داستان توکیو | |
---|---|
کارگردان | یاسوجیرو اوزو |
تهیهکننده | تاکشی یاماموتو |
فیلمنامهنویس | کوگو نودا یاسوجیرو اوزو |
بازیگران | |
موسیقی | تاکانوبو سایتو |
فیلمبردار | یوهارو آتسوتا |
تدوینگر | یوشییاسو هامامورا |
شرکت تولید | |
توزیعکننده | شوچیکو |
تاریخهای انتشار |
|
مدت زمان | ۱۳۶ دقیقه |
کشور | ژاپن |
زبان | ژاپنی |
فروش گیشه | ۱۳۲ میلیون ین (در ژاپن) ۱۷۷٬۴۵۶ بلیط (اروپا) |
داستان توکیو (به ژاپنی: 東京物語) فیلمی سیاهوسفید به کارگردانی یاسوجیرو اوزو است که در سال ۱۹۵۳ منتشر شد. این فیلم در برخی نظرسنجیها در شمارِ بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ژاپن و گاه تاریخ سینمای جهان قرار گرفته و از آن با عنوان شاهکار اُزو یاد میشود. این اثر پیوندهای خانوادگی، والدین و فرزندان، پیری و مرگ و زندگی انسان را با روایت داستان والدین سالخوردهای که برای دیدار با فرزندانشان به توکیو سفر میکنند، به تصویر میکشد. زندگی این خانواده با دقت و با استفاده از تکنیک کارگردانی منحصربهفردی که به «سبک اوزو» معروف است، به تصویر کشیده میشود. این سبک شامل قرار دادن دوربین در ارتفاع کم و حرکت ندادن دوربین است. مضامین فیلم شامل فروپاشی و غربگرایی خانوادهٔ سنتی ژاپنی پس از جنگ جهانی دوم و ناگزیر بودن رشد کودکان جدا از والدین است. داستان توکیو اغلب بهعنوان اثری تحسین میشود که در عین اجتناب از ملودرام تأثیر عاطفی زیادی بر مخاطب میگذارد.
همچون دیگر فیلمهای ناطق اوزو، روایت داستان توکیو بهکُندی پیش میرود. اوزو به شدت به سادهگرایی اعتقاد داشت. او یک سبک متمایز در قراردهی دوربین داشت که در آن، دوربین در ارتفاع کم قرار میگرفت و تقریباً هرگز حرکت نمیکرد.
این فیلم در سال ۲۰۱۲ در نظرسنجی کارگردانان سایت اند ساوند در جایگاه نخست قرار گرفت و در نظرسنجی منتقدان در همان سال، در رتبه سوم جای گرفت. داستان توکیو همچنین در نظرسنجی مجلۀ فیلمِ ژاپنی؛ کینما جونپو در سال ۲۰۰۹، بهعنوان بهترین فیلم ژاپنیِ تمامِ دوران انتخاب شد. در نظرسنجی دیگری از منتقدان فیلم، مدیران جشنواره، برنامهنویسان، و کارگردانانی از سراسر جهان که در جریانِ جشنواره فیلم بوسان در سال ۲۰۱۵ برگزار شد، این فیلم بهعنوان بهترین فیلم آسیاییِ تمامِ دوران انتخاب شد.
زوج بازنشسته، شوکیچی و تومی هیرایاما، به همراه دخترشان کیوکو که معلم مدرسه ابتدایی است، در شهر اونومیچی در غرب ژاپن زندگی میکنند. آنها چهار فرزندِ بزرگسال دارند و یک پسرشان در جنگ جان خود را از دست دادهاست. این زوج برای دیدار با پسر، دختر و عروسِ بیوهشدهٔ خود به توکیو سفر میکنند.
پسر بزرگ آنها، کویچی، پزشکی است که مطب کوچکی در حومه توکیو دارد و دختر بزرگ آنها شیگه، آرایشگاه دارد. کویچی و شیگه هر دو پُرمشغله و گرفتارِ زندگیِ روزمره هستند و وقتِ چندانی برای والدین خود ندارند. فقط عروسِ بیوه آنها، نوریکو، همسرِ پسرِ وسطی آنها شوجی، که در عملیاتی در جنگ اقیانوس آرام مفقودالاثر شده و گمان میرود کشته شده باشد، تمام تلاش خود را میکند تا آنها را سرگرم کند. او ساعاتی از شغل اداری پرمشغلهاش را میزند و وقت میگذارد تا شوکیچی و تومی را به یک تور گردشگری در کلانشهر توکیو ببرد.
