سنتروسور | |
---|---|
جمجمه یک سنتروسور که در موزه تاریخ طبیعی آلبرتا کانادا نگهداری میشود، Centrosaurus | |
ردهبندی علمی | |
فرمانرو: | جانوران |
بالاشاخه: | دهاندومیان |
شاخه: | طنابداران |
زیرشاخه: | مهرهداران |
فروشاخه: | آروارهداران |
بالارده: | چهاراندامان |
رده: | خزندگان |
فرورده: | شاهخزندهریختان |
بالاراسته: | دایناسور |
راسته: | پرندهکفلان |
زیرراسته: | شاخپایان |
تیره: | شاخچهرگان |
زیرخانواده: | Centrosaurinae |
سنتروسور (به انگلیسی: Centrosaurus) نام یک سرده از زیرراسته دایناسورهای گیاهخوار شاخچهرگان از اواخر دورهٔ کرتاسه پسین بود که در کشور کانادا میزیست. نام او از واژه (Centro) به معنی نوک و (saurus) به معنی سوسمار نوکدار گرفته شدهاست.[۱]
سنتروسورها دایناسورهای چندان بزرگی نبودند. با توجه به بقایای بسیار زیاد باقی مانده از سنتروسورها تایید شده که آنها حدوداً، ۶ متر (۲۰ فوت) طول، حدوداً ۳.۳ متر (۱۱ فوت) ارتفاع و ۲.۲ تُن (۴۴۰۰ پوند) جرم داشتند.[۲] مانند سایر سنتروسارینها آنها شاخهای نسبتاً بلندی داشتند که به جلو و عقب خم شده بود که در سنتروسورهای بالغ طول آنها به ۶۸.۸ سانتیمتر (۲.۲ فوت) میرسید. دوشاخ نسبتاً بزرگ که بالای یقه استخوانی سنتروسورها قرار داشت که آنها را از دیگر سراتوپسیدها متمایز میکرد. او در حول یقه استخوانی خود چندین شاخ کوچک داشت. همچنین این دایناسور در بالای کاسه چشم خود دو شاخ نسبتاً کوچک را دارا بود که به وی شکل خشنی می بخشید.[۳] آنها همچنین دارای بینی بزرگی بودند که نشان میدهد دارای حس بویایی قوی بودهاند.
اولین بقایای سنتروسور توسط دیرینه شناس لارنس لامب در امتداد رودخانه رد دیر در آلبرتا، کانادا کشف و نامگذاری شد. بعدها در پارک استانی دایناسور در آلبرتا، کانادا بقایای بسیار بیشتری از سنتروسور یافت شد که برخی از این تودههای استخوانی هر سن و جنسی از این موجود را دارا بوده و تعدادشان به ۱۰۰ اسکلت کامل هم میرسید. برخی دانشمندان حدس میزنند که دلیل ایجاد این توده بزرگ استخوانی تلاش گروه بزرگی از سنتروسورها برای رد شدن از رودخانهای با فشار بالای آب جهت گریختن از خطر تهدید کنندهای (مانند آبگرفتگی و یا سیل) بوده است که نا موفق بوده و باعث هلاک شدن تعداد زیادی سنتروسور شدهاست.[۳]
هم اکنون توده بزرگ استخوانی هیلدا که در پارک استانی دایناسور که درآلبرتای کانادا قرار دارد بزرگترین توده استخوانی دایناسور در جهان است. هم اکنون این منطقه با نام باند بزرگ استخوانی هیلدا شناخته میشود.[۳]
به دلیل تغییر بین گونهها و حتی در نمونههای سانتروسورینها، بحثهای زیادی بر نام و گونه دایناسورها در این گروه شده است که: آیا این گونهها واقعاً وجود دارند؟
یکی از این بحثها بحث بر سر جدا بودن دو گونه سنتروسور و مونوکلونیوس و متفاوت بودن آنها بوده است. در سال ۱۹۹۶ پیتر دودسون برای اثبات جدا بودن دو گونه از هم دیگر تحقیقاتی را انجام داد و موفق شد تفاوتهایی بین سه گونه سنتروسور، مونوکلونیوس و استیراکوسور پیدا کند. وی موفق شد شباهت های بیشتری بین سنتروسور و استیراکوسور نسبت به سنتروسور و مونوکلونیوس پیدا کند. دودسون معتقد بود که یک گونه از مونوکلونیوسها به نام مونوکلونیوس ناسیکورنوس در واقع یک جنس ماده از استیراکوسور بوده است. ارزیابی های وی تا حدودی توسط دانشمندان و دیرینه شناسان عصر حاضر دنبال و تایید شده است. ولی سایر محققان نظر دودسون را قبول ندارند. همچنین باید توجه داشت که هیچ نوع منبع و یا سندی براس اثبات جنسیت شاخچهرگان وجود ندارد، نمیتوان بر این باور بود که آیا نظریه دودسون کاملاً درست است یا خیر.[۳]
مانند سایر شاخچهرگان فکهای سنتروسور برای برش و جویدن مواد گیاهی سخت سازگار شده بودند. کشف تودههای استخوانی بزرگ در آلبرتا کانادا نشان میدهد که آنها موجوداتی اغلب اجتماعی بوده و دسته جمعی به کوچ میپرداختند. مدارک کسب شده نشان میدهند که سنتروسورها گونههای تکامل یافتهای از استیراکوسور هستند که در طول زمان تکامل یافته و با محیط اطراف خود سازگار شدند (هرچند این نظریه هنوز به طور کامل اثبات نشده). تکههای بزرگ استخوانی و شاخهای بزرگ روی بینی اساسی ترین مشخصه شاخچهرگان است. ویژگیهای آنها از دوره کشف اولین دایناسور ها مورد بحث و پیگیری بوده است. همچنین در طول زمان تغییراتی در آنها مشاهده شدهاست. تئوریهای زیادی بر سر عملکرد این شاخهای بزرگ و ترسناک مطرح شدهاست که شامل: استفاده در نبردهای درون گروهی، مبارزه با شکارچیان مهاجم و نبرد بر سر جفت میباشد. تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۹ درباره آسیبهای جمجمه تریسراتوپس و سنتروسور انجام گرفت، تایید کرد که صدمات استخوانی روی جمجمه سنتروسور بسیار بیشتر از نبردهای درون گروهی است ولی این صدمات جدی در یقه استخوانی تریسراتوپس مشاهده نمیشود. لبههای استخوانی سنتروسور نازکتر از آن بودند که در برابر صدمات ناشی از حملات شکارچیان بزرگتر مانند آلوسور و گورگوسور مقاومت کنند، برای همین هم انتظار میرود که این لبهها برای نمایشهای بصری چه برای جفت و شاخ و شانه کشیدن برای رقبا بوده نه برای مقاومت در برابر شکارچیان. توماس ام. لمن دیرینه شناس مشاهده کرد که بقایای سنتروسور هیچ جایی جز در آلبرتای کانادا یافت نشدند، حتی اگر جزو وفور ترین دایناسورهای موجود در قاره باشند. شاخچهرگانهایی که در منطقه آمریکای شمالی زندگی میکردند، با وجود وزن و تحرک بالا دارای محدوده جغرافیایی بسیار اندکی بودند. این روش و نوع قرار گیری جغرافیایی با جانوران مدرن مانند انسان کاملاً در تضاد است و شاید نشانه کمبود غذا بوده باشد.[۳]
سراتوپسید |
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||