سازه (زبان‌شناسی)

در تحلیل نحو‌ی، یک سازه (به انگلیسی: constituent) یک واژه یا گروهی از واژه‌ها است که در یک ساختار سلسله مراتبی، به صورت یک واحد منفرد عمل می‌کند.[۱] تحلیل ساختار سازه به صورت عمده با دستور زبان ساختار عبارت مرتبط است، اگر چه دستور زبان وابستگی امکان تقسیم ساختار جمله به بخش‌های سازه‌ای را می‌دهند. بیشتر سازه‌ها عبارت (گروه) هستند. یک عبارت ترتیبی از یک یا بیشتر واژه است (در بعضی نظریه‌ها دو یا بیشتر) که:(۱) دور یک مورد واژگانی سرگروه ساخته شده‌است. (۲) به صورت یک واحد در داخل یک جمله فعالیت دارد.

ساختار سازه‌ای یک جمله با استفاده از «آزمون‌های سازه‌ای» شناسایی می‌شود.[۱] آزمون‌های سازه‌ای به بخشی از جمله اعمال می‌شوند، و نتیجه به دست آمده، مدارکی دربارهٔ ساختار سازه‌ای جمله ارائه می‌دهد. یک «ترتیب واژه» موقعی «عبارت/سازه» است که یک یا بیشتر از رفتارهای بحث شده در «آزمون سازه» را از خود نشان بدهد.

آزمون‌های سازه

[ویرایش]

هماهنگی (Coordination)

[ویرایش]

آزمون هماهنگی فرض می‌کند که تنها سازه‌ها می‌تواند هماهنگ سازی گردد، یعنی با هماهنگ ساز (مثل «و» یا «یا» یا «اما») ترکیب گردد؛ مثال‌های زیر آزمون هماهنگی، کلمات منفرد را به عنوان سازه تشخیص می‌دهد:[۲]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. [Drunks] and [bums] could put off the customers.
    2. Drunks [could] and [would] put off the customers.
    3. Drunks could [put off] and [drive away] the customers.
    4. Drunks could put off the [customers] and [neighbors].

تعویض با پراحالت (جایگزینی) (Proform substitution (replacement))

[ویرایش]

تعویض پراحالت یا جایگزینی، شامل آزمون رشته تست با پراحالت مناسب است (مثل ضمیر، پرا-فعل، پرا صفت و غیره).[۳]

مثال

[ویرایش]

Drunks could put off the customers.

  1. (They could put off the customers. (They = Drunks
  2. Drunks could put them off. (them = the customers; note that shifting of them and off has occurred here.
  3. (Drunks could do it. (do it = put off the customers

موضع‌گیری (Topicalization)

[ویرایش]

موضع‌گیری شامل حرکت دادن رشته تست به جلوی جمله است. این آزمون یک عملیات حرکت ساده است.[۴]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. ...and the customers, drunks certainly could put off.
    2. ...and put off the customers, drunks certainly could.

تعویض همچنین-انجام‌داد (Do-so-substitution)

[ویرایش]

تعویض همچنین-انجام داد نوعی آزمون است که حالتی از «do so» مثل (does so, did so, done so, doing so) را به جمله آزمون برای رشته هدف جایگزینی می‌کند.[۵]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. (Drunks could do so. (do so = put off the customers
    2. (Drunks do so. (do so ≠ could put off the customers

تعویض یک (One-substitution)

[ویرایش]

آزمون تعویض یک رشته تست را با ضمیرهای نامعین یکی(one) یا چند نفر (ones) جایگزین می‌کند.[۶]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the loyal customers around here who we rely on.
    1. (Drunks could put off the loyal ones around here who we rely on. (ones = customers
    2. (Drunks could put off the ones around here who we rely on. (ones = loyal customers
    3. (Drunks could put off the loyal ones who we rely on. (ones = customers around here
    4. (Drunks could put off the ones who we rely on. (ones = loyal customers around here
    5. (Drunks could put off the loyal ones. (ones = customers around here who we rely on

پاره جواب (انداختن جواب، آزمون سؤال، آزمون مستقل) (Answer fragments (answer ellipsis, question test, standalone test))

[ویرایش]

آزمون پاره جواب شامل شکل‌دادن به یک سؤال است، که آن سؤال شامل یک واژه wh منفرد است (مثل who, what, where و غیره).[۷]

مثال

[ویرایش]

Drunks could put off the customers.

  1. Who could put off the customers? - Drunks.
  2. Who could drunks put off? - The customers.
  3. What would drunks do? - Put off the customers.

پاکسازی شامل قراردادن رشته تست X که در داخل ساختار شروع شونده با «It is/was» است می‌باشد، «It was X that..."[۸]

رشته تست به صورت محور جمله پاکسازی بروز می‌کند:[۹]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. It is drunks that could put off the customers.
    2. It is the customers that drunks could put off.
    3. ??It is put off the customers that drunks could do.

