نویسنده(ها) | جارالله زمخشری |
---|---|
برگرداننده(ها) | مسعود انصاری |
زبان | عربی |
موضوع(ها) | تفسیر اهل سنت از قرآن (قرن ۶ هجری) |
الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل که به تفسیر کشاف شهرت دارد از کهنترین و جامعترین تفاسیر قرآن در قرن ۶ هجری قمری، تألیف جارالله زمخشری[۱] مکنی به ابوالقاسم و ملقب به جارالله زمخشری[۲] (۴۶۷–۵۳۸ ق) است.
مؤلف این تفسیر جارالله زمخشری در سال ۴۶۷ هـ. ق در قریهٔ زمخشر از روستاهای خوارزم چشم به جهان گشود. در کودکی بر اثر سرما یک پای او را بریدند و با عصا راه میرفت. «ابونصر اصفهانی» و «علی بن مظفر نیشابوری» از استادان وی بودند. زمخشری در فقه، پیرو مذهب حنفی و در اصول و کلام، معتزلی مذهب بود. به سبب اقامت دو سالهاش در خانهٔ خدا و مجاورت مسجدالحرام به لقب جارالله (همسایه خدا) شهرت یافت و تفسیر کشاف را در این ایام نگاشت. وی در بسیاری از علوم زمانه همچون علم دین، تفسیر، اشتقاق، نحو، ادب، حدیث و بیان صاحبنظر و دارای تألیفات گرانبهایی است. وی پس از بازگشت از مکه در سال ۵۳۸ هـ. ق در جرجانیه درگذشت.[۳]
تفسیر کشاف از بزرگترین و دقیقترین متون تفسیر قرآن و در زمرهٔ تفاسیر اجتهادی است که بر دو پایهٔ احتجاج و استنباط استوار است. به سبب تحدی خداوند در قرآن و دعوت از منکران نبوت برای اثبات اعجاز بودن کتاب آسمانی مسلمانان،[۴] در طول تاریخ، تمسک به بلاغت و زیباییهای لفظی و معنایی قرآن و استخراج و اثبات آنها به عنوان یکی از وجوه تمایز و تباین آیات با نمونههای بشری، دستآویز بسیاری از مفسران بوده است. به همین سبب، تفسیر کشاف نیز از یک سو با تبیین، توصیف و استحصال این ظرائف معنایی و نکات بلاغی در جهت تحقق اعجاز قرآن، رویکردی زیباشناسانه مییابد[۵] و از سوی دیگر به جهت اتصاف زمخشری به مذهب اعتزال و تمایل وی به مباحث کلامی، در جایی که با حربهٔ عقلانیت و اجتهاد، ضمن طعن و طرد مخالفان، به قصور تفاسیر و اسرائیلیات مفسران میپردازد، تفسیرش رویکردی عقلانی دارد. این تفسیر مشحون از شواهد نظم و نثر عربی و مباحث لغوی، کلامی، فقهی، بلاغی و نیز بررسی اختلاف قرائتها و ترجیح اصح قرائات، و ایراد اقوال مفسران و پاسخ به آنها و نیز طرح سوالات جدید برای درگیری ذهن خواننده و تبیین وجوه مختلف تفسیری اعم از لفظی و معنایی است.[۶] گفتنی است که تفسیر کشاف اگر چه به جهت تمایل و تعصب زمخشری در مذهب اعتزال، از گذشته، محل اعتراض و اشکال بسیاری از ائمهٔ اشعری و اهل حدیث قرار داشته و شروح و ردیههای متعددی را بر آن نگاشتهاند، اما به عنوان یکی از تفاسیر متقن و مورد اعتماد، در مجامع شیعی و اهل سنت محل توجه و استقبال بوده است.[۷]