شهرستان بهشهر | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
کشور | ایران |
استان | مازندران |
مرکز شهرستان | بهشهر |
سایر شهرها | بهشهر، خلیلشهر، رستمکلا |
بخشها | بخش مرکزی، بخش یانهسر |
سال تأسیس | ۱۳۳۳ |
اداره | |
فرماندار | علیاصغر میرزایی |
حوزهٔ انتخابیه | بهشهر، نکا و گلوگاه |
مردم | |
جمعیت | ۱۶۸٬۷۶۹ نفر (سرشماری ۱۳۹۵) |
رشد جمعیت | +۶٫۱۱٪ |
مذهب | اکثریت: اسلام (شیعه دوازدهامامی و سنی شافعی) • سایر: بهائی، مسیحی و یهودی در گذشته (دورهٔ پهلوی) |
جغرافیای طبیعی | |
مساحت | ۱۴۱۶٫۲۷ کیلومتر مربع |
ارتفاع از سطح دریا | ۲۰ متر |
آبوهوا | |
میانگین دمای سالانه | ۱۶ درجه |
دادههای دیگر | |
پیششمارهٔ تلفن | ۰۱۱ |
وبگاه | www.behshahr.ir |
شهرستان بِهْشَهْر از شهرستانهای استان مازندران در ایران است. از جمله شهرهای این شهرستان، بهشهر، خلیلشهر و رستمکلا است. این شهرستان دارای دو بخش به نامهای بخش مرکزی با سه دهستان میانکاله، کوهستان، پنج هزاره و بخش یانهسر با دو دهستان شهدا و دهستان عشرستاق.[۱][۲]
طبق آخرین سرشماری جمعیت شهرستان بهشهر در سال ۱۳۹۵خ بالغ بر ۱۶۸٬۷۶۹ نفر میباشد و پس از شهرستانهای بابل، ساری، آمل و قائمشهر پرجمعیتترین شهرستان استان مازندران میباشد.
نام بهشهر در دورهٔ ساسانی «تَمیشَه» بود و واژهٔ تَمیشَه برگرفته از نام دانه و بوته تمشک است؛ پیش از دورهٔ تیموری، «کبودجامه» بود؛ پیش از شاه عباس بزرگ، «خرگوران» بود و در عهد شاه عباس بزرگ، چون خیرالنساء بیگم اشرف الملوک، مادر شاه عباس بزرگ، از اهالی «خرگوران» بوده و نام او نیز «اشرف» بود، شاه عباس بزرگ نام «خرگوران» را بهنام مادرش «اشرف» تغییر داد و از عهد شاه عباس بزرگ تا پایان دورهٔ قاجاری به این شهر «اشرف» یا «اشرفالبلاد» میگفتند و در دورهٔ پهلوی یکم، چون «اشرفالبلاد» واژهای از ریشه زبان عربی است و به فارسی «اشرف» معنای «بِهْ» و «بهترین» و «بِلاد» معنای «شهر» را میداد، نام آن به «بهشهر» دگرگون شد و «بهشهر» نیز معنای «بهترین شهر» میدهد.[۳][۴][۵][۶][۷][۸]
در اسطورههای ایرانی، تَمیشَه (بهشهر کنونی) اقامتگاه فریدون پادشاه ایرانیان خوانده شده است. در شاهنامه گفته شده که شهر تَمیشَه (بهشهر کنونی) دومین پایتخت فریدون، پس از آمل، بوده است. بنای تَمیشَه (بهشهر کنونی) را به فریدون نسبت دادهاند. فردوسی تَمیشَه (بهشهر کنونی) را تختگاه دوم فریدون خوانده است. ابن اسفندیار به نقل از شاهنامه آورده است: «فریدون پس از پیروزی بر ضحاک تمیشه را پایتخت کرد». ظهیرالدین مرعشی آورده است: «چون آفریدون پیر شد، مقام خود در تمیشه بساخت و این تمیشه… اکنون خرابه است و تمیشه کوتی میخوانند و هنوز اطلال و دمن آن در موضعی که بانصران میخوانند، ظاهر است.» واژه «کوت» در زبان مازنی منطقه به معنی انباشته، انباشته شده و روی هم قرار گرفته میباشد. منظور ظهیرالدین مرعشی از تمیشه کوتی بهنظر میرسد که خرابههای انباشته شده شهر بوده است. پژوهشگران در ارتباط با نام «بانصران» (یا بانسرا یا بانو سرا) که امروزه مکانی مشتمل بر زمینهای مسطح و کشاورزی است، باور دارند که این واژه شکل بومی واژه «بانو سرای» است که احتمالاً باید نام یکی از کاخهایی باشد که اسپهبد خورشید برای یکی از زنان خود ساخته بود.[۹]ابن اسفندیار آورده است: «گرشاسف ایرانی در حملهای به سرزمینهای شرقی، فغفور چین (پادشاه چین) را با هشتاد پادشاه دیگر توسط نریمان به تمیشه نزد فریدون فرستاده بود».[۱۰] در مجمل التواریخ و القصص نیز دربارهٔ پایتخت فریدون آمده است: «پس به گرگان ببود، اول به زمین بابل بنشست، پس دارالملک به تمیشه بساخت و طبرستان».[۱۱]
بنا بر گواهی افسانهای، قریهای که اکنون به «کوسان» (به پارسی: کوهستان) مشهور است زمانی «طوسان» نام داشت که به دست توس پسر نوذر که از خاندان کیانیان بوده بنیاد شده است و سبب بنایش را آن دانند که توس پسر نوذر فرمانده لشکر کیخسرو بود که در امور پادشاهی همواره کار شکنی مینموده و با فریبرز پسر کیکاووس هم آهنگی نشان میداد، از این رو هنگامی که کیخسرو بر حریفان خود غالب شد با جمعی از خاندان نوذر به جانب تپورستان روانه شد و مدتی را در بیشه «ناروَن»، که یکی از نواحی تپورستان بود، پناه گرفت و چندی بعد قصبهای در «پنجهزاره» (بهشهر کنونی) در مکانی که مشهور به کوسان بود، ساخت و آن را «طوسان» نامید.