حذف VP (حذف عبارت فعلی) (VP-ellipsis)

[ویرایش]

آزمون حذف VP بررسی می‌کند تا ببینید کدام رشته که شامل یک یا بیشتر عنصر تحریک کننده است (معمولاً فعل) می‌تواند از جمله حذف شود. رشته‌ای که می‌تواند حذف شود، سازه پنداشته می‌شود:[۱۰] نماد ∅ در مثال‌های زیر برای نشان‌گذاری محل حذفی استفاده می‌شود.

مثال

[ویرایش]
  • Beggars could immediately put off the customers when they arrive, and
    1. (*drunks could immediately also ∅ the customers when they arrive. (∅ = put off
    2. (?drunks could immediately also ∅ when they arrive. (∅ = put off the customers
    3. (drunks could also ∅ when they arrive. (∅ = immediately put off the customers
    4. (drunks could immediately also ∅. (∅ = put off the customers when they arrive
    5. (drunks could also ∅. (∅ = immediately put off the customers when they arrive

شاف‌سازی (Pseudoclefting)

[ویرایش]

شفاف سازی مشابه پاکسازی است زیرا تاکیدش روی عبارت مشخصی در جمله است. دو نوع آزمون شفاف سازی وجود دارد:

  • یک نوع رشته تست X را در جمله با جمله‌واره مرتبط آزاد درج می‌کند. What.....is/are X;
  • نوع دیگر: X را در ابتدای جمله ای که توسط it/are دنبال می‌شود درج می‌کند، و سپس جمله‌واره مرتبط را آزادسازی می‌کند:X is/are what/who... نوع دوم در اینجا شرح داده می‌شود:[۱۱]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks would put off the customers.
    1. Drunks are who could put off the customers.
    2. The customers are who drunks could put off.
    3. Put off the customers is what drunks could do.

مجهول‌سازی (Passivization)

[ویرایش]

مجهول سازی شامل تغییر یک جمله فعال به جمله مجهول و برعکس است. مفعول جمله فعال به فاعل جمله مجهول متناظر، تغییر می‌کند:[۱۲]

مثال

[ویرایش]
  1. Drunks could put off the customers.
  2. The customers could be put off by drunks.

غفلت (حذف) (Omission (deletion))

[ویرایش]

حذف بررسی می‌کند که آیا رشته هدف می‌تواند بدون تأثیرگذاری دستورزبانی جمله حذف گردد. در بیشتر حالات، قیدهای محلی و زمانی، اصلاح کننده‌های ویژگی، متمم‌های اختیاری را می‌توان به صورت امن حذف کرد، و بنابراین واجد شرایط سازه هستند.[۱۳]

Drunks could put off the customers.
  1. Drunks could put off customers. (the has been omitted.)

نفوذ (Intrusion)

[ویرایش]

نفوذ، ساختار جمله را با به زور وارد کردن قید به بخش‌های جمله کاوش می‌کند. ایده آن است که رشته‌های موجود در دو سمت قید سازه اند:[۱۴]

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. Drunks definitely could put off the customers.
    2. Drunks could definitely put off the customers.
    3. *Drunks could put definitely off the customers.
    4. *Drunks could put off definitely the customers.
    5. *Drunks could put off the definitely customers.

مواجه شدن با Wh به انگلیسی (Wh-fronting)

[ویرایش]

Wh-fronting بررسی می‌کند تا ببیند آیا رشته تست می‌تواند با واژه wh مواجه گردد.[۱۵] این آزمون مشابه آزمون پاره جواب است تا آنجا که فقط از نیمی از آن آزمون استفاده می‌کند، و به جواب بالقوه به آن سؤال توجه نمی‌کند.

مثال

[ویرایش]
  • Drunks would put off the customers.
    1. (Who would put off the customers? (Who ↔ Drunks
    2. (Who would drunks put off? (Who ↔ the customers
    3. (What would drunks do? (What...do ↔ put off the customers

تعویض عمومی (General substitution)

[ویرایش]

آزمون تعویض عمومی، رشته تست را با یک واژه یا عبارت دیگر جایگزین می‌کند.[۱۶] این آزمون شبیه تعویض پرافرم است، تنها تفاوت آن است که واژه یا عبارت جایگزین یک پرافرم نیست، مثلاً

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. (Beggars could put off the customers. (Beggars ↔ Drunks
    2. (Drunks could put off our guests. (our guests ↔ the customers
    3. (Drunks would put off the customers. (would ↔ could

بالا بردن گره سمت راست (Right node raising کوته‌نوشت (RNR))

[ویرایش]

بالابردن گره سمت راست با کوته‌نوشت RNR، نوعی آزمون است که رشته تست در سمت راست ساختار هماهنگ را مجزا می‌کند.[۱۷] فرض آن است که تنها سازه‌ها می‌توانند با پیوندهای ساختار هماهنگ مشترک شوند:

مثال

[ویرایش]
  • Drunks could put off the customers.
    1. [Drunks] and [beggars] could put off the customers.
    2. [Drunks could], and [they probably would], put off the customers.
    3. [Drunks could approach] and [they would then put off] the customers.

پانویس

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Osborne (2018) provides a detailed and comprehensive discussion of tests for constituents, having surveyed dozens of textbooks on the topic. Osborne's article is available here: Tests for constituents: What they really reveal about the nature of syntactic structure بایگانی‌شده در ۲۷ نوامبر ۲۰۱۸ توسط Wayback Machine. See also Osborne (2019: 2-6, 73-94).
  2. For examples of coordination used as a test for constituent structure, see Baker 1978:269–76; Radford 1981:59–60; Atkinson et al. 1982:172–3; Radford 1988:75–8; Akmajian et al. 1990:152–3; Borsley 1991:25–30; Cowper 1992:34–7; Napoli 1993:159–61; Ouhalla 1994:17; Radford 1997:104–7; Burton–Roberts 1997:66–70; Haegeman and Guéron 1999:27; Fromkin 2000:160–2; Lasnik 2000:11; Lobeck 2000:61–3; Börjars and Burridge 2001:27–31; Huddleston and Pullum 2002:1348–9; van Valin 2001:113–4; Poole 2002:31–2; Adger 2003:125–6; Sag et al. 2003:30; Radford 2004:70–1; Kroeger 2005:91, 218–9; Tallerman 2005:144–6; Haegeman 2006:89–92; Payne 2006:162; Kim and Sells 2008:22; Carnie 2010:115–6, 125; Quirk et al. 2010:46–7; Sobin 2011:31–2; Carnie 2013:99–100; Sportiche et al. 2014:62–8; Müller 2016:10, 16–7
  3. For examples of pro-form substitution used as a test for constituents, see Allerton 1979:113–4; Radford 1981:63–6; Atkinson et al 1982:173–4; Radford 1988:78–81, 98–9; Thomas 1993:10–12; Napoli 1993:168; Ouhalla 1994:19; Radford 1997:109; Haegeman and Guéron 1999:46; Fromkin 2000:155–8; Lasnik 2000:9–10; Lobeck 2000:53–7; Börjars and Burridge 2001:24–5; van Valin 2001: 111–2; Poole 2002:29–31; Adger 2003:63; Radford 2004:71; Tallerman 2005:140–2; Haegeman 2006:74–9; Moravcsik 2006:123; Kim and Sells 2008:21–2; Culicover 2009:81; Carnie 2010:19–20; Quirk et al. 2010:75–7; Miller 2011:54–5; Sobin 2011:32; Carnie 2013:98; Denham and Lobeck 2013:262–5; Sportiche et al. 2014:50; Müller 2016:8.
  4. For examples of topicalization used as a test for constituents, see Allerton 1979:114; Atkinson et al. 1982:171–2; Radford 1988:95; Borsley 1991:24; Haegeman 1991:27; Napoli 1993:422; Ouhalla 1994:20; Burton–Roberts 1997:17–8; Haegeman and Guéron 1999:46; Fromkin 2000:151; Lasnik 2000:10; Lobeck 2000:47–9; Börjars and Burridge 2001:26; van Valin 2001:112; Poole 2002:32; Adger 2003:65; Sag et al. 2003:33; Radford 2004:72; Kroeger 2005:31; Downing and Locke 2006:10; Haegeman 2006:79; Payne 2006:160; Culicover 2009:84; Quirk et al. 2010:51; Miller 2011:55; Sobin 2011:31; Sportiche et al. 2014:68; Müller 2016:10.
  5. For examples of the use of do-so-substitution as a test for constituents, see Baker 1978:261–8; Aarts and Aarts 1982:56, Atkinson et al. 1982:174; Borsley 1991:63; Haegeman 1991:79–82; Cowper 1992:31; Napoli 1993:423–5; Burton–Roberts 1997:104–7; Haegeman and Guéron 1999:74; Fromkin 2000:156–7; van Valin 2001:123, 127; Poole 2002:41–3; Tallerman 2005:130–1, 141; Haegeman 2006:75–6; Payne 2006:162; Culicover 2009:81; Carnie 2010:115–6; Quirk et al. 2010:76, 82; Miller 2011:54–5; Sobin 2011:33; Carnie 2013:169–70; Denham and Lobeck 2013:265; Sportiche et al. 2014:61.
  6. For examples of one-substitution used as a test for constituents, see Baker 1978:327–40, 413–25; Radford 1981:92, 96–100; Aarts and Aarts 1982:57; Haegeman 1991: 26, 88–9; Cowper 1992:26; Napoli 1993:423–5; Burton–Roberts 1997:182–9; McCawley 1998:183; Haegeman and Guéron 1999:75–6; Fromkin 2000: 157–8; van Valin 2001:122, 126, 128, Poole 2002:37–9; Adger 2003:63; Radford 2004:37; Kroeger 2005:97–8; Tallerman 2005:150; Haegeman 2006:109; Carnie 2010:114–5; Quirk et al. 2010:75; Carnie 2013:166–7; Sportiche et al. 2014:52, 57, 60.
  7. For examples of answer fragments used as a test for constituents, see Brown and Miller 1980:25; Radford 1981:72, 92; Radford 1988:91; Burton–Roberts 1997:15–8; Radford 1997:107; Börjars and Burridge 2001:25; Kroeger 2005:31; Tallerman 2005:125; Downing and Locke 2006:10; Haegeman 2006:82; Moravcsik 2006:123; Herbst and Schüler 2008:6–7; Kim and Sells 2008:20; Carnie 2010:18; Sobin 2011:31; Carnie 2013:98.
  8. For examples of clefting used as a test for constituents, see Brown and Miller 1980:25; Radford 1981:109–10; Aarts and Aarts 1982:97–8; Akmajian et al. 1990:150; Borsley 1991:23; Napoli 1993:148; McCawley 1998:64; Haegeman and Guéron 1999:49; Börjars and Burridge 2001:27; Adger 2003:67; Sag et al. 2003:33; Tallerman 2005:127; Downing and Locke 2006:10; Haegeman 2006:85; Kim and Sells 2008:19; Carnie 2013: 98; Sportiche et al. 2014:70.
  9. "Constituent (linguistics)". Wikipedia (به انگلیسی). 2020-03-05.
  10. For examples of VP-ellipsis used to test constituent structure, see Radford 1981:67, 1988:101; Napoli 1993:424; Ouhalla 1994:20; Radford 1997:110; McCawley 1998:67; Fromkin 2000:158; Adger 2003:65; Kroeger 2005:82; Tallerman 2005:141; Haegeman 2006:84–5; Payne 2006:163; Culicover 2009:80; Denham and Lobeck 2013:273–4; Sportiche et al. 2014:58–60.
  11. For examples of pseudoclefting used as a test for constituents, see Brown and Miller 1980:25; Aarts and Aarts 1982:98; Borsley 1991:24; Napoli 1993:168; McCawley 1998:64; Haegeman and Guéron 1999:50; Kroeger 2005:82; Downing and Locke 2006:10; Haegeman 2006:88; Payne 2006:160; Culicover 2009:89; Miller 2011:56; Carnie 2013:99; Sportiche et al. 2014:71.
  12. For examples of passivization used as a test for constituents, see Brown and Miller 1980:25; Borsley 1991:24; Thomas 1993:10; Lobeck 2000:49–50; Downing and Locke 2006:10; Carnie 2010:21; Sobin 2011:30; Carnie 2013:99; Denham and Lobeck 2013:277.
  13. For examples of omission used as a test for constituents, see Allerton 1979: 113–9; Aarts and Aarts 1982: 60–1, 65–7; Burton–Roberts 1997: 14–5; Börjars and Burridge 2001: 33–4; Payne 2006: 163–5; Carnie 2010: 19; Hudson 2010: 147; Quirk et al. 2010: 41, 51, 61; Miller 2011: 54; Sobin 2011: 33).
  14. For examples of intrusion used as a test for constituents, see Radford 1981:60–2; 1988:93; McCawley 1998:68–70; Fromkin 2000:147–51; Börjars and Burridge 2001:34; Huddleston and Pullum 2002:21; Moravcsik 2006:123; Payne 2006:162.
  15. For examples of wh-fronting used as a test for constituents, see Radford 1981:108; Haegeman 1991:28; Haegeman and Guéron 1999:46–7; Lobeck 2000:57–9; Payne 2006:160; Culicover 2009:90–1; Denham and Lobeck 2013:279–81; Sportiche et al. 2014:58–60; Müller 2016:9.
  16. For examples of the general substitution test, see Allerton 1979: 113; Brown and Miller 1980: 38; Aarts and Aarts 1982: 11; Radford 1988: 89–91; Moravcsik 2006: 123–4; Culicover 2009: 37; Quirk et al. 2010: 41; Müller 2016: 7–8.
  17. For examples of RNR used as test for constituents, see Radford 1988: 77–8, 97; Radford 1997: 106; McCawley 1998: 60–1; Haegeman and Guéron 1999: 52, 77; Sportiche et al. 2014: 67–8.

منابع

[ویرایش]