نوحیدیسم (/ˈnoʊəhaɪdɪzəm/) یا نوآشیدی (/ˈnoʊəxaɪdɪzəm/) یک جنبش مذهبی یهودی توحیدی مبتنی بر هفت قانون نوح و تفاسیر سنتی آنها در یهودیت ارتدکس است .[۱][۲][۳] طبق قانون یهودی، غیریهودیان (جنتیلها) موظف به گرویدن به یهودیت نیستند، اما آنها ملزم به رعایت قوانین هفتگانه نوح هستند تا از مکانی در جهان آینده، پاداش نهایی صالحان، مطمئن شوند (عولم حبا).[۴][۲][۳][۵] مجازات نقض هر یک از قوانین نوحید در تلمود مورد بحث قرار گرفتهاست،[۳] اما از نظر عملی تابع نظام قانونی کاری است که توسط جامعه بهطور کلی ایجاد شدهاست.[۳] به کسانی که پیروی از عهد نوح هستند، بنی نواخ (عبری: בני נח، "پسران نوح") یا نوحی (/ˈnoʊ.ə.haɪdɪs/) اطلاق میشود.[۱][۴][۲][۶][۷][۸][۹] جنبش نوحی مدرن در دهه ۱۹۹۰ توسط خاخامهای ارتدوکس از اسرائیل،[۱][۴][۹] که عمدتاً به چاباد-لوباویچ و سازمانهای مذهبی صهیونیستی وابسته بودند،[۱][۴][۹] از جمله مؤسسه معبد، تأسیس شد.[۱][۴][۹]
از لحاظ تاریخی، اصطلاح عبری بنی نواخ برای همه غیریهودیان به عنوان نوادگان نوح به کار رفتهاست.[۳][۴] با این حال، امروزه از آن عمدتاً برای اشاره به آن دسته از «جنتیلهای درستکار» استفاده میشود که هفت قانون نوح را رعایت میکنند.[۴][۲] جوامع نوحی عمدتاً در ایالات متحده، بریتانیا، آمریکای لاتین، نیجریه، فیلیپین و روسیه گسترش یافته و توسعه یافتهاند.[۷] به گفته یک منبع نوحی در سال ۲۰۱۸، بیش از ۲۰۰۰۰ نوحی رسمی در سراسر جهان وجود دارد و کشوری که بیشترین تعداد را دارد فیلیپین است.[۴][۷][۹]
این عهد در کتاب پیدایش فصل ۹ آورده شدهاست که در آن خداوند بعد از پایان نوح عهد میبندد که بار دیگر زمین را کاملا نابود نکند.
هفت فرمان عهد نوح که در تلمود بابلی برشمرده شدهاست (آوودا زره ۸:۴، سنهدرین 56a-b) عبارتند از:[۳]
مفهوم "جنتیل درستکار" چند نمونه در تاریخ یهودیت عمدتاً در دوران کتاب مقدس و تسلط روم بر مدیترانه دارد. در کتاب مقدس عبری گزارش شدهاست که وضعیت قانونی گر توشاو (عبری: גר תושב، گر: «بیگانه» یا «بیگانه» + توشاو: «ساکن»، لیت. " بیگانه مقیم ")[۱۴] به آن دسته از جنتیلها (غیر یهودیان) ساکن در سرزمین اسرائیل اعطا شد که نمیخواستند به یهودیت گرویدند اما موافقت کردند که قوانین هفتگانه نوح را رعایت کنند.[۱۵][۱۶][۱۴][۱۷] Sebomenoi یا خداترسان امپراتوری روم نیز نمونه باستانی غیریهودی بودند که بدون گرایش به یهودیت در جامعه یهودی گنجانده شده بودند.