در زمان لشکرکشی آنتیوخوس سوم سلوکی به سرزمین هیرکانی برای رویارویی با اشکانیان، پس از گذر او از کوه البرز از بخشی بهنام «تامبراکس» نام برده شده که ممکن است همان تَمیشَه (بهشهر کنونی) باشد.[۱۲]
تَمیشَه (بهشهر کنونی) دوران ساسانیان نیز شهری آباد بوده و با ساری شانزده فرسنگ دوری داشت. آنچه مسلم است فرمانروایی شرقی پتشخوارگر با خانواده کشنسف بوده است این خاندان تا سال ۵۲۸ میلادی در پتشخوارگر فرمانروایی داشتهاند و در این سال چون فرمانروایی پتشخوارگر به فرمان قباد یکم به پسر بزرگش کاووس که یکی از سرسپردگان و هواداران سرسخت دین مزدک بود آشکاراً برچیده شد و کاووس رسماً شاه پتشخوارگر گردید و پایتخت او هزارجریب و کیاسر بود. در منابع آمده است انوشهروان دادگر به آن شهر رفته و زمانی را در آنجا گذرانده و دستور گستره شهر و ساخت بارو و دیوار دفاعی تَمیشَه (بهشهر کنونی) را به جهت جلوگیری از یورشهای تُرکان و قبایل شرقی داده است، انوشهروان دادگر در شرق تمیشه دیوار آجری مار سرخ را ساخت تا از تازشات قبایل تُرک به تپورستان جلوگیری کند. تَمیشَه (بهشهر کنونی) شرقیترین شهر تپورستان و در مرز تپورستان و گرگان بوده است. ابن رسته تمیشه را نخستین شهر تپورستان از مشرق معرفی کرده و انوشهروان دادگر را بنا کننده شهر خوانده و از دیوار تمیشه که میان تپورستان و گرگان کشیده شده و مسجد جامع و جمعیت فراوان شهر یاد کرده است. از کاووس پسر قباد یکم فرزندی ماند به نام شاپور که در نزد عمویش انوشهروان دادگر بسیار گرامی بود و در دربار میزیست و پس از مرگ انوشهروان دادگر به تپورستان رفته و در آتشکده کاووس پیرامون کیاسر و هزارجریب به سر برده و مردم تپورستان دلبستگی و گرایش زیادی به او پیدا کردند. هنگام یورش اعراب به ایران و فرار یزدگرد سوم، وی (یزدگرد سوم) از خراسان به تپورستان آمد و مانند پدرش شهریار (پسر خسرو پرویز و شیرین)، در آتشکده کاووس (غرب بهشهر) گوشهنشین شد و به نیایش مشغول گردید. پس از یورش اعراب به ایران، باو نوه کاووس از یزدگرد سوم در ری جدا شد و به کوسان رفت و آشکاراً انگیزه داشت پس از جمعآوری سپاهی به یزدگرد سوم بپیوندد و با تازیان به نبرد برود ولی به این خواسته خود نرسید زیرا که یزدگرد سوم به سرزمین خراسان رسید و در همانجا کشته شد. آنگاه که جریان مرگ یزدگرد سوم به گوش وی رسید در آتشکده کاووس گوشهنشین شد و با سر تراشیده به نیایش و ستایش مشغول شد.[۱۳][منبع بهتری نیاز است]
(بخشی از مقاله یورش تازیان به تبرستان) پژوهشگران بر این باورند که به دلیل وجود رشته کوههای البرز ورود نیروهای تازنده به سرزمین تپورستان و گیلان تقریبان میسر نبوده، لذا تنها راه دسترسی و مدخل ورود تازیان و دیگر نیروهای تازنده تنها از روش بود که از سرزمین قومس به گرگان میرسیده که امروزه به گردنه «خوش ییلاق» مشهور است. بدین جهت نخستین شهری که مورد یورش نیروهای تازنده قرار داشته گرگان بوده و سرداران خلفا هرگاه که به انگیزه چیرگی تپورستان میآمدهاند پس از گذشت راه قومس به گرگان بناچار در آغاز با گرگانیان رو در رو شده و سپس به تمیشه و درون تپورستان یورش میبردند. بدین سان تمیشه نخستین شهر تپورستان از سمت شرق و مدخل تپورستان و بنوعی پرچمدار نبرد با تازندگان تازی، تُرک و مغول و… بوده است.
