Principality of Svaneti სვანეთის სამთავრო | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
1463–1858 | |||||||||
نماد قرن هجدهم براساس توضیح وخشتی | |||||||||
پادشاهی سوانتی در قرن پانزدهم | |||||||||
وضعیت | موضوع پادشاهی ایمرتی | ||||||||
پایتخت | نامشخص ۴۲°۵۴′۵۹″ شمالی ۴۳°۰۰′۴۱″ شرقی / ۴۲٫۹۱۶۳۹°شمالی ۴۳٫۰۱۱۳۹°شرقی | ||||||||
زبان(های) رایج | رسمی گرجستانی میانه بومی | ||||||||
دین(ها) | کلیسای ارتدکس (کلیسای ارتدکس گرجی) | ||||||||
حکومت | شاهزادهنشین | ||||||||
شاهزاده سوانتی | |||||||||
دوره تاریخی | اواخر قرون وسطی | ||||||||
• بنیانگذاری | 1463 | ||||||||
• دوک نشین پادشاهی گرجستان | 1008-1490 | ||||||||
• بخشی از پادشاهی ایمرتی | 1463-1833 | ||||||||
• تبعه امپراتوری روسیه | 1833-1857 | ||||||||
• انقراض | 1857- 1858 | ||||||||
| |||||||||
امروز بخشی از | گرجستان |
شاهزادهنشین سوانتی ( گرجی: სვანეთის სამთავრო ) یک شاهزادهنشین کوچک ( متاواری ) در منطقه سوانتی در کوههای قفقاز بزرگ بود که پس از فروپاشی پادشاهی گرجستان در اواخر قرن پانزدهم پدید آمد. خاندان های گلووانی و دادشکلیانی پیاپی بر آن حکومت میکردند و در نهایت در سال 1858 به امپراتوری روسیه ضمیمه شد.
سوانتی در شمال غربی گرجستان ، در امتداد دو دره مرتفع گسترده واقع در جنوب کوه البروس - دره رودخانه انگوری در غرب و تسخنی تسقالی بالا و شاخه آن، خلادولا، در شرق قرار دارد. در دوره یکپارچگی گرجستان (1008-1463)، این دوک نشین ( اریستاوی saeristavo ) در داخل پادشاهی باگراتید گرجستان بود که نخست به دست خاندان واردانیدزه از اواخر سده 11 تا 14 میلادی اداره می شد و سپس به دست گلووانی ها بود که خود را تثبیت کردند. زمانی که گرجستان در دهه 1460 (رسماً 1490/1491) به عنوان شاهزادگان تقریباً مستقل تقسیم شد، به سه پادشاهی - کارتلی ، کاختی ، و ایمرتی - و چندین حکومت منطقهای و مناطق فئودالی تقسیم شد.
مجموعه ای از تهاجمات عثمانی ها و جنگ های داخلی در غرب گرجستان منجر به قطع ارتباطات و منزوی شدن مناطق کوهستانی شد. در سوانتی، یک سیستم فئودالی قرون وسطایی عملاً فروپاشید و فرهنگ ارتدوکس گرجستانی منطقه ای شکوفا شد تا جایی که برخی از اعمال بت پرستانه معکوس شد. کوهنوردان سوانتی خود را در دهکده های به سختی قابل دسترس خود مستحکم کردند و با زنجیرهای از برج های دفاعی مستحکم شدند و فقط به طور منفعلانه در آشوبی که گرجستان را پر کرده بود، درگیر بودند، که منجر به کمبود نسبی سوابق مکتوب در مورد سوانتی از آن دوره شد. روابط آنها با همسایگان آن سوی رشته قفقاز، عمدتاً کاباردا و بالکارها ، غالباً خصمانه بود، اگرچه تجارت از طریق گذرگاههای کوهستانی و ازدواجهای میان خانوادههای نجیب نیز در میان آنها رواج داشت.
بین سده های 17 و 19، سوانتی به سه نهاد سیاسی تقسیم شد. اولی، سوانتی سفلی(بالاتر) در دره تسخنیسکالی بالا، تحت سلطه طایفه های گلووانی و گردابخادزه، به تدریج تحت تسلط شاهزادگان خاندان دادیانی مینگرلیا قرار گرفت و به Dadiani Svaneti معروف شد. دومی، سوانتی علیا، در امتداد بخش بالایی رودخانه انگوری قرار داشت که خانواده های ریچگویان و دادشکلیانی برای کنترل آن با هم رقابت می کردند. طایفه اخیر به عنوان برندگان نهایی در دهه 1720 ظهور کردند و حکومت خود را در قلمرو غرب انگوری برقرار کردند که از این پس به نام دادشکلیانی سوانتی (شاهزاده سوانتی) شناخته شد. با این حال، جوامع شرق انگوری جدا شدند و خود را به صورت کنفدراسیونی از قبیلهها سازمان دادند که از هرگونه حکومت متمرکز محروم بودند و به « سوانتی آزاد » معروف بودند.
در دهه 1820، شاهزاده سوانتی در نتیجه نزاع خونی بین شاخه های دودمان دادشکلیانی رقیب، عملاً به دو بخش تقسیم شد. با وساطت شاهزادگان مینگرلیا، هر دو شعبه در سال 1833 مانند جوامع آزاد سوانیایی در سال 1840، فرمانروایی اسمی روسیه را پذیرفتند. با این وجود، آنها به طور مستقل به اداره امور خود ادامه دادند و تا اواخر دهه 1840 به مقامات روسی یا هیئت های کلیسا اجازه ورود به منطقه را ندادند.
با این حال، تداوم درگیریهای خاندانی میان دادشکلیانی، سرپیچی آنها از دولت روسیه، و نوسانات در طول جنگ کریمه (1854-1856)، به مداخله مستقیم روسیه منجر شد. در سال 1857، شاهزاده الکساندر باریاتینسکی ، نایب السلطنه قفقاز ، دستور داد اسوانتی توسط نیروهای مسلح تحت سلطه قرار گیرد. شاهزاده حاکم سوانتی، کنستانتین ، مذاکره را انتخاب کرد، اما دستور تبعید به ایروان صادر شد. در لحظات وداع در کوتائیسی ، او با یکی از مدیران محلی روسی، الکساندر گاگارین ، به مجادله و دعوا پرداخت. در این مجادله، کنستانتین، گاگارین را به همراه سه تن از کارکنان روسی اش با ضربات چاقو کشت. زمانی که کنستانتین دستگیر شد، به طور خلاصه توسط دادگاه نظامی محاکمه و در نهایت تیرباران شد. در سال 1858، شاهزادهنشین لغو شد و به ناحیه ای تبدیل شد که توسط یک افسر منصوب از سوی روسیه ( pristav ) اداره می شود. تعدادی از اعضای خانواده دادشکلیانی به استان های دورافتاده روسیه تبعید شدند و کسانی که در گرجستان باقی ماندند از اختیارات خودمختار و شخصیت اشراف زاده خود محروم شدند.
تاریخ گرجستان საქართველოს ისტორია |
---|
گاهشمار تاریخ گرجستان |