[۱] در دوران طلایی فرهنگ یهود در شبه جزیره ایبری، فیلسوف و خاخام یهودی قرون وسطایی ابن میمون (۱۱۳۵–۱۲۰۴) در قانون حقوقی هلاخی میشنه تورات نوشت که جنتیلها (غیر یهودیان) باید منحصراً قوانین هفتگانه نوح را اجرا کنند و از مطالعه تورات یا انجام هر دستور یهود، از جمله استراحت در شبات خودداری کنند. با این حال، ابن میمون همچنین بیان میکند که اگر غیریهودیان بخواهند هر فرمان یهودی را در کنار قوانین هفتگانه نوح طبق روال صحیح هلاخایی انجام دهند، از انجام آن منع نمیشوند. به گفته ابن میمون، آموزش پیروی از قوانین هفتگانه نوح به غیر یهودیان بر همه یهودیان واجب است و این امر فی نفسه یک فرمان است.[۲] با وجود این، اکثریت مقامات خاخامی در طول قرنها نظر ابن میمون را رد کردهاند، و اجماع غالب هلاخایی همیشه این بودهاست که یهودیان ملزم به انتشار قوانین نوحی به غیر یهودیان نیستند.[۲]
مناخیم مندل اشنیرسون، حاخام لوباویچر، پیروان خود را در موارد متعدد تشویق کرد تا هفت قانون نوح را موعظه کنند،[۱] برخی از سخنان خود را به ظرافتهای این رمز اختصاص داد. از دهه ۱۹۹۰،[۱][۴] خاخامهای ارتدوکس از اسرائیل، به ویژه آنهایی که به چاباد-لوباویچ و سازمانهای مذهبی صهیونیستی وابسته بودند،[۱][۴][۹] از جمله موسسه معبد،[۱][۴][۹] ][۹] یک جنبش نوحی مدرن راه اندازی کردهاند.[۱][۴][۹] هدف این سازمانهای نوحی، به رهبری خاخامهای مذهبی صهیونیست و ارتدوکس، موعظه در بین غیریهودیان است تا در میان آنها تبلیغ کنند و آنها را به پیروی از قوانین نوح متعهد کنند.[۱][۴][۹] با این حال، خاخامهای مذهبی صهیونیست و ارتدکس که جنبش نوحی مدرن را هدایت میکنند اغلب به جنبش سومین معبد وابسته هستند[۱][۴][۹] و یک ایدئولوژی نژادپرستانه و برتری طلبانه را بیان میکنند که شامل این اعتقاد است که قوم یهود قوم برگزیده خدا هستند. و از نظر نژادی نسبت به غیر یهودیان برتری دارند.[۱][۴][۹] آنها نوحیان را راهنمایی میکنند زیرا معتقدند که دوره مسیحایی با بازسازی معبد سوم در کوه معبد در اورشلیم آغاز میشود تا روحانیت یهودی مجدداً همراه با انجام قربانیهای آیینی و استقرار یک حکومت دینی یهودی در اسرائیل برقرار کند. این تفکر توسط جوامع نوحی پشتیبانی میشود.[۱][۴][۹] در یهودیت ارتدکس دو تصور متفاوت از نوحی بودن وجود دارد:
دیوید نواک، استاد الهیات و اخلاق یهودی در دانشگاه تورنتو، جنبش نوحی مدرن را با بیان این که «اگر یهودیان به غیریهودیان میگویند چه کنند، این نوعی امپریالیسم است» را محکوم کردهاست.[۲]
شورای عالی بنی نوح، که برای نمایندگی جوامع نوحی در سراسر جهان تشکیل شد، توسط گروهی که مدعی بودند سنهدرین جدید هستند، تأیید شد.[۱۸] شورای عالی بنی نوح متشکل از گروهی از نوحیان است که به درخواست سنهدرین در حال ظهور، در ۱۰ ژانویه ۲۰۰۶ در اسرائیل گرد آمدند[۱۹] تا به عنوان یک سازمان بینالمللی نوحی به عنوان پلی بین سنهدرین و نوحیان در سرتاسر جهان به رسمیت شناخته شوند. ده نفر از اعضای اولیه به اسرائیل پرواز کردند و متعهد شدند که از هفت قانون نوح حمایت کنند و تحت اقتدار نوحید بت دین (دادگاه مذهبی) سنهدرین نوپا رفتار کنند.