بسال سیاُم هجرت به خلیفه سوم عثمان بن عفان خبر رسید که مردم خراسان به دین پیشین مزدیسنا برگشتهاند. عثمان، سعید بن عاص بن امیه را با سپاه مدینه به خراسان فرستاد و به عبدالله بن عامر والی بصره نامه کرد که با سپاه بصره به خراسان شود. عثمان بن عفان در نامه خود به این دو وعده داده بود هر یک از اینها پیروزی یابد، بر خراسان فرمانروا شود. عبدالله پیش از سعید بن عاص به خراسان شد و تا نیشابور بگشاد. سعید بن عاص از کوفه درآمد و چون چنان دید به گرگان شد. مردم گرگان در حصار شدند و با او صلح کردند. دویست هزار درخم بازستاند و ایشان را به مسلمانی آورد. سپس آهنگ تبرستان نمود. طبری آورده است «بعد نخستین، شهریست تمیشه خوانند با ایشان حرب کردند، چنانکه نماز خوف (نماز وحشت) کرد به حرب اندر، پس از مردمان صلح خواستند بر آنکه از ایشان یک تن را نکُشد. او شرط را پذیرفت و چون از حصار بیرون آمدند همه را بکشت و یک تن را دست بازداشت و گفت چنین شرط کردم که یک تن را نکُشم گفتند که ما بدین سخن چنان خواستیم که هیچکس را نکُشی. وی گفت من یک تن را خواستم که نکُشم و از آنجا به تبرستان شد و همه را بگشاد و با سپاه بازآمد و به مدینه باز شد و مردمان تبرستان بگاه عمر بن خطاب، سوید بن مقرن مسلمان کرده بود تا گرگان، باز مرتد شده بودند تا سعید بن عاص بیامد بگاه عثمان بن عفان و باز چون سعید بن عاص بازگشت دیگر باره بازایستادند» بههرحال در اینجا نیز گشودن طبرستان به حقیقت مقرون نیست و پیداست که پیشرفت تازیان از حد تَمیشَه (بهشهر کنونی) که در مرز گرگان و طبرستان بوده فراتر نرفته و از حواشی طبرستان به درون آن راه نیافته و به قلمرو اسپهبد نرسیدهاند[۱۴]
تَمیشَه (بهشهر کنونی) شهری بود در جوار غربی خندقی که به امر فرخان بزرگ برای بازداشتن تُرکان از هجوم به قلمرو او حفر شده بود. ابن فقیه همدانی در گفتن تَمیشَه (بهشهر کنونی) و دربند آن در البلدان نوشته است «نخستین شهر طبرستان از سوی گرگان طمیش است و آن در مرز گرگان افتاده است و دروازهای کلان دارد که هیچیک از طبرستانیان نتوانند از آن جای بیرون آیند و به گرگان شوند جز از همین دروازه زیرا دیواری از آجر و آهک از کوه تا دل دریا کشیده شده است آن دیوار را خسرو انوشیروان ساخت تا تُرک را از تاراج طبرستان بازدارد. در طمیش خلق بسیار هستند …» و هم در بلدان آمده است که بلاذری گفته تبرستان را هشتخوره است. از آنها خوره ساری، آمل و… ارم خواست بالا و ارم خواست پائین و مهروان و اسپهبدان و نامیه و طمیش و… میان نامیه و ساریه و طمیش بیست فرسنگ است. به گفته ابن اسفندیار تمیشه در دوران دابویگان، نشستگاه جانشین تبرستان بود و پس از مرگ اسپهبد دادمهر، فرزندش خورشید که کودکی خردسال و جانشین وی بود به تمیشه رفت و عموی وی فرخان کوچک که فرمانروایی تپورستان به وی تفویض شده بود تا رسیدن خورشید به سن بلوغ در کاخ اسپهبدان در ساری بر تپورستان شهریاری کرد.
تَمیشَه (بهشهر کنونی) پس از اسلام در یورشهای مکرر لشکریان خلفا، بارها مورد تاختوتاز قرار گرفت و ایستادگی کرد و مردم آن کشتار همگانی گردیدند. تَمیشَه (بهشهر کنونی) در جریان شورش مازیار و درآینده کشاکش خاندانهای محلی تپورستان نیز بارها مکان درگیری بوده.
