لئو پانیچ | |
---|---|
نام هنگام تولد | لئو ویکتور پانیچ |
زادهٔ | ۳ مهٔ ۱۹۴۵ |
درگذشت | ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰ (۷۵ سال) |
شناختهشده برای | سوسیالیست رجیستر (مؤلف مشترک) |
همسر | Melanie Panitch (ا. ۱۹۶۷) |
فرزندان | ۲ |
پسزمینههای علمی | |
دانشگاه | |
عنوان پایاننامه | حزب کارگر و اتحادیههای تجاری |
سال دفاع | ۱۹۷۳ |
مکتب یا سنت | مارکسیسم |
استاد راهنما | رالف میلیبند[۱][۲] |
تأثیرات | رالف میلیبند، کارل مارکس، نیکوس پولانزاس |
کار علمی | |
زمینهٔ تخصصی/حوزه کاری | علوم سیاسی |
زیرشاخهٔ | |
نهاد | |
رشته اصلی |
|
آثار برجسته | The Making of Global Capitalism (2012)[۳] |
تأثیر | Bhaskar Sunkara[۴] |
لئو ویکتور پانیچ (Leo Victor Panitch) FRSC (۳ می ۱۹۴۵ – ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰)، استاد برجسته تحقیقاتی علوم سیاسی و رئیس تحقیقات کانادا در بخش اقتصاد سیاسی مقایسهای در دانشگاه یورک بود. در ویرایشهای سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۲۱ او به عنوان یکی از سردبیران سوشالیست رجیستر بود که خود را به عنوان «نظرسنجی سالانه جنبشها و ایدهها از نقطه نظر استقلال چپیهای جدید» توصیف میکرد. خود پانیچ رجیستر را به گونهای میدید که در توسعه چارچوب مفهومی مارکسیستی برای پیشرفت یک جایگزین سوسیالیستی دموکراتیک، تعاونی و تساوی طلبی در برابر رقابت، استثمار و ناامنی سرمایهگرایی نقش بزرگی بازی میکند.[۵][۶][۷][کدام صفحه؟][۸]
پانیچ از زمانی که در سال ۲۰۰۲ میلادی به عنوان رئیس تحقیقاتی کانادا گماشته شد، بر تحقیقات علمی و نوشتن در امر پخش کاپیتالیسم جهانی متمرکز بود. او استدلال میکرد که این فرایند جهانی شدن توسط دولت آمریکا از طریق آژانسهایی مثل وزارت خزانهداری ایالات متحده و ذخیره فدرال رهبری میشود. پانیچ جهانی شدن را به عنوان یک نوع امپریالیزم میدید، اما استدلال میکرد که امپراطوری آمریکا یک امپراطوری «غیررسمی» است که در آن ایالات متحده قواعد را برای تجارت و سرمایهگذاری در شراکت با سایر کشورهای کاپیتالیست مستقل اما کمتر قدرتمند تعیین میکند. کتاب او با عنوان «پیدایش کاپیتالیسم جهانی: اقتصاد سیاسی امپراطوری آمریکای» (۲۰۱۲) که با دوست نزدیک و همکارش در دانشگاه سام گیندین نوشته شدهاست، توسعه جهانی شدن با رهبری آمریکا را در بیش از یک قرن پیگیری میکند. در سال ۲۰۱۳، این کتاب جایزه یادبود دویچر (Deutscher) را در بریتانیا برای بهترین و خلاقانهترین اثر در مورد سنت مارکسیستی بهدست آورده و در سال ۲۰۱۴ میلادی جایزه ریک دیویدسن/کتاب SPE را برای بهترین کتاب در اقتصاد سیاسی توسط یک کانادایی از آن خود کرد.[۹][۱۰][۱۱]
پانیچ مؤلف بیش از ۱۰۰ مقاله علمی و نه کتاب شامل سیاستهای طبقه کارگر در شرایط بحران: «مقالاتی در مورد کارگران و دولت» (۱۹۸۶)، «پایان سوسیالیسم پارلمانی: از چپیهای جدید به کارگران جدید» (۲۰۰۱) و «تجدید سوسیالیسم: دگرگونی دموکراسی، استراتژی و تصور» (۲۰۰۸) است که در ان او استدلال کردهاست کاپیتالیسم ذاتاً ناعادلانه و غیردموکراتیک است.[۱۲]
