علیاشرف درویشیان | |
---|---|
زادهٔ | ۳ شهریور ۱۳۲۰ |
درگذشت | ۴ آبان ۱۳۹۶ (۷۶ سال) |
مدفن | بهشت سکینهٔ کرج، قطعهٔ ۷ ردیف ۴ شماره ۲۸ |
پیشه(ها) | نویسنده، پژوهشگر، فعال سیاسی |
آثار | سالهای ابری، سلول ۱۸، . . . |
سبک | رئالیسم |
همسر | شهناز دارابیان |
فرزندان | گلرنگ، بهرنگ، گلبرگ |
علیاشرف درویشیان (۳ شهریور ۱۳۲۰–۴ آبان ۱۳۹۶) داستاننویس و پژوهشگر سوسیالیست و چپگرای ایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران بود. درویشیان برخی از نوشتههایش را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران با نام مستعار «لطیف تلخستانی»[یادداشت ۱] منتشر میکرد. وی پیش و پس از انقلابِ ۱۳۵۷ چند بار به علت فعالیتهای سیاسی زندانی شد.[۱] درویشیان یکی از نویسندگان اعلامیه «ما نویسندهایم» بود.[۲]
علیاشرف درویشیان در ۳ شهریورِ سالِ ۱۳۲۰ در یک خانواده کارگریِ کرد در محله آبشوران شهر کرمانشاه به دنیا آمد. به دلیل فقر، در سال ۱۳۳۲ به کارگری مشغول شد.[۳] وی تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان خود را در کرمانشاه و در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و سپس برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلانغرب رفت. در سال ۱۳۴۵ تحصیل در رشته ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی ادامه داد و همزمان در دانشسرای عالی تهران در رشته مشاوره و راهنمای تحصیلی به تحصیل پرداخت.[۱][۴] وی همچنین در اواخر سال ۱۳۵۲ با شهناز دارابیان ازدواج کرد.[۱]
درویشیان نویسندگی را بهطورِ جدّی در تهران و پس از آشنایی با جلال آل احمد و سیمین دانشور و امیرحسین عالمپور آغاز کرد و دریافت که سلیقهاش متوجه داستان کوتاه و رمان است. در داستانهایش به مردم فرودست میپرداخت. همچنین بسیاری از داستانهای درویشیان بخشهایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر میکشد و به گفته وی الهامهای داستانی اش را هنگامی که در روستاها معلم بوده از دانشآموزان و خانوادههای آنها و تفاوتهای فکری این دو گروه گرفتهاست. وی آغاز آشنایی خود با قصه و قصهگویی را از سنین کودکی و از طریق داستانهای مادربزرگ و پدرش عنوان میکند. همچنین فضای فرهنگی ابتدای دهه سی خورشیدی را در بارور شدن ذهنیت خود مؤثر میداند. درویشیان نخستین داستان خود را که هرگز منتشر نشد در زندان دیزلآباد کرمانشاه نوشت. وی در آثارش به شاگردان خود و نیز محیط فقرزده شهر کرمانشاه و روستاهای اطراف آن میپردازد و بسیاری از ناملایمات و محرومیتهای مردم را بیان میکند.
او ترجمهها و فرهنگ لغتهایی را به زبانهای کردی منتشر کردهاست. او به دلیل محدودیتهایی که در آن زمان برای زبان کردی قائل میشدند از ادامه این راه بازماند. همچنین به جمعآوری و ثبت فرهنگ عامه نیز علاقه داشت.[۳]
او با صمد بهرنگی در خانه جلال آل احمد آشنا شد.[۳] وی میگوید پس از مرگ صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷، کوشیده تا راه او را ادامه دهد.[۱]
درویشیان نویسندهای با علاقه به سبک رئالیستی بود. وی در نویسندگی تحت تأثیر نویسندگانی چون صادق هدایت، بزرگ علوی، محمود دولتآبادی، ارنست همینگوی، گابریل گارسیا مارکز و ویلیام فاکنر بود.