پژوهشهای بکار آمده از نوشتارهای تاریخی نشان میدهد که در سده سوم قمری دین اسلام درشکل علویان تبرستان در این بخش رهیافت.[نیازمند منبع]
کبودجامه (بهشهر کنونی) دوران یورش مغول به ایران و زمان چنگیزخان، امیران این شهر با والیان مغول همکاری داشتند و از همدستهایشان بشمار میرفتند.[نیازمند منبع]
تَمیشَه و کبودجامه (بهشهر کنونی) دوران یورش تیمور لنگ به این شهر، ویران شد. همچنین شهری به نام روغد در نزدیکی آن برای همیشه از برگ روزگار ستردن شد.[۱۵]
اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) دوران شاه عباس بزرگ و صفویان شکوفا و شهری آباد بود. شاه عباس بزرگ همیشه به اینکه از سمت مادری مازندرانی بود افتخار میورزید؛ در این مکان روستایی بود به نام خرگوران که به پیرزنی تعلق داشت و شاه عباس بزرگ آن را از او خرید و در این مکان شهری را در سال ۱۰۲۲ق بنا کرد. مادر او (خیرالنساء بیگم اشرف الملوک) از اهالی خرگوران (بهشهر کنونی) بود. شاه عباس بزرگ در سال ۱۰۳۲ق اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) را گسترش داد. شاه عباس بزرگ با مسافرت به اشرفالبلاد (بهشهر کنونی)، این شهر را پایتخت تابستانی خود ساخته. شاه عباس بزرگ بناهایی را در اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) بنا نهاد که میشود از آنها به باغ عباسآباد، چشمه عمارت، کاخ چهلستون و کاخ صفیآباد اشاره کرد. شاه عباس بزرگ هرگاه به تبرستان میآمد، اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) را به دیگر نقاط آن ترجیح میداد. باشندگان این شهر از تیرهها گوناگون تشکیل شده بود، از جمله چندین هزار گرجی بهشهر (گرجیمحله) نیز در دوران تازشهای شاه عباس بزرگ به گرجستان، گرجیها از قفقاز به اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) کوچانده شدهاند، همچنین گروهی از خانوادههای تالشی لنکران که از کرانههای دریای کاسپین آمده بودند و گروهی از تاتها که یکی از قبایل ایرانی بود. احتمالاً نخستین گروه نمایندگان سیاسی پادشاهی انگلستان در اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) به حضور شاه عباس بزرگ رسیدند. سرانجام شاه عباس بزرگ پیش از برآمدن آفتاب روز جمعه ۲۴ جمادیالاول سال ۱۰۳۸ق در کاخ چهلستون بهشهر درگذشت. عالمآرای عباسی دربارهٔ علت مرگ او مینویسد: «چند روز قبل از آن در شکارگاه، پادشاه در خوردن و آشامیدن طعام افراط کرد و در بازگشت، به سبب سنگینی بار معده دچار تب شد و در اندک مدتی از اوج کمال به حضیض وبال رسید.»[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]
دوران شاه صفی یکم نیز کاخ صفیآباد گسترش پیدا کرد.[نیازمند منبع]
اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) در اثر جنگهای داخلی تازشهای ترکمنها، افغانها و تازشهای سپاهیان زند صدمات فراوان دید و بهطور پیدرپی ویران شد. نادرشاه در دوران شاهنشاهی خود هنگامی که اعزام نبرد با لزگیها بود زمانی را در این شهر سپری کرد و در آبادانی اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) بسیار کوشید. از جمله کاخ چهلستون بهشهر را که هنگام نابسامانیهای دوران شورش افغانها ویران شدهٔ بود، بازسازی کرد.[نیازمند منبع]
در دورهٔ قاجاری، محمدحسنخان قاجار (پدر آقامحمدخان) گرایش زیادی نسبت به اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) داشت و در دوران فرمانروایی خود بیشتر در این شهر ماندگاری میکرد.[۲۳] در آغاز قدرت یافتن آقامحمدخان، ناوگان جنگی روسیه برای احداث پایگاه نظامی در کنارههای جنوبی دریای مازندران، اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) را اشغال کردند. جهانگردان اروپایی که در دورهٔ قاجاری از اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) دیدن کردهاند، آنجا را شهری نیمه ویران وصف نمودهاند (مانند ژول لورانس و یاسنت لویی رابینو). رکنالاسفار، از درباریان دورهٔ ناصری، در سفرنامه خود وجه تسمیه دیگری را برای اشرف (بهشهر کنونی) ذکر میکند. او باور داشت زمانی که شاه عباس بزرگ این شهر را به صورت مدرن و امروزی بنا نهاد، پارهای از درباریان گفتند «هذا اشرف من فرح آباد» و همین کلمه به مذاق شاه خوش آمد. ناصرالدینشاه در سفر نخست خود به مازندران (۱۲۸۳ق) چند روزی در اشرفالبلاد (بهشهر کنونی) اقامت کرد و دستور داد تا کاخهای ویران شده را بازسازی نمایند که در سفر دوم خود در ۱۲۹۲ق هنوز بازسازی آن به اتمام نرسیده بود.[۲۴][منبع بهتری نیاز است] به گفته یاسنت لویی رابینو بهشهر در زمان قاجار هفت محله به نامهای نقاشمحله، بازارمحله، گرجیمحله، فراشمحله، چشمهسر، باغشاه، گالشمحله بود.[۱۷]