ایده این شورا برای اولین بار توسط خاخام آوراهام تولیدانو مطرح شد. او و همچنین بسیاری دیگر دریافتند که نوحیان، مانند یهودیان، به مجموعهای از رهبران و علمای شناختهشده نیاز دارد که بتوانند برای مطالعه و رعایت تورات به آنها مراجعه کنند و بتوانند به متحد کردن جوامع در سراسر جهان کمک کنند. برای این منظور، کاندیداهای مناسبی که مایل و قادر به تأسیس چنین ارگانی باشند، جستجو شد. این نامزدها در اواسط سال ۲۰۰۵ با دعوت شخصی و تحت نظارت یک نماینده مجاز در تلاشی بحثبرانگیز برای احیای سنهدرین گرد هم آمدند و یک شورای اولیه نوحی را تشکیل دادند. سپس اعضای اولیه شورای مؤسس در ۹ ژانویه ۲۰۰۶ در مقابل همان هیئت در اورشلیم ظاهر شدند.
شورا یک بت دین نیست و هیچ قدرت قانونی (هلاخی) برای صدور حکم ندارد. بلکه بیان میکند که این نهادی مستقل از رهبران و علمای نوحی است که با نظارت و راهنماییهای هلاخایی (مذهبی) خود، برای ترویج آموزش، اتحاد و تعلیم جوامع نوحیان و نوحیان در سراسر جهان است. از اعضای فعلی شورا شخصاً دعوت به عمل آمد تا در این امر شرکت کنند. اما اعضای شورا «مصوب» نشدند. بلکه با دعوت به شرکت، موافقت کردند که برای ایجاد این شورا همکاری کنند. این شورا پشت ایجاد وب سایت WikiNoah.org بود.
مثیر کاهان و شلومو کارلباخ یکی از اولین کنفرانسهای نوحی را در دهه ۱۹۸۰ ترتیب دادند. در سال ۱۹۹۰، کاهان سخنران اصلی اولین کنفرانس بینالمللی نوادگان نوح، اولین گردهمایی نوحیان، در فورت ورث، تگزاس بود.[۱][۴][۹] پس از ترور کاهان در همان سال، مؤسسه معبد، که از بازسازی سومین معبد یهودی در کوه معبد در اورشلیم دفاع میکند، شروع به ترویج قوانین نوحی نیز کرد.[۱][۹]
جنبش چاباد-لوباویچ یکی از فعالترین جنبشها در ارتباط با نوحیان بودهاست، و معتقد است که ارزش معنوی و اجتماعی برای غیریهودیان حداقل در پذیرش قوانین نوحی وجود دارد.[۱][۴][۲]در سال ۱۹۸۲، چاباد-لوباویچ اشاره ای به قوانین نوحی داشت که در اعلامیه ریاست جمهوری ایالات متحده تصریح شده بود: "اعلامیه ۴۹۲۱"،[۲۰] که توسط رئیسجمهور وقت ایالات متحده رونالد ریگان امضا شد.[۲۰] کنگره ایالات متحده، با یادآوری قطعنامه مشترک ۴۴۷ مجلس نمایندگان و در جشن هشتادمین سالگرد تولد مناخیم مندل اشنیرسون، ۴ آوریل ۱۹۸۲ را به عنوان «روز ملی بازتاب» اعلام کرد. .[۲۰]
در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰، آنها اشاره دیگری به قوانین نوحی داشتند که در "اعلامیه ۵۹۵۶" ریاستجمهوری ایالات متحده تصریح شده بود و[۲۱] توسط رئیسجمهور وقت جورج اچ دبلیو بوش امضا شد.[۲۱] کنگره ایالات متحده، با یادآوری قطعنامه ۱۷۳ مشترک مجلس نمایندگان و در جشن تولد ۸۷ سالگی مناخیم مندل اشنیرسون، ۱۶ آوریل ۱۹۸۹ و ۶ آوریل ۱۹۹۰ را به عنوان «روز آموزش، ایالات متحده آمریکا» اعلام کرد. .[۲۱]
