سقف بازشو یا سانروف (به انگلیسی: Sunroof) پنل متحرکی در سقف خودرو است که باز میشود و اجازه میدهد نور و هوای تازه وارد محفظه سرنشینان شود. سانروفها میتوانند به صورت دستی یا خوکار باز شوند و در اشکال، اندازهها و سبکهای مختلف موجود هستند. در حالی که اصطلاح «سانروف» اکنون بهطور کلی برای توصیف هر پنل متحرک در سقف استفاده میشود، اصطلاح «مونروف» از نظر تاریخی برای توصیف شیشههای ثابتی استفاده میشد که بهطور سفت و سخت در پنل سقف بر روی محفظه سرنشین نصب شده بودند. مونروف (به انگلیسی: Moonroof) دارای یک صفحه شیشهای است که شفاف و معمولاً رنگی است. اصطلاحات قبلی شامل سقف آفتابی، سر کشویی و سقف کشویی است.
پیکربندی رایج برای خودروهای اولیه شامل یک سقف ثابت برای محفظه سرنشینان عقب و یک بخش بدون پوشش برای راننده به سبکی به نامهای کوپه دِ ویل، سدانکا (دو در) یا سدانکا دِ ویل بود. یک کابین باز به راننده این امکان را میداد که با محیط اطراف خود ارتباط بیشتری برقرار کند، نشان داد که مالک خودرو یک راننده پولی استخدام کرده است (یکی از دلایلی که رانندهها لباس فرم میپوشند) و مالک را از طریق لباس راننده شناسایی میکند (دلیل دیگر لباس فرم). سرعت جادهها در حال افزایش بود و وسایل نقلیه از استفاده گاه به گاه به حمل و نقل تمام وقت تغییر میکردند به این معنی که در هوای بد بهطور فزاینده ای مورد استفاده قرار میگرفتند.[نیازمند منبع] بنابراین به منظور ایجاد سرپناه بهتر برای راننده، اکنون پوشش موقت خواسته شده است. این سقفهای نیمهوقت، که گاهی اوقات در ابتدا فقط یک تکه چرم کشیده بودند، پیچیدهتر میشدند و شامل عناصر قاب و پارچههای چرمی یا مقاوم در برابر آب میشدند تا ساختار را تشکیل دهند، و تأسیسات حتی شامل فضاهایی بود که برای نگهداری قطعات در مواقعی که استفاده نمیشدند.
در اواخر دهه ۱۹۲۰، یک نسخه راحتتر از سقف موقت اغلب مورد استفاده قرار میگرفت که در آن یک صفحه فلزی جامد به شکافی در بالای محفظه سرنشین میلغزد، که گاهی به آن پسوند دِ ویل میگویند.[۱] در اوایل دهه ۱۹۳۰، اتومبیلها به سبک سدان ساخته میشدند که شامل یک سقف فلزی یک تکه بدون شکاف بالای کابین راننده بود. برای ارائه تسهیلاتی مشابه با پیکربندیهای قبلی کوپه دِ ویل، پارچههای کشویی یا پنلهای فلزی که به عنوان سقف بازشو مدرن شناخته میشوند، بهطور منظم در مدلهای بنتلی و رولز-رویس ساخته شده توسط سازندگان اتوبوس مانند Barker, Gurney Nutting یا Park Ward نصب میشدند. در این خودروها، خط سقف پیوسته، بین شیشه جلو و محفظه سرنشین، شکسته نشده بود و بنابراین، بر خلاف کوپه دِ ویل، یک دهانه قابل پوشش باید به خود پنل سقف باز میشد.
در حالی که در ابتدا ممکن بود هدف هنوز افشای راننده باشد، به ویژه خودروهای بنتلی بهطور فزایندهای برای مالکان فروخته میشد تا خودشان رانندگی کنند. در واقع، برخی از مدلها با یک پنل کشویی برای صندلیهای جلو ارائه شده بودند، حتی اگر خودرو فقط دو صندلی داشت؛ بنابراین، مدلهای سقف سخت بنتلی اولیه «دربی» اغلب به پنلهای سانروف کشویی مجهز میشدند؛ بنابراین هدف پنلهای کشویی از کشف راننده به اجازه دادن به مالک برای لذت بردن بهتر از محیط اطراف در روزهای آب و هوایی خوب تغییر کرد.