کویچی و شیگه که بابت نداشتن وقتِ کافی برای سرگرم کردنِ پدر و مادرشان دچار کشمکش درونی شدهاند، هزینه اقامت آنها را در یک حمام آب معدنی در شهر ساحلی آتامی میپردازند، اما والدینشان خیلی زود به توکیو برمیگردند؛ زیرا هیاهوی زندگی شبانهٔ گردشگران خواب آنها را بر هم میزند. تومی در آتامی دچار حملات سرگیجه میشود. پس از بازگشت، شیگه که مستاصل شده، توضیح میدهد که آنها را به آتامی فرستادهاست تا از اتاق خواب آنها برای یک جلسهٔ کاری استفاده کند. زن و شوهر مسن در موقعیتی قرار میگیرند که باید برای عصر خانه او را ترک کنند. تومی که حالا پیوند عاطفی محکمتری با نوریکو پیدا کرده، به منزل او می رود تا شب را با او بگذراند. از طرفی، شوکیچی برای دیدار با دو تن از دوستانش به یک غذاخوری میرود. آنها در حالت مستی، از این در و آن در، دربارهٔ زندگی و فرزندانشان حرف میزنند و شکوه میکنند. شب دیرهنگام، یک پلیس شوکیچیِ مست و یکی از دوستانش را به خانهٔ شیگه میآورد. شیگه خشمگین است که پدرش به همان روالِ میگساریِ و مستیِ گذشته بازگشته است که بر دوران کودکیاش سایه افکنده بود.
این زوج مسن در مورد اینکه چگونه فرزندانشان در این سالها تغییر کردهاند، صحبت میکنند و زودتر از زمان برنامهریزیشده به خانه بازمیگردند و قصد دارند وقتی قطار در اوساکا میایستد، پسر کوچکترشان کیزو را هم ببینند. آنها به شهرشان اونومیچی بازمیگردند و تومی به شدت بیمار میشود. کویچی، شیگه و نوریکو برای دیدن تومی به اونومیچی میروند اما مادر اندکی بعد میمیرد. کیزو که در یک سفر شغلی است، زمانی میرسد که دیگر کار از کار گذشته است.
پس از تشییع جنازه، کویچی، شیگه و کیزو فوراً آنجا را ترک میکنند و فقط نوریکو میماند. پس از رفتن آنها، کیوکو از خواهر و برادرش به خاطر خودخواهی آنها نسبت به والدینشان انتقاد میکند. او معتقد است برای کویچی، شیگه و کیزو مهم نیست که مرگ و فقدان مادر، تا چه حد برای پدرشان دشوار و گران خواهد بود. او همچنین از شیگه دلگیر است که چه زود بهدنبال لباسهای تومی است تا آنها را بهعنوان یادگاری بردارد. نوریکو پاسخ میدهد با آن که ناامیدی کیوکو را درک میکند، اما هرکسی بهدنبال زندگی خود است و شکاف رو به رشد بین والدین و فرزندان نیز اجتنابناپذیر است. او کیوکو را متقاعد میکند که خیلی به خواهر و برادرش سخت نگیرد، چرا که روزی خودش درخواهد یافت که گاهی زدنِ وقت از زندگیِ روزمره، تا چه حد دشوار است.
بعد از رفتن کیوکو به مدرسه، نوریکو به پدرشوهرش میگوید که باید همان بعدازظهر به توکیو بازگردد. شوکیچی به او میگوید که علیرغم اینکه خویشاوندی خونی هم نبودند، اما نوریکو با آنها بهتر از فرزندانشان رفتار کردهاست. نوریکو میگوید که خودخواه است و همیشه به همسر گمشدهاش فکر نکردهاست و شوکیچی ارزیابی شخصی او را به فروتنیاش نسبت میدهد و ساعت مچی همسرش، تومی، را به عنوان یادگاری به او هدیه میکند. نوریکو به گریه میافتد و به تنهایی خود اعتراف میکند. شوکیچی او را تشویق میکند که هر چه زودتر دوباره ازدواج کند چرا که میخواهد او خوشحال و خوشبخت باشد. نوریکو از اونومیچی به توکیو برمیگردد و به آن ساعت مچی فکر میکند، در حالی که شوکیچی، تسلیمِ تنهاییِ ناگزیری است که زین پس باید تحمل کند.