در ژانویه ۲۰۰۴، رهبر معنوی جامعه دروزی در اسرائیل، شیخ موفق طریف، با نماینده چاباد-لوباویچ ملاقات کرد تا بیانیه ای را امضا کند که در آن از همه غیریهودیان در اسرائیل خواسته شده بود تا قوانین نوحی را رعایت کنند. شهردار شهر عرب شفاعمر (شفارم) - جایی که جوامع مسلمان، مسیحی و دروزی در کنار هم زندگی میکنند - نیز این سند را امضا کرد.[۲۲]
در مارس ۲۰۱۶، خاخام اصلی سفاردی اسرائیل، اسحاق یوسف، طی خطبه ای اعلام کرد که قانون یهود ایجاب میکند که تنها غیریهودیانی که اجازه زندگی در اسرائیل را دارند موظف به پیروی از قوانین نوحی هستند:[۲۳][۲۴] «بر اساس قانون یهود، زندگی غیریهودی در سرزمین اسرائیل ممنوع است – مگر اینکه هفت قانون نوحی را پذیرفته باشد، [. . .] اگر غیر یهودی حاضر به پذیرش این قوانین نیست، میتوانیم او را به عربستان سعودی بفرستیم، [. . . هنگامی که رستگاری کامل و واقعی وجود داشته باشد، ما این کار را انجام خواهیم داد.»[۲۳] یوسف در ادامه افزود: غیر یهودیان نباید در سرزمین اسرائیل زندگی کنند. [. . .] اگر دست ما محکم بود، اگر قدرت حکومت داشتیم، غیر یهودیان نباید در اسرائیل زندگی کنند. اما دست ما محکم نیست. [. . .] چه کسی، در غیر این صورت بندگان باشد؟ چه کسانی یاوران ما خواهند بود؟ به همین دلیل است که ما آنها را در اسرائیل رها میکنیم.»[۲۵] موعظه یوسف خشم اسرائیل را برانگیخت و توسط چندین انجمن حقوق بشر، سازمانهای غیردولتی و اعضای کنست به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.[۲۳] جاناتان گرینبلات، مدیر عامل و مدیر ملی اتحادیه ضد افترا، و کارول نوریل، مدیر موقت دفتر اسرائیل لیگ ضد افترا، خطبه یوسف را به شدت محکوم کردند:[۲۳][۲۵]
Noahide Laws, also called Noachian Laws, a Jewish Talmudic designation for seven biblical laws given to Adam and to Noah before the revelation to Moses on Mt. Sinai and consequently binding on all mankind.<
Beginning with Genesis 2:16, the Babylonian Talmud listed the first six commandments as prohibitions against idolatry, blasphemy, murder, adultery, and robbery and the positive command to establish courts of justice (with all that this implies). After the Flood a seventh commandment, given to Noah, forbade the eating of flesh cut from a living animal (Genesis 9:4). Though the number of laws was later increased to 30 with the addition of prohibitions against castration, sorcery, and other practices, the "seven laws", with minor variations, retained their original status as authoritative commandments and as the source of other laws. As basic statutes safeguarding monotheism and guaranteeing proper ethical conduct in society, these laws provided a legal framework for alien residents in Jewish territory. Maimonides thus regarded anyone who observed these laws as one "assured of a portion in the world to come."
