دیمن سالواتور (به انگلیسی: Damon Salvatore) یک شخصیت داستانی در خاطرات خونآشام است.
وی برادر بزرگتر استیفن سالواتور است و در سال ۱۸۶۴ توسط خون کاترین پیرس (کاترینا پتروا) و با ضربه گلوله پدر تبدیل به خونآشام میشود. برادر کوچکتر وی استفن او را متقاعد به خوردن خون میکند تا فرایند تبدیل شدن کامل شود و به همین خاطر وی از برادر خود بسیار عصبانی است و نتیجه این کار باعث میشود نزدیک به یک قرن شکاف بین دو برادر ایجاد شود.
او علاقهٔ زیادی به کشتن و تغذیه از خون انسانها دارد و از زمانی که به واسطهٔ برادرش استیفن به یک خونآشام تبدیل شده؛ هدف خود را در زندگی عذاب دادن مردم و به خصوص اذیت کردن برادرش قرار دادهاست.
وی دائماً در حال نوشیدن الکل است و به بوربن علاقه خاصی دارد.
دیمن سالواتوره هنگام بازگشت به میستیک فالز آنها بعد از پانزده سال استفن را میبیند و این به خاطر رابطه تلخ بین آنهاست. هدف دیمن از آمدن به میستیک فالز آزاد کردن کاترین پیرس است، خونآشامی که او را تبدیل کرده و دیمن عاشق اوست.
دیمن بعد از اینکه متوجه میشود کاترین قبلاً از معبد فرار کرده و هیچوقت نیز او را دوست نداشته، با استفن و همزادکاترین، الینا گیلبرت همراه میشود. او در این راه عاشق الینا شده و تماماً سعی در محافظت از او دارد.
وی با کلانتر شهر، الیزابت فوربس مادر کرولاین فوربس دوستی دارد و به او در کارها کمک میکند، دیمن و کلانتر فوربس رؤسای انجمن مؤسسان هستند.
پدر: دیمن و استفن یک پدر متعصب به نام گوسپ سالواتوره داشتند که استفن پس از تبدیل شدن به خونآشام او را میکشد.
مادر: مادر آنها لیلیان «لیلی» سالواتوره در هنگام ۱۸ سالگی دیمن بر اثر بیماری سل مرده بود، تا زمانی که در فصل ۶ مشخص شد که در واقع تبدیل به خونآشام شده و در دنیای دیگری زندانی شدهاست.
زک سالواتوره: زک عموزادهٔ استفن و دیمن است. نامزد حاملهٔ او در ۱۰ می ۱۹۹۴ توسط دیمن به قتل رسید و او از ملک سالواتورهها نگهداری میکرد تا زمانی که توسط دیمن کشته شد.
سارا سالواتوره: سارا دختر زک سالواتوره است که توسط استفن نجات داده شده و توسط خانوادهای دیگر بزرگ میشود. او در رشتهٔ هنر تحصیل میکند و دیمن از وجود او بیاطلاع است.
استفانی سالواتوره و دیگر فرزندان:در قسمت ۱۰ میراث(Legacies 2018)دختر الاریک در آرزوهای خود به فرزندان دیمن و الینا اشاره میکند{ اسمی شبیه برادر فوت شده خود روی فرزندش گذاشته}
دیمن و برادرش استفن علاقه عمیقی به خونآشامی به نام کاترین داشتهاند. کاترین با هر دوی آنها بازی کرده و آنها را تبدیل کرده که این بازی را تا ابد ادامه دهد.
حلقهٔ روشنایی روز او توسط جادوگری به نام امیلی بنت ساخته شدهاست.
او لباسهای تیره میپوشد، چکمههای سیاه، جین مشکی و پیراهن مشکی، و گاهی اوقات تی شرت یا لباسی با دکمههای باز، و به ندرت بدون کاپشن چرمی اش دیده میشود.
او معمولاً در هر زمان در حال نوشیدن الکل دیده میشود، بخصوص در زمان بدخلقی و ناراحتی.
او شخصیتها را برحسب ظاهر یا کاری که انجام میدهند میخواند، استیفن = هیرو هِیر ربکا = باربی کلاوس، کارولاین = مو طلایی یا بلوندی، بانی= جادوگر کوچولو و جرمی = گیلبرت کوچولو …