شوکیچی (شوهر) | تومی (زن) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کوایچی (پسر ارشد) | فومیکو (عروس) | کورازو کانهکو (داماد) | شیگه کانهکو (دختر ارشد) | شوجی (دومین پسر) فوت شده | نوریکو (عروس) | کیزو (سومین پسر) | کیوکو (دختر دوم) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مینورو (نوه) | ایسامو (نوه) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
داستان توکیو از فیلم آمریکایی راهی برای فردا بساز محصول ۱۹۳۷ به کارگردانی لئو مککری الهام گرفته شدهاست و اقتباسی آزاد از آن است که با بافت ژاپنی و سبک اوزو تطبیق داده شدهاست. نودا، همکار قدیمی اوزو، در ابتدا طرح آن فیلم آمریکایی را به اوزو که آن را ندیده بود، به وی پیشنهاد کرد. نودا این فیلم را از زمان اکران اولیهاش در ژاپن به یاد داشت.[۹][۱۰] هر دو فیلم یک زوج مسن، مشکلاتشان را با خانواده [۱۱] و سفر برای دیدار فرزندان را به تصویر میکشند.[۱۲] تفاوتها شامل این است که فیلم قدیمیتر در زمان رکود بزرگ همراه با مشکل اقتصادی این زوج در ایالات متحده آمریکا اتفاق میافتد و داستان توکیو در دورانِ پس از جنگ در ژاپن روی میدهد که مشکلات فرهنگی و عاطفی خود را نمایان میکنند.[۱۱] پایان فیلمها متفاوت است. [۱۳] دیوید بوردول نوشت که اوزو به جای اقتباس از فیلم اصلی، آن را «دوباره قالببندی» نمودهاست.[۱۴]
فیلمنامه توسط اوزو و نودا در مدت ۱۰۳ روز در یک مسافرخانه سنتی به نام چیگازاکیکان در چیگاساکی استان کاناگاوا نوشته شد.[۱۵] اوزو، نودا و فیلمبردار یوهارو آتسوتا، یک ماه بعد قبل از شروع فیلمبرداری، مکانهایی را در توکیو و اونومیچی شناسایی کردند. فیلمبرداری و تدوین از ژوئیه تا اکتبر ۱۹۵۳ انجام شد. مکانهای فیلمبرداری در توکیو (آداچی-کو، چوئو-کو، تایتو-کو و چیودا-کو)، اونومیچی، آتامی و اوساکا بود. در میان بازیگران اصلی تنها ریو، هارا و کاگاوا در لوکیشن اونومیچی حضور داشتند. همه صحنههای داخلی، به جز صحنههای ایستگاه توکیو و در واگن مسافربری راهآهن، در استودیو شوچیکو اوفونا در کاماکورا فیلمبرداری شدهاند. اوزو از همان گروه فیلمبرداری و بازیگرانی استفاده کرد که سالها با آنها کار کرده بود. چیشو ریو گفت که اوزو همواره پس از اتمام پیشنویس نهایی یک فیلمنامه، از نتیجه بسیار راضی بود و هیچ تغییری در پیشنویس پایانی ایجاد نشد.[۱۶]
همچون دیگر فیلمهای ناطق اوزو، روایت داستان توکیو بهکُندی پیش میرود.[۱۷] اوزو این فیلم خود را اثری میداند که «به شدت به ملودرام گرایش دارد.»[۱۸][۱۹] در داستانسرایی روایی ازو، برخی صحنههای مهم فیلم، خارج از دیدِ دوربین و تماشاگر روی میدهد و بیننده فقط از طریق گفتگوی شخصیتهای فیلم از وقایع مطلع میشود. به عنوان مثال، سفرهای قطار به بیرون و درون توکیو به تصویر کشیده نمیشوند، تماشاگران هرگز دیدارِ شوکیچی و تومی را با پسرشان کیزو نمیبینند و چگونگی شروع بیماری تومی در فیلم نمایش داده نمیشود.[۲۰][۲۱]