بررسی و کاوشهایی که در سواحل دریای خزر در مکانهایی مانند سابقه غارهای هوتو و کمربند در ۲ کیلومتری شهرستان بهشهر در روستای شهید آباد (تروجن) و همچنین در گوهر تپه واقع در ۱۰ کیلومتری شهرستان بهشهر ودر منطقه رستمکلا انجام گرفته است، قدمت این ناحیه را به دوره غارنشینی و تقریباً ۱۰۰۰۰ سال پیش به ثبت رسانده است. تحقیقات دیگر موید آن است که در ادوار باستانی این منطقه یکی از حوزههای مهم تمدن گذشته بوده است. براساس کاوشهای باستانشناسی که از تپههای شمال غرب بهشهر (نزدیک رستمکلا) به عمل آمد یک قطعه هاون سنگ سفید را کشف نموده و که به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بر میگردد، یا اینکه غارهای هوتو و کمربند آثار حیات در دورانهای فرو لیتیک (میانسنگی) ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد و نئولیتیک (پارینه) سنگی را در محدوده بهشهر بیان دارد. گوهرتپه رستمکلا یکی از جایگاههای بزرگ کهننگاری شمال ایران بوده که در خاور استان مازندران و در گستره شهرستان بهشهر جای دارد. گستره پژوهش باستانشناسی و دانشهای پیوسته که گوهرتپه در کانون آن جا دارد. گوهرتپه بهشهر یک دانشگاه باستانشناسی و انسانشناسی است که همواره موردتوجه محافل باستانشناسی داخلی و بینالمللی قرار دارد. محققان از طریق کتابهایی چون اشرف البلاد و از آستارا تا استرآباد و گزارشهای مردمی متوجه شدند این منطقه دارای آثار باستانی میباشد و گروهی باستانشناس در سال ۱۳۷۹ به سرپرستی علی ماهفرزی منطقه گوهرتپه را مورد کاوش اولیه قرار دادند. گوهرتپه در اسفند ماه سال ۱۳۸۰ ثبت ملی شد و تاکنون گوهرتپه ۵ فصل کاوش باستانشناسی را سپری کرده است. نخستین فصل مطالعات پروژه بزرگ مطالعات باستانشناسی حاشیه جنوب و جنوب شرق دریای کاسپین (از آغاز تا اواسط هزاره اول قبل از میلاد) با موضوع از «غار تا شهر» بود که توسط هیئتهای ایرانی و آلمانی و لهستانی انجام شد. این پروژه به بررسی چگونگی خروج انسان از غار و شکلگیری نخستین شهرها در استان مازندران پرداخت.[۲۵]
گروه لهستانی به سرپرستی آرکادیوش سولتیشیاک (Arkadiusz Soltysiak) انسانشناس از دانشگاه ورشو، اکانیسکا چستیکا باستانگیاهشناس و مارزنا آرزاک باستانجانورشناس در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ با پروژه همکاری نمودند. گروه آلمانی نیز به سرپرستی کریستین کرنل پیلر از دانشگاه مونیخ آلمان به مدت یک ماه در سال ۱۳۷۸ با پروژه همکاری داشتند. لایهنگاری به صورت طبقهای و پلکانی صورت گرفته و هرچه به طبقات پایینتر میرویم قدمت مکان بیشتر میشود و هر طبقه نشانه یک دوره از زمان است.[۲۶]
قدمت بقایای باستانی به دست آمده از غار شوپری رستمکلا به بیش از یکصدهزار سال گذشته بازمیگردد. قدمت بقایای باستانی به دست آمده از غار شوپری به بیش از یکصدهزار سال گذشته بازمیگردد؛ این بقایا شامل دستافزاهای سنگی و فسیل استخوانهای جانورانی است که توسط انسانهای عصر پارینه سنگی شکار شدند. غار شوپری که در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر رستمکلا در شرق مازندران و دره مهربان رود واقع شده، از بزرگترین غارهای شناخته شده در مازندران است که بیش از ۷۵ متر طول و بیش از ۷۰۰ متر مربع مساحت دارد. غار شوپری در سال ۱۳۹۹ توسط نگارنده شناسایی و به دلیل اهمیت بالای این اثر بلافاصله فرایند تعیین عرصه و حریم آن با مجوز پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، در سال ۱۴۰۰ انجام شد و با شماره ۳۳۶۹۶ در فهرست میراثفرهنگی کشور به ثبت رسید. کاوش باستانشناسی به منظور لایهنگاری این غار در سالهای ۱۴۰۱ و تابستان ۱۴۰۲ با مجوز پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری توسط نگارنده از سوی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی مازندران انجام شد. بقایای بسیار فراوان استخوانهای جانوری به دست آمده که اثر قصابی با ابزارهای سنگی بر روی آنها برجای مانده، همچنین بقایایی از دوره نوسنگی با قدمت بیش از هفت هزار سال از لایههای سطحی غار شوپری به دست آمده که نشان از ارتباطات پیش از تاریخ ساکنان مازندران با نواحی شرقی و شمال شرقی ایران و نواحی جنوبی آسیای میانه دارد.[۲۷]
