پست مدرن به دستهای از آثار سینمایی گفته میشود که تمها و بنمایهها و ایدههای پستمدرنیستی را از طریق مدیوم (رسانه) سینِما بیان میکنند. فیلمهای پستمدرن سعی در واژگونسازی قواعد رایج حاکم بر ساختار روایی و شخصیتپردازی (به عبارت دیگر قواعد جریاناصلی مربوط به ساختار روایی و شخصیتپردازی)، دارد و تعلیق ناباوری مخاطب را به چالش میکشد. معمولاً چنین فیلمهایی دیوار میان هنر فاخر و مبتذل را در هم میشکنند و غالباً تصاویر رایجِ مربوط به (برداشتهای رایج از) جنسیت، نژاد، طبقه اجتماعی، ژانر و زمان را برهم میزنند و هدف از این واژگونسازی تصاویر رایج مذکور، عدم پیروی از ساختار بیانی سنتی و ایجاد اثری مخالف با این ساختار بیانی سنتی است. از سینما گرانی که پسوند پست مدرن بر سینمایشان قرار میگیرد میتوان به ژان لوک گدار؛ جیم جارموش؛ دیوید لینچ؛ برادران کوئن؛ هال هارتلی؛ گای ریچی؛ تیم برتون و کوئنتین تارانتینو اشاره کرد.[۱]یکی از مشخصههای برجستهٔ سینمای پست مدرن؛ حضور عنصر بینامتنیت در آنها است. بینامتنیت یا «متنِ پنهان» (به انگلیسی: Intertextuality) شکلگیری معنای متن توسط متون دیگر است. این میتواند شامل استقراض و دگردیسی متنی دیگر توسط مؤلف یا ارجاع دادن خواننده به متنی دیگر باشد. اصطلاح «بینامتنیت»، از زمان ابداعش توسط ژولیا کریستوا در سال ۱۹۶۶ دفعات بسیاری تغییر یافتهاست یکی از کتابهای تخصصی در این حوزه کتاب: «بررسی مفهوم بینامتنیت در سینمای پست مدرن» به نویسندگی حسین زاهدی دهوئی است.[۲]
اندیشمندان زیادی در جهت تکامل مفهوم بینامتنیت قدم برداشته اند اما در این کتاب علیرغم پرداختن به مفهوم بینامتنیت از نظر رولان بارت؛ ژرار ژنت ؛ میخائیل باختین و… اساس و تأکید بر نگاه و نظریهٔ کریستوایی است.
پستمدرنیسم پارادایمی پیچیده از فلسفهها و سبکهای هنری مختلف است. این جنبش در واکنش به مدرنیسم، به وجود آمد.
مشهورترین اثر پستمدرن، بلید رانر اثر ریدلی اسکات میباشد. این فیلم که در سال ۱۹۸۲ ساخته شدهاست، در بارهٔ یک پادآرمانشهر در آینده است. در این پادآرمانشهر، سایبورگهایی اختراع شدهاند که در صورت فرار به دلیل خطرناک بودن، دستگیر میشوند. در فیلم ارجاعاتی به ژانر کارآگاهی و خصایص سبک نوآر و همچنین تصاویر و بنمایههای (موتیفها) دینی، داده میشود. این فیلم با زمان (لباسهای شخصیتها که هر یک به دورهٔ زمانی خاصی تعلق دارد) و ژانر بازی میکند و این بازی با زمان و ژانر از طریق ترکیبشان با هم به منظور خلق جهان فیلم انجام میگیرد. تلفیق ژانرهای نوآر و علمی-تخیلی نمونهٔ دیگری است از شالودهشکنی در سینِما و ژانر. این، تجسم گرایش پستمدرن به از میان برداشتن مرزها و ژانرها در جهت رسیدن به یک محصول نهاییِ خودْ-بازتاب (یا خود-پژواک) میباشد.
داستان عامهپسند اثر کوئنتین تارانتینو، نمونهٔ دیگری از یک فیلم پست مدرن است. فیلم، داستانهای در هم پیچیدهای از چند گانگستر، یک بوکسو، و چند دزد را بیان میکند. فیلم تسلسل زمانی را در هم میشکند. این فیلم بینامتنیت را مورد توجه قرار میدهد: به این صورت که از حوزههای سنتی هنر فاخر و مبتذل تکههایی را به صورت ارجاع، در فیلم میآورد. داستان عامهپسند زمان را (با استفاده از تایملاینهای ناهمگام) و با بهکارگیری ویژگیهای سبکی مربوط به دهههای پیشین و ترکیب آنها در فیلم، در هم میشکند. از طریق تمرکز بر روی بینامتنیت و ذهنیت (سوبژکتیویتی) زمان، پالپ فیکشن شیفتگی پستمدرن، نسبت به علائم و پرسپکتیو سوبژکتیو (ذهنی) را به صورت قرار دادن هر چیزی که معنایی را القاء کند در صحنه، به نمایش درمیآورد.