آثار علیاشرف درویشیان هم در دوران حکومت پهلوی و هم در دوران حکومت جمهوری اسلامی دچار سانسور شد. درویشیان در زمان حکومت شاه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ برای نگارش کتاب «از این ولایت» و فعالیتهای سیاسی، سه بار دستگیر و ممنوعالقلم شد. دستگیری نخست وی در کرمانشاه ۸ ماه به طول انجامید. او ۲ ماه پس از آزادی، در تهران دوباره دستگیر و به ۷ ماه زندان محکوم شد. وی همچنین به دنبال این حکم از دانشگاه، اخراج و از معلمی نیز برکنار شد. دستگیری بعدی درویشیان در ۱۳۵۳ اتفاق افتاد که منجر به صدور حکم ۱۱ سال زندان برای او شد. درویشیان از این تاریخ به زندان رفت و تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در زندان ماند.[۱] او پس از انقلاب آزاد شد.[۵]
پس از انقلاب، درویشیان اگرچه به زندان نیفتاد، اما از اعتراض، به ویژه اعتراض به سانسور، نشست و گفتگوها و مقالات متعدد خود دست برنداشت. از دید او سانسور و خودسانسوری جدیترین تهدیدها برای ادبیات ایران بودند. در سال ۱۳۹۰ کتابهای او از غرفههای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران جمعآوری شد. از آن پس او مجبور شد که برخی از آثار خود را در خارج از ایران منتشر کند.[۳]
علیاشرف درویشیان عضو فعال کانون نویسندگان ایران و نیز عضو هیئت دبیران آن بود و مدتی هم به عنوان سخنگوی کانون نویسندگان ایفای نقش کرد.[۶] درویشیان یکی از نویسندگان اعلامیه ما نویسندهایم بود که در سال ۱۳۷۳ با امضای ۱۳۴ نویسنده منتشر شده و تشکل مجدد و فعالیت دوباره کانون نویسندگان ایران را اعلام کرد.[۲]
علیاشرف درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ پس از یک دوره بیماری طولانی بر اثر سکته مغزی درگذشت.[۷][۸] وی در مورد علت بیماری خود گفته بود: «بیست و چهار ساعت قبل از بیماری صحنه اعدام کردهای عراق را دیدم که این جور شدم. اعدامهایی که به دستور صدام حسین بود».[۳]
مراسم بزرگداشت وی که قرار بود در دانشگاه علمی کاربردیِ فرهنگ و هنر در کرمانشاه برگزار شود، لغو شد. علت لغو این مراسم و نام نهادی که دستور چنین کاری را داده آشکار نشد.[۹] درویشیان وصیت کردهبود که پس از مرگ، در کنار صفر قهرمانیان، احمد شاملو، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در امامزاده طاهر کرج دفن شود.[۱۰] اما مقامات امنیتی حکومت جمهوری اسلامی ایران اجازه این کار را به خانواده وی ندادند.[۱۱] همچنین میترا درویشیان خواهر علیاشرف درویشیان در گفتگو با رسانهها اعلام کرد که خانواده وی مایل بودهاند درویشیان را در گورستان باغ فردوس کرمانشاه و در کنار مادرش دفن کنند. اما مقامات امنیتی اجازه انتقال پیکر او را به زادگاهش کرمانشاه ندادند. علاوه بر این، میترا درویشیان اعلام کرد که مقامات امنیتی حتی با خاکسپاری درویشیان در قطعه هنرمندان و نویسندگان بهشت زهرای تهران نیز مخالفت کردهاند.[۱۲][۱۳] پیکر درویشیان روز ۸ آبان در قطعه ۷ بهشت سکینه کرج با حضور جمع بزرگی از مردم و با آواز «مرغ سحر» و سرودهای انقلابی به خاک سپردهشد.[۱۴]
گروهها و سازمانهای متعدد چپ و کارگری مانند: حزب کومله کردستان ایران، سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)،[۱۵] سازمان فدائیان (اقلیت)،[۱۶] سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)،[۱۷] کومله زحمتکشان کردستان،[۱۸] سازمان اتحاد فداییان خلق ایران،[۱۹] جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کردستان (کودار)،[۲۰] حزب توده ایران،[۲۱] حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست)[۲۲] و همچنین جریانهای کارگری داخل کشور مانند کانون مدافعان حقوق کارگر،[۲۳] اتحادیه آزاد کارگران ایران[۲۴] و سندیکای کارگران فلزکار مکانیک[۲۵] با انتشار بیانیههایی درگذشت درویشیان را تسلیت گفتند.
پس از وقوع زلزلهٔ استان کرمانشاه در سال ۱۳۹۶ کانون نویسندگان ایران اقدام به جمعآوری کمکهای نقدی با هدف ساخت یک مرکز فرهنگی -و ترجیحاً یک مدرسه- در مناطق زلزلهزدهٔ کرمانشاه کرد. به دلیل مسدود کردن حساب کانون و ممانعتهای مقامات قضایی و امنیتی و کاهش شدید ارزش پول در سالهای پس از زلزله، در نهایت مبلغ جمعآوریشده صرف بازسازی یک مدرسهٔ تخریبشده در روستای جوانمیری شهرستان سرپل ذهاب شد. کانون نویسندگان ایران در نظر داشت تا این مدرسه به نام علیاشرف درویشیان که عضو کانون و معلم روستاهای کرمانشاه بود نامگذاری شود. با این وجود وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران با ارسال ابلاغیهای کتبی به سازمان بازسازی مدارس کرمانشاه از این نامگذاری ممانعت کرد. در نهایت هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران نام «مدرسهٔ نیما یوشیج» را پیشنهاد داد که مورد موافقت قرار گرفت.[۳۲]
۱۳۹۶