بخش گردشگری اسپهاو در فاصله ۳۰ کیلومتری شهرستان بهشهر در استان مازندران و در عرصهٔ جنوبی، بر روی ارتفاعات رشتهکوه البرز و در بخش مرکزی شهرستان، به نام هزارجریب است. هزارجریب منطقهٔ کوهستانی شهرستان است که روستاهای زیادی را در دل خود جای داده است. جریب به معنای روستا و هزارجریب اشاره به تعداد بسیار روستاها در این بخش دارد. آبشار زیبا و دیدنی اسپهاو به معنای آب سپید، با ارتفاعی بالغ بر ۴۰۰ متر، در دل کوه سیاخانی از چشمهای که از شکاف سنگی در زیر درختی کهنسال میجوشد سرچشمه میگیرد. این آبشار به صورت پله کانی و کاسهای است و دارای حوضچههای آهکی متعدد در ۷ طبقه میباشد که در درازای سالیان متمادی ایجاد شدهاند و سرانجام به رودخانه نکارود میریزد. در اثر برخورد آب با سنگهای بستر و سر خوردن از روی آنها حالتی کف آلود و سپید رنگ ایجاد میشود که نام این آبشار که به زبان مازندرانی به همین معناست، از روی آن نهاده شده است. آبشار بسیار باشکوه و بلند اسپهاو پوشیده از خز میباشد و بهپاس شرایط آهکی بودن سنگ آن به راحتی میتوان از پایین تا مکان سرچشمه از آبشار بالا رفت و از شادابی و خنکای آب و همچنین طبیعت و چشمانداز بیبدیل قسمتهای گوناگون آبشار خوشی و مزه برد. نزدیکترین روستاها به این منطقه از سمت شمال روستای غربی محله و از سمت غرب روستای روبار میباشند. ارتفاع منطقه اسپهاو از سطح دریا نیز ۷۸۰ تا ۱۱۲۰ متر است. در حال حاضر تنها راه دسترسی به منطقه اسپهاو مسیر اصلی آسفالته از جاده پاسند-رز شهرستان بهشهر به سمت روستاهای منطقه هزارجریب میباشد. پس از رسیدن به پل حد واسط روستاهای رودبار و غریب محله که تنها تا اینجا امکان استفاده از خودرو میباشد، میبایست با قرار دادن ماشین در حاشیه جاده اصلی، با ورود به راه فرعی به درازای ۷ کیلومتر در حریم رودخانه به سمت چپ، تا رسیدن به آبشار را پیاده پیمود. این مسیر گیرا و زیبا به گونهای است که قسمتی از راه را باید از درون آب رودخانه و در قسمتهایی دیگر، از میان جنگل عبور نمود.
این آبشار در منطقه جنوبی بهشهر و در ۳ کیلومتری دل جنگلهای جنوبی بهشهر قرار دارد وجه تسمیه آن به این خاطر است که به خاطر فشار آب یک حوض بزرگ سنگی یا به زبان مازندرانی یک نور سنگی در زیر آبشار درست شده و به آن سنگنور گفته میشود. مجموعه دیدنی سنگنو در اعماق جنگلهای کوههای پیش کوه جهان مورا در البرز شرقی قرار گرفته و شامل چهار آبشار است که بزرگترین آن حدود ۱۲ متر ارتفاع دارد. پوشش گیاهی منطقه بهطور عمده درختان بلوط وحشی انجیلی ممرز و انواع سرخس به ویژه گونه سرخس شاهینی است. رودخانه در اثر فرسایش بستر رسوبی در درازای زمان ایجاد شده و آب آن بسیار گواراست.
مربوط به دوران ساسانیان است و در شهرستان بهشهر، روستای کوهستان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۱۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸] بنا بر گواهی تاریخی این بنا به دست کاووس پسر کواد یکم، برادر خسرو انوشهروان دادگر ساخته شد، بنا بر گواهی افسانهای، قریهای که اکنون به کوهستان معروف است زمانی «طوسان» نام داشت که به دست توس پسر نوذر که از خاندان کیانیان بوده بنیاد شده است.
از آثار تاریخی استان مازندران است. مجموعه باغهای عباسآباد در ۵ کیلومتری شهرستان بهشهر و در دامنه رشته کوههای البرز و در میان جنگلهای انبوه قرار گرفته و از جمله مهمترین و بزرگترین باغهای تاریخی ایران است که به عنوان یکی از باغهای ایرانی در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.[۲۹] این مجموعه شامل سد عباسآباد، مخزن و دریاچه سد، گلباغ، کاخ، حمام، آسیاب آبی و دو برج آجری میشود. این مجموعه به دستور شاه عباس اول صفوی در سالهای ۱۰۲۰ و ۱۰۲۱ ه.ق در محلی که پیشتر خرگوران نام داشت ساخته شده است و در حال حاضر مهمترین باغ غیر کویری ایران بهشمار میآید. وسعت آن نزدیک به ۵۰۰ هکتار است.
منطقه ویژه اقتصادی امیرآباد بهشهر، در شرق استان مازندران و فاصله ۵۱ کیلومتری مرکز استان قرار دارد. این منطقه با دارا بودن اراضی پشتیبانی وسیع برخورداری از زیر ساخت حمل و نقل مدرن چند وجهی، اسکله رو - رو ریلی و کامیون جهت ترانزیت و حمل یکسره کالا و همچنین دسترسی آسان به بازار مصرف کشورهای CIS با جمعیت بالغ بر ۳۰۰ میلیون نفر توانسته نقش مهمی را در ابعاد ملی و منطقهای ایفا نماید. منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد به عنوان یکی از نمادهای توجه ایران به مقوله ترانزیت کالا و ایجاد زیرساختهای اساسی حمل و نقل در جهت رسیدن به استانداردهای جهانی و استفاده از حداکثر ظرفیت ترانزیتی کشور، نقشی بسیار مهم با اهدافی بسیار بزرگ مانند کسب درآمد ارزی، ایجاد اشتغال، جذب سرمایهگذاری خارجی و بخش خصوصی، افزایش نقش جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر و ایجاد گذرگاه در شمال کشور را بر عهده گرفته است. عملیات احداث این مجتمع بندری بزرگ و مدرن از سال ۱۳۷۵ آغاز شد. استعدادهای بالقوه و امکانات متعدد آن موجب گردید در سال ۱۳۷۶ از سوی دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد به عنوان منطقه ویژه اقتصادی به تصویب برسد. پس از پنج سال تلاش، اولین نشانههای بندری بزرگ پدیدار شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۰ فاز اضطراری بندر به دست رحمان دادمان، وزیر وقت راه و ترابری افتتاح شد.