اوزو ترجیح میداد دوربین فیلمبرداری ثابت باشد[۲۲] و به شدت به سادهگرایی اعتقاد داشت.[۲۳] او یک سبک متمایز در قراردهی دوربین داشت که در آن، دوربین در ارتفاع کم قرار میگرفت و تقریباً هرگز حرکت نمیکرد. منتقد فیلم راجر ایبرت خاطرنشان کرد که در این فیلم دوربین یک بار حرکت میکند که همین مقدار هم برای فیلمهای اوزو امری نامعمول است.[۲۴] قرار گرفتن دوربین در ارتفاع کم، یادآور نشستن روی یک تاتامی ژاپنی سنتی است.[۲۵] اوزو به ندرت نمای اصلی[ر][۲۶] و اغلب قانون ۱۸۰ درجه را زیر پا میگذارد. در صحنههای مربوط به گفتگوهای فیلم، شخصیتها اغلب نشسته در کنار یکدیگر نمایش داده میشوند که این موضوع، منعکسکننده ماهیت غیر تقابلی ژاپنیها است و ادب خاص مردم این سرزمین را نشان میدهد؛ مانند صحنهٔ شوکیچی و تومی در ابتدای فیلم. گاهی شخصیتهای فیلم مستقیماً در مقابل دوربین قرار میگیرند، چنانکه گویی با مخاطب صحبت میکند.[۲۷] در برخی از نماهای انتقالی، شخصیتهای فیلم از سمت راست صحنه خارج میشوند و سپس در صحنهٔ بعدی از سمت راست آن وارد میشوند.[۲۸]
منتقد فیلم دیوید دسر سبک فیلم و «داستان غیر تاکیدی فیلم» را با ذن بودیسم و شیفتگی دنیای مدرن به ارزش سطحی و مادیگرایی مقایسه کردهاست.[۲۹] بسیاری از نماهای انتقالی، تصاویر ثابت از سوژههای غیرانسانی، مانند دودکشها و مناظر طبیعی هستند.[۳۰]
منتقد فیلم آنتونی کویین از روزنامهٔ ایندیپندنت مینویسد، «دوربینِ آرام، آدابدان و کم ارتفاعِ او معمولاً بیحرکت است، در فضای داخلی خالی مکث میکند و محیطِ اطراف (قطارها، قایقها) را چنان زیبا به تصویر میکشد که ممکن است فکر کنید ازو علاقه بیشتری به محیط دارد تا مردم. با این حال، مردم — احساسات، خودفریبیها و کمبودهایشان — کاملاً محورِ اصلیِ توجه او هستند.» لطافت ظاهری این فیلم شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. به نظر میرسد بازیگران او اصلاً بازی نمیکنند، بلکه دارند واقعاً زندگی میکنند.[۳۱] در «سینمای آهستهٔ» اوزو، شخصیتها اجازه دارند واقعاً در فضاهایی که اوزو ایجاد میکند، زندگی کنند. این کُندی به ما اجازه میدهد دنیای اوزو را تجربه کنیم و فارغ از فشارِ کنشها یا دیالوگهای ساختگی، آزادانه به خودِ آن فضا فکر کنیم. این ایستایی، ریتم آرامشبخشی دارد. داستان توکیو در انسانیت خود سخاوتمند است: ما به عنوان مخاطب، در هر لحظهٔ کوچک و به ظاهر ناچیز در زندگی خانواده هیرایاما — از جمله غم و اندوه آنها — شریک هستیم.[۳۲]