پانیچ در ۳ می ۱۹۴۵ در وینیپگ، منیتوبا، کانادا بهدنیا آمدهاست. او در انتهای شمالی وینیپیگ، یک منطقه طبقه کارگر بزرگ شد، به گونهای که چند دهه بعد مشاهده نمود، «بیشتر افراد با گرایش سیاسی چپ رادیکال» از این منطقه عرض اندام کردند. والدین او مهاجرین یهودی اوکراینی بودند. پدرش، ماکس پانیچ، در اوکراین شمالی شهر اوشیتسا بهدنیا آمد، اما زمانی که خانوواده او در سال ۱۹۱۲ به وینیپیگ مهاجرت کردند او در بخاریست رومانیا با یک برادر مذهبی پرشور خود باقی ماند. او در سال ۱۹۲۲ میلادی به آنها ملحق شد و در آن زمان به خوبی در راه یک سوسیالیست شدن و حامی صهیونیسم کارگری پیش میرفت. او به عنوان یک کارمند فاضلاب و برش کننده بالاپوشهای خز (یک ارستوکرات تجارت سوزن) در جنبش کارگری وینیپیگ و مانیتوبا CCF و جانشین او، حزب جدید دموکراتیک مانیتوبا (NDP) فعال بود.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]
مادر پانیچ، سارا، یتیم دختری از ریون در اوکراین مرکزی بود که در سال ۱۹۲۱ میلادی در سن ۱۳ سالگی همراه با یگانه خواهر بزرگش، رُز، به وینیپیگ آمد. مکس و سارا در سال ۱۹۳۰ میلادی ازدواج کردند. برادر بزرگتر پانیچ، هرش، در سال ۱۹۳۴ میلادی بهدنیا آمد.[۸][۱۷][کدام صفحه؟]
پانیچ در یک مدرسه یهودی سکولار به آموزش پرداخت که پس از یک نویسنده لهستانی-ییدیش به نام «آی. ال. پرز» نامگذاری شده بود. پانیچ در جریان کنفرانسی در مورد رادیکالیسم یهودی در وینیپیگ که در سال ۲۰۰۱ میلادی برگزار شده بود، گفت که این مدرسه از انجمنهای کمک متقابل برادرانه سوسیالیستی که مهاجران یهودی تأسیس کرده بودند، رشد کردهاست. اینها شامل حلقه Arbeiter که به عنوان حلقه کارگران نیز شناخته میشود، بودند. پانیچ در کنفرانس گفت که اولین اعلامیه اصول آن که در سال ۱۹۰۱ میلادی به تصویب رسید، با این جمله آغاز شد: «روح حلقه کارگر، آزادی اندیشه و تلاش در جهت همبستگی کارگران، وفاداری به منافع طبقه خود در مبارزه علیه ظلم و استثمار است». وی افزود: «با تکثیر و گسترش چنین نهادهایی در جامعه یهودی، برای تعداد زیادی از مردم و برای چندین دهه آینده، یهودی بودن به ویژه در شهری مانند وینیپگ به معنای رادیکال بودن تبدیل شدهاست».[۱۷][کدام صفحه؟]
پانیچ در سال ۱۹۶۷ میلادی مدرک لیسانس هنرها را در اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه مانیتوبا دریافت کرد. در جریان سالهای لیسانس، او متوجه شد که چقدر نوشتههای کارل مارکس و تکامل امپریالیسم تاریخی او را در فهمیدن کاپیتالیسم و رابطه آن با دولت کمک کردهاست. یکی از استادانش، سای گونیک، او را با ایدههای در مورد دموکراسی صنعتی آشنا ساخت که در آن کارگران محل کار خود را خودشان کنترل و مدیریت میکنند. پانیچ مینویسد که نسل دهه ۱۹۶۰ چپیهای جدید، با «تجربه ما و مشاهده نابرابریها، غیرمنطقیها، عدم تحملها و سلسله مراتب جوامع سرمایهداری خودمان" به سوی سوسیالیسم سوق داده شد».[۹][کدام صفحه؟][۱۷][کدام صفحه؟][۱۸][کدام صفحه؟]
پانیچ در سن ۲۲ سالگی وینیپیگ را ترک کرده و به لندن، انگلستان رفت، جاییکه او کارشناسی ارشدش را در سال ۱۹۶۸ میلادی از دانشکده اقتصاد لندن (LSE) و دکترایش را در سال ۱۹۷۴ میلادی از LSE به دست آورد. تز دکترایش با عنوان حزب کارگر و اتحادیههای تجاری بود که در سال ۱۹۷۶ میلادی در سوسیال دموکراسی و جنگ صنعتی توسط انتشارات دانشگاه کمبریج به چاپ رسید. جامعهشناس بریتانیایی رالف میلیباند مشاور تز او بود.[۱۷][کدام صفحه؟][۱۹]
پانیچ میان سالهای ۱۹۷۲ و ۱۹۸۴ میلادی در دانشگاه کارلتون تدریس کرد، از سال ۱۹۸۴ در دانشگاه یورک استاد علوم سیاسی بود و از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ میلادی به عنوان رئیس دپارتمان علوم سیاسی کارلتون بود. او در سال ۲۰۰۲ میلادی به عنوان رئیس تحقیقاتی کانادا در اقتصاد سیاسی مقایسهای در یورک گماشته شد. این گمارش در سال ۲۰۰۹ میلادی دوباره تمدید یافت. تحقیقات او شامل بررسی کردن نقش دولت آمریکا و مؤسسات چند ملیتی در تکامل کاپیتالیسم جهانی میشد.