The Seven Laws. Laws which were supposed by the Rabbis to have been binding upon mankind at large even before the revelation at Sinai, and which are still binding upon non-Jews. The term Noachian indicates the universality of these ordinances, since the whole human race was supposed to be descended from the three sons of Noah, who alone survived the Flood. [...] Basing their views on the passage in Genesis 2:16, they declared that the following six commandments were enjoined upon Adam: (1) not to worship idols; (2) not to blaspheme the name of God; (3) to establish courts of justice; (4) not to kill; (5) not to commit adultery; and (6) not to rob (Gen. R. xvi. 9, xxiv. 5; Cant. R. i. 16; comp. Seder 'Olam Rabbah, ed. Ratner, ch. v. and notes, Wilna, 1897; Maimonides, "Yad," Melakim, ix. 1). A seventh commandment was added after the Flood—not to eat flesh that had been cut from a living animal (Genesis 9:4). [...] Thus, the Talmud frequently speaks of "the seven laws of the sons of Noah," which were regarded as obligatory upon all mankind, in contradistinction to those that were binding upon Israelites only (Tosef. , 'Ab. Zarah, ix. 4; Sanh. 56a et seq.). [...] He who observed the seven Noachian laws was regarded as a domiciled alien, as one of the pious of the Gentiles, and was assured of a portion in the world to come (Tosef. , Sanh. xiii. 1; Sanh. 105a; comp. ib. 91b; "Yad," l.c. viii. 11).
{{cite encyclopedia}}
: External link in |quote=
(help)
In rabbinic literature the ger toshab was a Gentile who observed the Noachian commandments but was not considered a convert to Judaism because he did not agree to circumcision. [...] some scholars have made the mistake of calling the ger toshab a "proselyte" or "semiproselyte." But the ger toshab was really a resident alien in Israel. Some scholars have claimed that the term "those who fear God" (yir᾿ei Elohim/Shamayim) was used in rabbinic literature to denote Gentiles who were on the fringe of the synagogue. They were not converts to Judaism, although they were attracted to the Jewish religion and observed part of the law.
Rashi, Yevamot 48b, maintains that a resident alien (ger toshav) is obliged to observe Shabbat. The ger toshav, in accepting the Seven Commandments of the Sons of Noah, has renounced idolatry and [...] thereby acquires a status similar to that of Abraham. [...] Indeed, Rabbenu Nissim, Avodah Zarah 67b, declares that the status on an unimmersed convert is inferior to that of a ger toshav because the former's acceptance of the "yoke of the commandments" is intended to be binding only upon subsequent immersion. Moreover, the institution of ger toshav as a formal halakhic construct has lapsed with the destruction of the Temple.
In order to find a precedent the rabbis went so far as to assume that proselytes of this order were recognized in Biblical law, applying to them the term "toshab" ("sojourner," "aborigine," referring to the Canaanites; see Maimonides' explanation in "Yad," Issure Biah, xiv. 7; see Grätz, l.c. p. 15), in connection with "ger" (see Ex. xxv. 47, where the better reading would be "we-toshab"). Another name for one of this class was "proselyte of the gate" ("ger ha-sha'ar," that is, one under Jewish civil jurisdiction; comp. Deut. v. 14, xiv. 21, referring to the stranger who had legal claims upon the generosity and protection of his Jewish neighbors). In order to be recognized as one of these the neophyte had publicly to assume, before three "ḥaberim," or men of authority, the solemn obligation not to worship idols, an obligation which involved the recognition of the seven Noachian injunctions as binding ('Ab. Zarah 64b; "Yad," Issure Biah, xiv. 7). [...] The more rigorous seem to have been inclined to insist upon such converts observing the entire Law, with the exception of the reservations and modifications explicitly made in their behalf. The more lenient were ready to accord them full equality with Jews as soon as they had solemnly forsworn idolatry. The "via media" was taken by those that regarded public adherence to the seven Noachian precepts as the indispensable prerequisite (Gerim iii. ; 'Ab. Zarah 64b; Yer. Yeb. 8d; Grätz, l.c. pp. 19–20). The outward sign of this adherence to Judaism was the observance of the Sabbath (Grätz, l.c. pp. 20 et seq. ; but comp. Ker. 8b).