شبه بهشت | |
---|---|
![]() Danish theatrical poster | |
کارگردان | آنتونی اسکویت |
تهیهکننده | Filippo Del Giudice Anatole de Grunwald |
نویسنده | آناتول دی گرانوالد |
بازیگران | لارنس الیویه مارگارت رادرفورد فلیکس آیلمر |
موسیقی | نیکلاس برودسکی |
فیلمبردار | برنارد نوولز |
تدوینگر | Renee Woods |
شرکت تولید | |
توزیعکننده | جنرال فیلم دیستریبوتورز یونیورسال پیکچرز (ایالات متحده) |
تاریخهای انتشار |
|
مدت زمان | ۱۱۴ دقیقه |
کشور | بریتانیا |
زبان | انگلیسی |
هزینهٔ فیلم | $800,000[۱] |
شبه بهشت یک فیلم کمدی بریتانیایی محصول ۱۹۴۳ است که توسط Two Cities Films ساخته شده است. لارنس اولیویه در نقش یک مخترع روسی شوروی که برای ساخت پره کشتی جدید خود به انگلستان سفر میکند و پنه لوپه دادلی وارد در نقش زنی که عاشق او میشود بازی میکنند. فیلم طنزی ملایم در مورد تفاوت ارزشهای انگلیسها با شیوه تفکر شرقی است و برای تشویق همدردی بین بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی طراحی شده است.[۲]
ایوان کوزنتسوف (لارنس اولیویه)، مخترع روسی، درست قبل از شروع جنگ دوم جهانی به انگلستان سفر میکند تا صنعت کشتیرانی بریتانیا را با تیغه ملخ تازه اختراع شده و بهبود یافته خود آشنا کند. در آنجا با آن تیسدال (پنه لوپه دادلی وارد) آشنا میشود و عاشق او میشود. ملاقات با آن و شنیدن نظرات او تصورات قبلی او را در مورد نظام سرمایهداری و منحط بودن آن وارونه میکند.
به انگلیسها انتقادات شدیدی وارد میکند نسبت به اینکه آنها سرد و بیاحساس هستند نمیخندند و دنیا را استعمار کردهاند. در مقابل آن و خانواده او کوچکترین حس ناراحتی نشان نمیدهند و میگویند ما همیشه نسبت به خودمان انتقاد میکنیم. آنها میگویند ما نیز در مواقع لزو م میخندیم و نیز ما دنیا را اشغال نکردهایم بلکه سیاحانی برای اولین بار به آن کشورها رفتهاند و آنها افراد بودهاند و بعداً سود تجاری هم به میان آمده است ولی ما نسیت به مستعمرات مسیولانه رفتار میکنیم و … او با پدربزرگ آن در مورد اینکه نظام سرمایهداری مردم را استثمار میکند بحث میکند و در پاسخ میشنود که کارفرمای خوب و کارفرمای بد وجود دارند.
پس از نزاع عاشقان، ایوان به کشورش برمی گردد تا یک سال بعد به انگلستان فراخوانده شود تا عیوب طراحی خود را برطرف کند. اینبار آلمان به شوروی حمله کرده است که باعث میشود مردم با او مهربانتر باشند. علیرغم تلاشهای او، تغییرات او ثابت میشود که نادرست هستند و به نظر میرسد مقدر است که با شرمندگی به اتحاد جماهیر شوروی بازگردد. در این موقع آن کارگران را متقاعد میکند که شبانه روز کار کنند تا پروانه انقلابی را درست کنند. به زودی آنها مشکل را حل میکنند و کشتی موفقیت آمیز به آب انداخته میشود. حال ایوان میتواند با افتخار به اتحاد جماهیر شوروی بازگردد تا به تلاشهای جنگی که با عشق آن غنی شده است، کمک کند.[۳]