مضامین فیلم شامل فروپاشی و غربگرایی خانوادهٔ سنتی ژاپنی پس از جنگ جهانی دوم و ناگزیر بودن رشد کودکان جدا از والدین است.[۳۳] داستان فیلم پسزمینهای اساسی در دوران پس از جنگ دارد، آن زمان که بسیاری از خانوادهها شوهر و سایر اعضای نزدیک خانواده خود را از دست داده و ناامیدانه در تلاش بودند تا زندگی خود را تأمین کنند.[۲] این فیلم زندگی شهری کودکان در توکیو را در تقابل با زندگی روستایی والدینشان قرار میدهد.[۱۹] داستان فیلم در سال ۱۹۵۳ پس از جنگ ژاپن — چند سال پس از اینکه قانون مدنی جدید در سال ۱۹۴۸ اجرا شد — اتفاق میافتد. رشد مجدد و سریع کشور و پذیرش آرمانهای سرمایهداری غربی در حال روی دادن است، در حالی که همزمان سنتهای قدیمیتر مانند خانواده ژاپنی و ارزشهای آن رو به فراموشی است. اوزو به مادر خود بسیار نزدیک بود و به عنوان جانشینی برای یک همسر، با او زندگی میکرد و در طول عمر خود هرگز ازدواج نکرد.[۳۴] این فیلم به دلیل بهتصویر کشیدن مردم عادی و طبقه متوسط ژاپنی، فیلمی شوشیمین ایگا (درام مردمی)، محسوب میشود.[۱۰]
داستان توکیو در ۳ نوامبر ۱۹۵۳ در ژاپن منتشر شد. سال بعد هاروکو سوگیمورا برنده جایزه فیلم ماینیچی برای بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای نقش دختر بزرگ شیگه شد.[۳۵]
این فیلم در سال ۱۹۵۷ در بیافای ساوت بانک در لندن به نمایش درآمد. پس از موفقیت راشومون آکیرا کوروساوا در جشنواره فیلم ونیز ۱۹۵۱، توزیع بینالمللی فیلمهای ژاپنی آغاز شد.[۳۶] با این حال، صادرکنندگان فیلم ژاپنی، آثار اوزو را بیش از حد ژاپنی و غیرقابل فروش میدانستند. در دههٔ ۱۹۶۰ بود که فیلمهای اوزو در شهر نیویورک در جشنوارههای فیلم، موزهها و تئاترها به نمایش درآمدند.[۳۷]
در سال ۱۹۵۸، داستان توکیو اولین جایزه ساترلند را برای اصلیترین و خلاقانهترین فیلم دریافت کرد.[۳۸] منتقد بریتانیایی لیندسی اندرسن نوشتهاست که «این فیلمی است دربارهٔ روابط، فیلمی دربارهٔ زمان و تأثیر آن بر انسانها (به ویژه والدین و فرزندان) و اینکه چگونه باید خودمان را با این گذرِ زمان وفق دهیم.»[۳۹]
این فیلم پس از نمایش در سینما نیویورکر در سال ۱۹۷۲، نقدهای تحسینبرانگیزی از منتقدان برجسته دریافت کرد که با فیلم یا اوزو آشنایی نداشتند.[۴۰] چارلز میچرر از نیوزویک گفت: «مثل گل کاغذی ژاپنی است که در آب میریزند و بعد متورم میشود تا تمام ظرف را با زیبایی خود پر کند.»[۴۱] استنلی کافمن آن را در فهرست ۱۰ بهترین خود در سال ۱۹۷۲ قرار داد و نوشت: «اوزو، شاعری غنایی است که اشعارش بیسروصدا به حماسه تبدیل میشوند.»[۴۲]
این فیلم در ژاپن، هشتمین فیلم پرفروش در سال ۱۹۵۳ با درآمد گیشه ۱۳۱٫۶۵ میلیون ین بود.[۴۳] در فرانسه، این فیلم پس از اکران در سال ۱۹۷۸، ۸۴٬۶۴۶ بلیت فروخت.[۴۴] در سایر کشورهای اروپایی، این فیلم بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۱، ۹۲٬۸۱۰ بلیت فروخت.[۴۵]
راجر ایبرت نوشتهاست که این اثر «بهدنبال برانگیختن احساسات عاطفی و هیجان تصنعی نیست. [اوزو] از لحظاتی که فیلمهایِ کمارزش از آن بهرهبرداری [عاطفی] میکنند، صرفنظر میکند و نمیخواهد احساسات هیجانی را به بیننده تحمیل کند، بلکه میخواهد درک خود را به اشتراک بگذارد.»[۲۴] او اوزو را «جهانی» نامیدهاست و ذکر کرده که ۳۰ دقیقه آخر فیلم را در حال اشک ریختن سپری کرده است. او همچنین اظهار داشت که این اثر به «سینما نجابت میبخشد» و تأکید میکند که «بله، یک فیلم میتواند به ما کمک کند تا برای برطرف کردن نقصهایمان قدمهای کوچکی برداریم.»[۲۴] مارتین اسکورسیزی آن را در فهرستی از ۳۹ فیلم خارجی ضروری برای یک فیلمساز جوان قرار داد.[۴۶]
آرتور نولتی جونیور، با نوشتن مقالهای در کتابی با عنوان داستان توکیو اوزو، این فیلم را با فیلم راهی برای فردا بساز محصول ۱۹۳۷ ایالات متحده آمریکا به کارگردانی لئو مککری مقایسه میکند و اشاره میکند که: نظریهپرداز فیلم دیوید بوردول، اوزو را در حال بازسازی یک فیلم آمریکایی — با وام گرفتن و اقتباس از آن — میبیند و به اختصار به شباهتهایی در داستان، مضمون و ساختار داستان وجود دارد، اشاره میکند. هر دو فیلم بر روی یک زوج مسن تمرکز میکنند که متوجه میشوند فرزندان بزرگشان آنها را سربار خانواده می دانند. هر دو فیلم حاوی سفرهایی هستند که در آن زن و شوهر از خانوادهای به خانواده دیگر جابجا میشوند؛ هر دو فیلم در اکثر موارد موضوعی یکسان را مورد بررسی قرار میدهند (مثلاً خودمحوری خواهر و برادر و سرخوردگی والدین) و هر دو فیلم، بازنمایی از وضعیتِ کلیِ زندگی آدمهاست — چرخهٔ زندگی همراه با شادیها و غمها — و واقعیتهای اجتماعی که شرایط زندگی را تحت تأثیر قرار داده و شکل میدهند: در فیلم مککری، رکود بزرگ؛ و در فیلم اوزو، فشار شدید پس از جنگ به سمت صنعتیشدن ژاپن. لحن هوشیارانه اما دارای طنز غنی و ملایم، در هر دو فیلم متعلق به دستهبندیای هستند که در سینمای ژاپن «شومین گکی» نامیده میشود، فیلمهایی که به زندگی روزمره طبقاتِ متوسطِ رو به پایین میپردازند. [۴۷]
بسیاری داستان توکیو را چون اثری تحسین میکنند که در عین اجتناب از ملودرام به تأثیرات عاطفی بزرگی دست مییابد. والی هاموند منتقد فیلم اظهار داشت که «روشی که اوزو برای حس ناامیدی در شخصیتهای مختلف خود و همدلی عاطفی ایجاد میکند، همان جایی است که مهارت او در آن نهفتهاست.»[۴۸]
در ویلج ویس، کارگردان و تهیهکنندهٔ فیلم اریک هاینز استدلال کرد که زمان، خود قویترین سلاح [اوزو] است. سکانسهای طولانی و کند، شما را برای پیش رفتن سریعتر فیلم بیتاب میکند، اما پس از گذشتن از آن صحنهها، برای زیباییهایی که شتابزده رد شدهاند، افسوس میخورید.[۴۹]
در سال ۲۰۱۰، منتقد فیلم دیوید تامسون پرسشی سخنسنجانه مطرح کرد که آیا در تاریخ سینما، درام خانوادگی دیگری را میتوان یافت که از داستان توکیو تأثیرگذارتر بوده باشد؟[۵۰]
