جهمیّه مکتبی کلامی در اسلام بود که توسط جهم بن صفوان پایهگذاری شد و در قرن سوم و چهارم هجری فرقهٔ مطرحی بود ولی به تدریج به زوال رفت. از جهم یا پیروان او متنی باقی نمانده و اطلاعات در مورد این مکتب از مخالفانشان به دست میآید.
عقاید مختلفی را به جهمیه نسبت دادهاند:
جهم به جبر معتقد بود و در جهان، فاعلی جز خدا نمیدید.
همانند مرجئه، او ایمان را به معرفت و قلب میدانست، نه به اقرار و عمل. او کفر را صرفاً جهل به خدا میدانست.
او علم خدا را غیر خدا میدانست و نسبتدادن بسیاری از صفات به خدا را جائز نمیدانست. او تشبیه را در مورد خدا نفی میکرد و شناخت ذات خدا را ممکن نمیدانست. در نتیجه مخالفانش او را قائل به تعطیل میدانستند.
گروهی از منابع اسلامی بابیت و بهائیت را آئینی در اصل منشعب از کلامشناسی شیعه ([۱]، [۲]) میدانند و گروهی دیگر از منابع به مستقل بودن این دو از اسلام اشاره دارند ([۳]، [۴]).