مربوط به دوره صفوی است و در بهشهر، بلوار هاشمینژاد، خیابان پاسداران، جنب اداره آب و فاضلاب واقع شده و این اثر در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۵۲ با شمارهٔ ثبت ۹۴۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸] معماری این بنا به صورت دو طبقه بوده و هماکنون طبقه همکف و جزری از طبقه نخست آن باقی مانده است. از ویژگیهای معماری این بنا سیستم آبرسانی آن است. در میانه کاخ همکف مظهر چشمه وجود دارد. با استفاده از تنبوشههای سفالی آب به حوضچههای طبقه نخست هدایت شده و پس از سرریز به صورت آبشار به چشمه طبقه همکف و حوضهای اطراف بنا سرازیر میشده است. این بنا در روزگار آبادانی مزین به نقاشیهای رنگارنگ. کاشیهای متنوع بوده است. دلیل نامگذاری آن، جوشیدن چشمهای از دل زمین، در طبقه همکف این کاخ کهن است.
مربوط به دورهٔ صفویه است و در بهشهر، واقع شده و این اثر به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۳۰] این باغ که به پارک ملت بهشهر نیز شهرت دارد با ابعاد ۱۷۰ متر عرض و۵۵۰ متر طول، در سال ۱۰۲۱ هـ. ق به دستور شاه عباس بزرگ طرحریزی و طی چند سال احداث شده و محل بارعام و تشریفات شاه عباس بزرگ و پذیرایی مهمانان بوده است. این باغ دارای دو خیابان اصلی میباشد که محور طولی باغ با چشماندازی به سوی شمال و دریا است، و در نقطه تقاطع آنها، استخر بزرگ باغ قرار دارد.
مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بهشهر، بخش یانهسر، روستای یانه سر واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۸۴۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۳۱] این ساختمان به عنوان مقر حکومت سردار رفیع یانه سری یا سردار رفیع یانسری به ثبت رسیده است.
مربوط به سدههای آغازین دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بهشهر، روستای گرجیمحله واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸]
شبه جزیره میانکاله با طبیعتی بکر، محل اسکان پرندگان مهاجر، حیوانات وحشی در منطقه بوده و به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین منابع حیات وحش در جهان به ثبت رسیده است. شبه جزیره میانکاله با تپههای شنی ساحلی به طول ۵٫۶ کیلومتر از دریا منفک میگردد. وسعت و به ویژه دهانه آن به نسبت کاهش یا افزایش آب کم و زیاد و کوتاه و دراز میشود. فضای شبه جزیره مرغزار نیمه مشجری است که عمدهترین درختچههای آن را بوتههای انار و تمشک وحشی تشکیل دادهاند. همه ساله صدها هزار پرنده مهاجر، از انواع فلامینگو، قو و غازهای خاکستری، پیشانی سفید، قره غاز، انواع اردک و اردک ماهیخوار کاکلی در این شبه جزیره فرود میآیند و به تولید مثل و زمستان گذرانی میپردازند.[۳۲]
مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بهشهر، روستای گرجیمحله واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸]
مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان بهشهر، دامنه کوههای هوتو کش واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸]
این غار در همسایگی غار هوتو بوده و در آن ابزارهای شکار و آثاری از دورانهای پارینهسنگی و میانسنگی کشف شده است. در دوران معاصر، کارلتون استیونز کون برای اولین بار به کاوش غار طی ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۱ پرداخت.[۳۳] کارلتون استیونز کون که برای ادارهٔ کل باستانشناسی کار میکرد، ضمن کاوشهایی در سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ (۱۹۴۹ تا ۱۹۵۰) در غار کمربند، پارچههایی به دست آورد که ثابت میکند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را بهصورت پارچه میبافتند.
این غار پیشینهای کهن دارد و آثار باستانی مهمی دربارهٔ زندگی انسانهای اولیه در آن پیدا شده است.[۳۴] این غار در دامنه رشتهکوه البرز و رو به غرب و در ابتدای ورودی شهر بهشهر و در فاصله ۵۰ متری جفت خود، غار کمربند قرار گرفته است و دارای دو مدخل در دو ارتفاع مختلف و یک سوراخ تهویه در سقف است.
