سیاستگذاری زیستمحیطی (انگلیسی: Environmental policy) یا خطمشی زیستمحیطی، به تعهدها در خصوص مسائل زیستمحیطی با سازماندهی قوانین، مقررات، خطمشیها و سایر سازوکارهای سیاسی اطلاق میشود. این مسائل عموماً شامل آلودگی هوا و آب،[۱] مدیریت پسماند، مدیریت اکوسیستم،[۲] حفظ تنوع زیستی، حفاظت از منابع طبیعی، حیات وحش و گونههای در معرض خطر میباشد. سیاستهای مربوط به بخش انرژی، یا تنظیم سموم از جمله آفتکشها و بسیاری از انواع زبالههای صنعتی، بخشی از چالشهای سیاستهای زیستمحیطی را به خود اختصاص میدهند. این سیاستها میتوانند با نظارت بر فعالیتهای انسانی، از اثرات مضر آن بر محیط بیوفیزیکی و منابع طبیعی، همچنین از تغییرات محیطزیست و اثرات مضر آن بر زندگی انسانها جلوگیری نمایند.
سیاستهای زیستمحیطی در تعریف دو مفهوم محیط زیست و سیاست را دربر میگیرد. محیط زیست به اکوسیستمهای فیزیکی اشاره دارد، اما این تعریف شامل وجه اجتماعی یعنی کیفیت زندگی، سلامت و بعد اقتصادی یعنی مدیریت منابع و تنوع زیستی نیز میشود.[۳] سیاست را میتوان به عنوان «شیوه عمل یا اصولی که توسط یک دولت، حزب، تجارت یا فرد پذیرفته پیشنهاد شدهاست» تعریف کرد.[۴] بنابراین، سیاست زیستمحیطی گرایش به تمرکز بر مشکلات ناشی از تأثیر انسان بر محیط زیست دارد، که با توجه به تأثیر آن بر اصول و قوانین یک محیط زیست سالم برای جامعه بشری بسیار مهم است. چنین ارزشهای انسانی اغلب به عنوان سلامت خوب یا محیط «تمیز و سبز» شناخته میشوند و در عمل، تحلیلگران طیف وسیعی از انواع اطلاعات را برای فرایند تصمیمگیری عمومی جهت بهبود و سلا مت محیط زیست فراهم میکنند.[۵]
حیطه مسائل زیستمحیطی که معمولاً توسط سیاستهای زیستمحیطی مورد توجه قرار میگیرند، عبارتند از: آلودگی آب و هوا، مدیریت پسماند، مدیریت اکوسیستم، حفاظت از تنوع زیستی، حفاظت از منابع طبیعی، حیات وحش و گونههای در معرض خطر است چون حفاظت و مدیریت این منابع طبیعی برای نسلهای آینده امری ضروری محسوب میشود. همچنین همبستگی و ارتباطات متقابل جوامع بشری در مورد مسائل زیستمحیطی نیز مورد توجه سیاستهای زیستمحیطی قراردارند.[۶] سیاستهای زیستمحیطی همچنین به موضوعات دارای مزایای اقتصادی از دنیای اکولوژیک، مانند مدیریت منابع طبیعی مثل شیلات، جنگلداری، حیات وحش، مراتع، تنوع زیستی و گونههای در معرض خطر نیز بهطور گسترده میپردازند.[۷]