این تکامل در نهایت به اتومبیلرانی لوکس محدود نشد. نوئل موبز، کارآفرین، پایه و اساس بازار سقف بازشو حجمی را پایهگذاری کرد، زمانی که کسب و کار ساخت مربی خود را به یک شرکت اختصاص داده شده به تولید سقفهای کشویی به نام پیچلی تبدیل کرد. مکانیزم پیچلی هم ثبت اختراع شد[۲][۳] و هم برای اولین بار در سال ۱۹۲۵ به نمایش گذاشته شد. در ابتدا پیچلی از سیستم سقف کشویی خود برای ساخت تعدادی خودروی سفارشی «سالون تور» که از محل آنها در خیابان گریت پورتلند لندن ۲۰۱–۲۰۳ فروخته میشد، استفاده کرد. در سال ۱۹۲۷ آنها برای دایملر ۲۰/۷۰ اسب بخار ادعا کردند که «این سقف با لمس انگشت میلغزد و ۵۰٪ سطح سقف را باز میکند و دید بیشتر و هوای بیشتری را بدون کشش ایجاد میکند.»[۴] سیستم سقف کشویی از دستگاهی که پیچلی خود آن را نصب کرده بود، به گزینه ای تبدیل شد که سازندگان آن را به عنوان یک سبک بدنه استاندارد ارائه کردند. این کارخانه روی خودروهایی از تعدادی تولیدکننده مختلف نصب شده بود. در سال ۱۹۲۹ طراحی آن بهبود یافته بود به طوری که در هنگام بسته شدن پنل متحرک با بقیه سقف همسطح بود. موریس چندین مدل را با استفاده از فناوری پیچلی از سال ۱۹۳۲ ساخت، از جمله موریس مینور، موریس میجر و موریس تن که به عنوان سر کشویی معروف شد (با استفاده از اصطلاح سر به همان روش سر تاشو یا Drop Head). این شامل یک پنل بود که میتوانست روی سقف پشت سر بچرخد تا در بالای راننده و سرنشین باز شود. پنل کشویی همچنین دارای قفلهایی بود که به پنل اجازه میداد در هر موقعیتی از کاملاً بسته تا کاملاً باز ثابت شود. تا سال ۱۹۳۵ ولسلی از سقف پیچلی استفاده میکرد و در سال ۱۹۳۶ آستین نیز مدلهایی با سر کشویی میفروخت. هیلمن مینکس یکی دیگر از خودروهای کوچک ارزان قیمت بود که به وضوح برای سوار شدن طراحی نشده بود و در سال ۱۹۳۱ طبق معمول در آن زمان در انواع سبکهای بدنه عرضه شد، در میان گزینهها یک قسمت سقف کشویی[۵] از جمله، روی مدل ۱۹۳۳ اِرو (Aero)[۶] پنلهای شیشهای، همانطور که در ماشین نمایشگاهی ۱۹۳۲ عکس گرفته شده است،[۷] و این اولین مونروف است. در سال ۱۹۴۱، پیچلی به دلیل عدم پرداخت حق امتیاز با تولیدکننده واکسول مقابله کرد. واکسول ادعا کرد که تغییرات سقف کشویی آنها، که پنل را به جای روی قسمت عقب میلغزید، به اندازه کافی متفاوت بود به این معنی که نیازی به پرداخت مجوز نیست.[۲] پیچلی در این پرونده پیروز شد.
تغییرات در پنلهای سقف متحرک، متحرک و شفاف ادامه یافت. خودروی مفهومی فورد لینکلن ایکس-۱۰۰[۸] در سال ۱۹۵۳ سبک سِدانکا را برای یک وسیله نقلیه بدون راننده بازبینی کرد، زیرا دارای یک سقف تارگای شفاف جمعشدنی بود که الهام بخش پنلهای سقف ماه ثابت بعدی در خودروهای تولیدی ۱۹۵۴ بود. در سال ۱۹۶۱ تریومف تیآر۴ را با سقف سخت جداشدنی که به دو بخش تقسیم شده بود، روانه بازار کرد. قسمت عقب، شامل شیشه عقب، میتواند روی خودرو باقی بماند، زمانی که قطعه مرکزی برداشته شد و یک طرح سدانکا ایجاد کرد. این مفهوم دوباره در سال ۱۹۶۶ احیا شد، زمانی که پورشه نسخهای از خودروی اسپورت ۹۱۱ خود را عرضه کرد که اصطلاح سقف تارگا را با علامت تجاری پورشه معرفی کرد. این حتی بیشتر شباهت به فرم سنتی سدانکا داشت، زیرا خودرو هم حلقه رول اور ثابت و هم صندلیهای عقب داشت. در حالی که در سال ۱۹۶۹ لامبورگینی اولین سقف پنل شفاف قاببندی شده تمام سقف را به نمایش گذاشت که خبر از سقف پانورامای مدرن در اسپادا میداد.
سقف بازشوها طبق تعریف تاریخی مات هستند. امروزه، اکثر آپشنهای سقف بازشو کشویی کارخانهای دارای پنل شیشهای هستند و گاهی اوقات به عنوان مونروف به بازار عرضه میشوند، اصطلاحی که در سال ۱۹۷۳ توسط جان اتکینسون، مدیر بازاریابی در فورد برای کونتیننتال مارک چهار معرفی شد. در سال اول، فورد مارک چهار خود را برای نصب آفلاین به شرکت سانروف آمریکایی فرستاد.
تغییرات سانروف و مونروف در هر دو مدل نصب شده در کارخانه و محصولات پس از فروش به یک امر عادی تبدیل شده است و طیف گستردهای از ویژگیها و انتخابها را ایجاد میکند. سیستمهای سانروف ممکن است دستی یا برقی باشند، در حالی که اکثر سیستمهای مونروف الکتریکی/الکترونیکی هستند. سانروفهای دستی ممکن است به صورت اهرمی فعال شوند، مانند پنجرههای بازشوی نوع تهویه، اهرم دستی یا میل لنگ برای سیستمهای کشویی. سیستمهای سقف برقی معمولاً توسط یک موتور کابلی هدایت میشوند و دارای نوعی بازشوی کشویی هستند. اکثر سیستمهای مونروف امروزی الکتریکی هستند و دارای ترکیبی از پاپآپ/توکار یا پیکربندی پاپآپ/اسپویلر هستند.
سیستمهای سقف ممکن است تجهیزات اصلی، گزینههای کارخانهای (ارائه شده توسط شرکت خودرو) یا نصب شده توسط یک متخصص نصب سقف برای فروشنده خودرو یا مشتری خرده فروشی باشد. هنگامی که خودرو از خط مونتاژ خارج میشود، کارخانه دیگر نمیتواند در سقف ادغام شود و بازار پس از فروش به تنها گزینه تبدیل شود.
سیستمهای سقف در اشکال، اندازهها و سبکهای مختلف موجود است و با نامهای زیادی شناخته میشود. انواع اصلی به شرح زیر است: