | ۳۸ ساله | او راهب شد و راهب اعظم معبد چوزن (کوفو) (شهر کوفو، یاماناشی کنونی، استان یاماناشی) به عنوان مربی او بود. |
۱۵۶۱ | سال چهارم ایروکو | ۴۰ ساله | چهارمین نبرد از نبردهای کاواناکاجیما درگرفت. او ملازمان قدرتمند خود را از دست داد و خود شینگن نیز مجروح شد. |
۱۵۶۴ | سال هفتم ایروکو | ۴۳ ساله | پنجمین نبرد از نبردهای کاواناکاجیما. اگرچه آنها با ارتش اوئهسوگی روبرو شدند، اما درگیری رخ نداد. |
۱۵۶۶ | سال نهم ایروکو | ۴۵ ساله | او قلعه مینووا (شهر تاکاساکی کنونی، استان گونما) را تصرف کرد و بخش غربی ولایت کوزوکه را قلمرو خود کرد. |
۱۵۶۸ | سال یازدهم ایروکو | ۴۷ ساله | در دسامبر شینگن بهطور مشترک با توکوگاوا ایهیاسو از ولایت میکاوا، که قول تقسیم قلمرو ایماگاوا در ولایت توتومی را داده بود، به ولایت سوروگا حمله کردند و ارتش ایماگاوا را در نبرد گردنه ساتتا شکست دادند بهطور موقت ایماگاوا-کان (بعداً قلعه سونپو) اشغال شد. شینگن برای همکاری در تهاجم به سوروگا میخواست با ولایت ساگامی، هوجو اوجییاسو نزدیک شود، اما اوجییاسو برخلاف این خواسته نیروهایی را برای نجات خاندان ایماگاوا اعزام کرد و اتحاد دوگانه تاکدا-هوجو در سال ۱۵۶۸ منحل شد. |
۱۵۶۹ | سال دوازدهم ایروکو | ۴۸ ساله | خاندان هوجوی اخیر با خاندان اچیگو-اوئهسوگی اتحاد اتسوسو تشکیل داد تا بر قلمرو تاکدا فشار بیاورد. علاوه بر این، درگیری با خاندان توکوگاوا بر سر قلمرو توتومی وجود داشت و در ماه مه ۱۵۶۹، توکوگاوا ایهیاسو با خاندان ایماگاوا صلح کرد و توکوگاوا ایهیاسو از تهاجم به ولایت سوروگا خارج شد. شینگن با نیروهای ضد خاندان هوجوی اخیر در منطقه کانتو شرقی اتحاد تشکیل داد و محاصره اوداوارا (۱۵۶۹) را در (شهر اوداوارا فعلی، استان کاناگاوا) انجام داد. خاندان هوجوی اخیر را در نبرد میماسهتوگه شکست داد. او دوباره به ولایت سوروگا حمله کرد و کنترل سوروگا را به دست گرفت. |
۱۵۷۰ | سال سیزدهم ایروکو / سال اول گنکی |
۴۹ ساله | شینگن قلعه نیرایاما در ولایت ایزومی (شهر فعلی ایزونوکونی، شیزوئوکا، استان شیزوئوکا) را در ولایت سوروگا مورد حمله قرار داد، اما به دلیل دفاع هوجو اوجییاسو نتوانست آن را تصرف کند. |
۱۵۷۱ | سال دوم گنکی | ۵۰ ساله | شینگن به ولایت توتومی (استان شیزوئوکا غربی امروزی) و ولایت میکاوا (استان آیچی شرقی امروزی) حمله کرد و پنج قلعه را تصرف کرد، اما به دلیل سرفه خونی تاکدا شینگن، به کای بازگشت. پس از مرگ هوجو اوجییاسو دوباره اتحاد بین دو خاندان تاکدا و هوجو برقرار شد. |
۱۵۷۲ | سال سوم گنکی | ۵۱ ساله | راهب کاکونیو به او مقام راهبی گون نو سوجو (یکی از بالاترین رتبهها در سلسله مراتب راهبان بودایی) داد. شینگن توکوگاوا ایهیاسو را در نبرد میکاتاگاهارا شکست داد. |
۱۵۷۳ | سال چهارم گنکی / سال اول تنشو |
۵۲ ساله | او به ولایت میکاوا حمله کرد و قلعه نودا (شهر شینشیرو، آیچی فعلی، استان آیچی) را تصرف کرد. پس از نبرد قلعه نودا حال او رو به وخامت گذاشت و هنگام بازگشت به کای درگذشت.[۷۵] |
各々方は、わしを信玄公の子と思って奉公せよ。わしもまた、各々方を大切に思って召し使おう」