پس از نوشته او دولت کانادا: اقتصاد سیاسی و قدرت سیاسی در سال ۱۹۷۷ میلادی در انتشارات دانشگاه تورنتو به چاپ رسید، پانیچ یکی از سردبیران کل سلسله کتابهای دولت و زندگی اقتصادی در سال ۱۹۷۹ بود که تا سال ۱۹۹۵ میلادی در آن سمت باقی ماند. او همچنین یکی از اساسگذاران مجله علمی کانادائی مطالعات اقتصاد سیاسی در سال ۱۹۷۹ بود و در ایجاد مؤسسه اقتصاد سیاسی کارلتون در دهه ۱۹۸۰ نقش بازی کرد.[۲۰][۲۱]
او از لحاظ سیاسی در جنبش کانادای مستقل سوسیالیست و کمیته اوتاوا برای جنبش کارگری، دو جانشین سازمانی The Waffle پس از اینکه در اوایل دهه ۱۹۷۰ از NDP رانده شد، فعال بود. در دهه ۱۹۸۰ او یک ستون نویس منظم برای مجله سوسیالیست مستقل، بعد کانادایی – Canadian Dimension، بود و در حلقات سیاسی سوسیالیستی، مخصوصاً پروژه سوسیالیستی در تورنتو فعال باقی ماند. او در سال ۱۹۹۵ میلادی به عنوان عضو علمی انجمن شاهی کانادا معرفی شد و همچنین عضو مؤسسه مارکسیستی و کمیته مطالعات سوسیالیستی همچنین اتحادیه علوم سیاسی کانادا بود.[۲۲][۲۳]
به علاوه ۳۳ جلد سالانه Socialist Register که از سال ۱۹۸۵ ویراستاری کرد، او مؤلف بیش از ۱۰۰ مقاله علمی و نُه کتاب شامل از رضایت تا اجبار: حمله بر آزادی اتحادیه تجاری؛ یک دولت متفاوت: قدرت مردمی و اداره دموکراتیک؛ پایان سوسیالیسم پارلمانی: از چپی جدیدب ه کارگر جدید؛ امپراطوری آمریکا و اقتصاد سیاسی مالیه جهانی؛ و داخل و خارج بحران: شکست جهانی مالی و گزینههای باقیمانده بود. پانیچ Register را به عنوان یک رابط مهم میان سیاسیتهای چپی جدید و رادلف میلیباند، استادش و اساسگذار ۱۹۴۶ مجله، میدید. پانیچ به عنوان سردبیر تلاش کرد تا آثاری تولید نماید که نثر آن به راحتی قابل خواندن بوده اما هضم محتویات آن مشکل باشد.[۲۴][۲۵]
در سمپوزیوم «جهانی شدن، عدالت و دموکراسی» در دانشگاه دهلی در ۱۱ نوامبر ۲۰۱۰، پانیچ از کتابش داخل و خارج بحران (با گلیگ آلبو و سام گندین) استفاده کرد. این کتاب و سمپوزیم استدلال کردند که نبود جاهطلبی چپیها در جریان بحران اقتصادی جهانی، ضعیفتر از نبود ظرفیت آنها بود. او اصلاحات فوری را طرح کرد که میتوانست منجر به تغییرات بنیادی در روابط طبقاتی، شامل ملی سازی بانکها برای تبدیل کردن آن به خدمات عمومی؛ تقاضای حقوق بازنشستگی جهانی برای جاگزینی حقوقهای خصوصی تأمین شده توسط کارفرما؛ و مراقبتهای رایگان پزشکی، تحصیل و ترانزیت عمومی برای فرار از تلاش کاپیتالیسم برای تبدیل کردن نیازهای عمومی به کالاهای مصرفی قابل فروش و سودآور شود.[۲۶]
پانیچ در سال ۱۹۶۷ میلادی با میلانی پولوک از وینیپیگ ازدواج کرد. خانمش به مدت زیاد فعال و مدافع حقوق بشر بود و در دانشکده مطالعات معلولیت در دانشگاه ریرسن در تورونتو تدریس میکرد. میلانی پانیچ در سال ۲۰۰۶ میلادی دکترایش را در بهزیستی اجتماعی از دانشگاه شهری نیویورک بهدستآورد. تز او، در مورد تاریخچه انجمن کانادایی برای زندگی اجتماعی، بر کمپینهای مادران برای بستن موسسات و به دست آوردن حقوق بشر برای کاناداییهای معلول متمرکز بود. در سال ۲۰۰۷ تز او تحت عنوان معلولیت، مادران و سازمان: فعالان تصادفی منتشر شد.[۲۷][۲۸]
پانیچ و خانمش صاحب دو فرزند شدند. ماکسیم یک عکاس، نویسنده و قهرمان اسکربل و ویدا یک استاد فلسفه در دانشگاه کارلتون در اوتاوا، اونتاریو است.[۲۹][۳۰]
پانیچ به سه زبان: انگلیسی، فرانسوی و عبری صحبت میکرد. او و خانمش در تورنتو، اونتاریو زندگی میکردند.
لئو پانیچ در ۱۹ دسامبر ۲۰۲۰ در اثر کم خونی ویروسی توأم با کووید-۱۹ در جریان همهگیری کووید-۱۹ در اونتاریو که در جریان درمان مولتیپل میلوما در بیمارستان به آن مبتلا شده بود، در گذشت.[۳۱][۳۲]
بایگانیها در | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
|
||||||
نحوه استفاده از مواد بایگانیشده |