در وبسایت راتن تومیتوز، ٪۱۰۰ از ۵۱ بررسی منتقدین مثبت است و این فیلم میانگینِ امتیاز ۹٫۶/۱۰ را در اختیار دارد. اجماع این وبسایت چنین مینویسد: «داستان توکیو شاهکار یاسوجیرو اوزو است که پیچیدگی ارزشمند آن بیش از نیم قرن هیچگاه قدرت خود را از دست ندادهاست.»[۵۱] این فیلم در متاکریتیک، که از میانگین وزنی استفاده میکند، بر اساس نظر ۱۸ منتقد امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ را کسب کرده که نشانگر «تحسین همگانی» است.[۵۲][۵۳] جان واکر، سردبیر سابق لزلی هالیول، داستان توکیو را در بالای فهرست بهترین ۱۰۰۰ فیلم ساختهشده منتشرشدهاش قرار میدهد. داستان توکیو همچنین در فیلمهای قرن درک مالکوم منتقد فیلم، که فهرستی است از فیلمهایی که به نظر او از نظر هنری یا فرهنگی مهم است، گنجانده شدهاست.[۵۴][۵۵] راجر ایبرت از شیکاگو سان-تایمز آن را در مجموعه فیلمهای بزرگ خود[۲۴] و پل شریدر آن را در بخش زرینِ فهرستِ فیلمهای معیار خود گنجاند.[۵۶]
سال | رسانه/سازمان | بخش | رتبه |
---|---|---|---|
۱۹۵۳ | کینما جونپو | بهترین ده فیلم کینما جونپو[۵۷] | دوم |
۱۹۹۹ | بهترین نسخه صد فیلم ژاپنی در تمام دوران[۵۸] | دوم | |
۲۰۰۹ | بهترین ۲۰۰ فیلم میراث سینمای ژاپن[۵۹][۶۰] | اول | |
۱۹۶۲ | انستیتوی فیلم بریتانیا سایت اند ساوند |
ده فیلم برتر منتقدان در تمام دوران | بیست و ششم |
۱۹۸۲ | ده فیلم برتر منتقدان در تمام دوران | بیست و یکم | |
۱۹۹۲ | ده فیلم برتر منتقدان در تمام دوران[۶۱] | سوم | |
۱۰ فیلم برتر تاریخ انتخاب شده توسط کارگردانان سینما | چهاردهم | ||
۲۰۰۲ | ده فیلم برتر منتقدان در تمام دوران[۶۱] | پنجم | |
۱۰ فیلم برتر تاریخ انتخاب شده توسط کارگردانان سینما | شانزدهم | ||
۲۰۱۲ | ده فیلم برتر منتقدان در تمام دوران[۶۱] | سوم | |
۱۰ فیلم برتر تاریخ انتخاب شده توسط کارگردانان سینما[۶۱] | اول | ||
۲۰۲۲ | ده فیلم برتر منتقدان در تمام دوران[۶۱] | چهارم | |
۱۰ فیلم برتر تاریخ انتخاب شده توسط کارگردانان سینما[۶۱] | چهارم | ||
۱۹۸۹ | بونگیشونجا | ۱۵۰ فیلم برتر ژاپنی بر اساس یک نظرسنجی بزرگ[۶۲] | دوم |
۲۰۰۹ | انترتینمنت ویکلی | برترین فیلمها در تمام دوران[۶۳] | نود و پنجم |
۲۰۱۰ | گاردین | فهرست ۲۵ فیلم برتر فیلم هنری[۵۰] | چهاردهم |
۲۰۰۰ | ویلج ویس | فهرست بهترین فیلمهای قرن بیستم[۶۴][۶۵] | سی و ششم |
۲۰۰۸ | کایه دو سینما | ۱۰۰ بهترین فیلم تمام دوران[۶۶] | چهاردهم |
مجله امپایر | ۵۰۰ بهترین فیلم تمام دوران[۶۷] | شصت و هفتم | |
۲۰۱۰ | مجله امپایر | ۱۰۰ بهترین فیلم خارجی زبان تمام دوران[۶۸] | شانزدهم |
جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو | ۱۰۰ فیلم ضروری[۶۸] | پانزدهم | |
۲۰۱۵ | جشنواره فیلم بوسان | بهترین فیلم تمام دوران در آسیا[۶۹] | اول |
۲۰۱۸ | شرکت پخش بریتانیا | ۱۰۰ فیلم خارجی زبان برتر تمام دوران[۷۰] | سوم |
این فیلم توسط مجموعه کرایتریون و توسط ویدئو تارتان در کد منطقهای دیویدی ۲ بر روی دیسک بلوری و دیویدی منتشر شد. در سال ۲۰۱۰، انستیتوی فیلم بریتانیا این فیلم را در قالب دوتایی (دیسک بلوری + دیویدی) برای منطقه ۲ منتشر کرد.[۷۵]