این غار و غار کمربند، به لحاظ کشف اسکلت انسان با قدمت حدود ده هزار سال معروفیت جهانی دارد. اهمیت غار و آثار کشف شده در آن تا به اندازهای است که در برخی موارد از این غار به معدن طلای انسانشناسان یاد شده است. مهمترین این کشفیات که به «انسان هوتو» (Hotu man) مشهور است؛ سه اسکلت شامل اسکلتهای یک مرد و زن بالغ به همراه اسکلت زنی جوان میباشند. تصاویری از این اکتشافات که در سال ۱۳۳۰ شمسی (۱۹۵۱ میلادی) به سرپرستی کارلتون استیونز کون استاد دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا انجام شده است، در بخش بایگانی موزه باستانشناسی و انسانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا موجود است.
مربوط به سدههای اولیه دورانهای تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بهشهر، روستای آسیاب سر واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸]
در جنوب غرب شهرستان بهشهر و در بالای ارتفاعات منتهی به دشت قرار دارد. این کاخ به دستور شاه عباس بزرگ ساخته شد و در زمان شاه صفی یکم گسترش پیدا کرده است. این کاخ در میان باغی زیبا به صورت بنایی مربع شکل که دارای ابعاد ۲۵ × ۲۵ متر بوده و در دو طبقه ساخته شد. ورودی کاخ در سمت شمالی قرار داشته که با عبور از پنج پله امکان دسترسی به داخل طبقه اول کاخ وجود دارد. طبقه اول دارای اتاقهای متعدد بوده که از طریق راهرو و هشتی امکان دسترسی به داخل آن وجود دارد. طبقه دوم نیز دارای راهرو و اتاقهای زیبا است. از کاخ صفیآباد و تا کاخ شاه بهشهر که به کاخ چهلستون بهشهر مشهور است، یک راه زیر زمینی احداث شده بود که در مواقع ضروری مورد استفاده عبور و مرور یا سایر جریانهای دیگر میگردید.
یکی از محوطههای بزرگ پیش از تاریخ شمال ایران در استان مازندران شهرستان بهشهر ۲ کیلومتری شمال غربی شهر رستمکلا یا کیلومتر ۱۰ جاده بهشهر - ساری قرار گرفته است. انسانهایی که در غارهای باستانی مازندران چون غار گمیشان، غار هوتو و غار کمربند زندگی میکردند پس از خروج از غار به مرور باعث پیدایش گوهرتپه شدند، این تپه انسانساز است؛ یعنی با گذشت زمان، مردم ساکن با از بین رفتن مکانهای قبلی به مکانهای بالاتر آمدهاند. در عصر نوسنگی شکل زندگی روستا نشینی داشته و در دوره برنز و مفرغ مورد توجه قرار گرفته و حالت شهرنشینی پیدا کرده است. احتمالاً تا دوره برنز میانی فضای مسکونی و محل دفن در یک مکان بود. اما در دوره برنز متأخر (۴۰۰۰ سال قبل) هم از وسعت شهر کاسته شد و هم قبرستان را به خارج از فضای مسکونی انتقال دادهاند. در بین دوره برنز و آهن حدود ۲۰۰ سال این منطقه خالی از سکنه شد و در عصر آهن قبرستان را به خارج از مکان مسکونی بردند و مکان دارای سراشیبی را برگزیدند تا شاهد نفوذ آب نباشند. اقوام این منطقه پس از فروپاشی شهر و کوچ به مناطق کوهستانی اجساد نیاکان خود را برای تدفین در زادگاهشان به گوهرتپه حمل کرده و همراه با مراسم آیینی در این منطقه به خاک میسپردند.
مشهور به اسپه چاه مربوط به ۱۰٫۰۰۰ سال پیش از میلاد[۳۵] است و در شهرستان بهشهر، بخش یانهسر، روستای سفیدچاه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۸۴۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸] در روستای سفیدچاه رسم بوده است که سنگ قبر مردگان را بر اساس شغل آنها حکاکی میکردند، اما بعد از مرگ آخرین بازمانده سنگتراشان و حکاکان مصیب محله، عمر حکاکی روی سنگها هم به پایان رسیده و درگذشتگان جدید روستا، با سنگهای امروزی دفن میشوند.
مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بهشهر، بخش قرهطغان، روستای قرهتپه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۱۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸] عمارت افغان نژاد در روستای قرهتپه بر بالای تپهای به همین نام واقع است. این مجموعه شامل سه عمارت و یک حمام زیبا بود که از یادگارهای کمنظیر عصر قاجاریه در مازندران است. این بنای سه طبقه دارای پنجرههای زیبای ارسی در شرق بنا و درهای زیبا با تزیینات شیشهای و تراس طبقه اول دارای طاقهای قوسی شکل است. علاوه بر عمارت مسکونی، حمام مجموعه نیز در ضلع جنوبی قرار گرفته و دارای تزیینات آهک بری زیبایی است. این حمام دارای سربینه، راهروی ورودی بینه و سرویسهای بهداشتی بود. در دیوارهٔ بینه و سربینه گچ بریهای زیبا با طرح گل و گیاه به شکل طوماری مشاهده میشود.
مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان بهشهر، روستای شهید آباد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۴۳۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸]
مربوط به دوره پهلوی است و در بهشهر، خیابان شهید هاشمی نژاد، جنب باغ شاه واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۱۷۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.[۲۸]
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام :0
وارد نشده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.).
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک)[پیوند مرده]