لوریس چکناواریان | |
---|---|
زادهٔ | ۲۱ مهر ۱۳۱۶ (۸۷ سال) ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ |
ملیت | ایرانی ارمنیتبار |
محل تحصیل | فارغالتحصیل آکادمی موسیقی وین و رشتهٔ رهبری ارکستر از دانشگاه میشیگان[۱] |
پیشه(ها) | آهنگساز، رهبر ارکستر، نقاش |
آثار | بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو پیانو، و کنسرتو برای ویولن، گیتار، ویولنسل و پیپا[الف]، موسیقی باله، آثاری برای گروه کُر، یک رکوئیم، یک اوراتوریو، و بیش از ۴۵ موسیقی فیلم |
فرزندان | دو پسر و یک دختر |
والدین | هایکاز (پدر) |
خویشاوندان | آرشالویس چکناوریان (خواهر) |
جوایز | |
وبگاه |
لوریس هایکازی چکناواریان (ارمنی: Լորիս Հայկազի Ճգնավորյան) (زادهٔ ۲۱ مهر ۱۳۱۶ در بروجرد) آهنگساز، رهبر ارکستر، نویسنده و نقاش ایرانی ارمنیتبار است. وی یکی از چهرههای شناختهشدهٔ فرهنگی ایران و ارمنستان است.
چکناواریان بهعنوان آهنگساز تاکنون بیش از ۷۵ اثر شامل ۶ اپرا، ۵ سمفونی، ۱ اوراتوریو، ۱ رکوئیم، آثاری در زمینهٔ موسیقی کُر، موسیقی مجلسی، موسیقی باله، پیانو و خوانندگی، و همچنین کنسرتوهایی برای پیانو، ویولن، گیتار، سلو و پیپا، در کنار موسیقیهای متن فیلم ساختهاست. او بیش از ۱۰۰ اثر با لیبلهایی مانند آرسیای، فیلیپس، اِمی و ایاسوی منتشر کردهاست.[۲]
چکناواریان بسیاری از ارکسترهای مهم جهان[۳] از جمله ارکستر فیلارمونیک ارمنستان،[۴] «فیلارمونیک سلطنتی انگلستان»، «فیلارمونیک سلطنتی لیورپول»، «ارکستر مجلسی انگلیس»، «ارکستر سمفونیک لندن» را رهبری کردهاست.[۵]
چکناواریان، بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸ و ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ ، رهبری ارکستر فیلارمونیک ارمنستان را برعهده داشت و بیشتر در ارمنستان به سر میبُرد.[۶][۷][۸]
در مهر سال ۱۳۹۸ لوریس چکناواریان بهعنوان سفیر صلح ایران در سازمان ملل متحد پیشنهاد شد.[۹][۱۰]
لوریس چکناواریان در ۲۱ مهر ۱۳۱۶ برابر با ۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ در شهر بروجرد از پدر و مادری ارمنیتبار به دنیا آمد.[۵][۱۱] پدرش اهل ارمنستان شرقی بود و مادرش اهل ارمنستان غربی که در نسلکشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵ به ایران فرار کرده بود.[۱۲] خودش در این باره میگوید که:[۱۳]
«مادر من در ماجرای نسلکشی ارمنیها در یک گاری مخفی و به ایران آورده شده بود. در چنین شرایطی پدربزرگم به ایران میآید و پزشک آیتالله بروجردی میشود. به رغم تفاوت دین، این احساس امنیت را داشتهاند. پدرم هم در شرایطی که عموهایش را در زندانهای شوروی کشته بودند فرار میکند و به ایران میآید. به بروجرد میرود و عاشق مادرم میشود.»
پدربزرگش طبابت میکرد اما در ساعات فراغت خود ویولن مینواخت و لوریس جوان شیفتهٔ گوش دادن به صدای ویولن شده بود.[۱۴] والدین او تمایل داشتند که هر سه فرزندشان یک ساز بنوازند.[۱۴] لوریس علیرغم کمبود استاد، در ۸ سالگی ویولن را انتخاب کرد.[۱۴] او در ۱۶ سالگی کر چهار-قسمتی را ساخت و در ارکسترای خود در تهران اجرا کرد.[۱۴]
او ابتدا وارد دبیرستان فیروزبهرام شد.[۱۲] او تحصیلات موسیقی خود را از سال ۱۳۳۲ در هنرستان عالی موسیقی تهران آغاز کرد[۱۵][۱۶] و از آنجا فارغالتحصیل شد.[۳][۵][۱۱]
پدر لوریس که از فرهیختگان ارمنی بود و صاحب تألیفاتی است، او را برای ادامه تحصیل به وین فرستاد. لوریس قبل از عزیمت، در تهران، در تالار کلوب ارمنیان، ارکستر سمفونی تهران را رهبری کرد و قطعاتی از آهنگسازان مشهور جهان را به همراه گروه نواخت. او شاید یگانه ایرانی باشد که در ۱۷ سالگی ارکستر سمفونیک را رهبری کردهاست.[۱۶]
پس از آموختن ویولون و پیانو در کنسرواتور موسیقی تهران، آهنگسازی را در آکادمی موسیقی وین آموخت و در سال ۱۹۶۱ با درجه ممتاز فارغالتحصیل شد.[۱۷] اندکی پس از فارغالتحصیلی، چهار اثر او برای پیانو و باله فانتاستیک برای سه پیانو و سازهای کوبهای توسط دوبلینگر در وین چاپ شدند.[۱۴][۱۷] به دنبال دوره تحصیل موفق لوریس چکناواریان در سال ۱۳۳۹ به ایران بازگشت[۱۴] چکناواریان در فاصله سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۳ در کنسرواتور موسیقی تهران به تدریس تئوری موسیقی پرداخت.[۱۴][۱۷] در همان دوران، به مدیریت آرشیو موسیقی ملی در تهران منصوب شد و تحقیق دربارهٔ موسیقی فولکلور ایران و سازهای ملی و گردآوری آنها را به عهده گرفت.[۱۷] در سال ۱۹۶۳، با بورسی که از سوی کارل ارف به او داده شد، به اتریش برگشت و در سالزبورگ اقامت و اپرای رستم و سهراب خود را تکمیل کرد.[۱۷]
سپس به اتریش رفت و در «آکادمی موسیقی موتسارتئوم» زالتسبورگ به تحصیل پرداخت و سپس به ایران مراجعت کرد.[۳][۵][۱۱]
در سال ۱۹۶۵، در دانشگاه میشیگان به مطالعه و تحصیل در رشته رهبری ارکستر پرداخت.[۱۷] (وی همچنین فارغالتحصیل دانشگاه میشیگان در رشتهٔ رهبری ارکستر میباشد.[۳][۵][۱۱]) در فاصله سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۷، بهعنوان آهنگساز مهمان، در کالج کنکوردیا واقع در مورهد، مینهسوتا اقامت کرد.[۱۷] و از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰، مدیر بخشهایسازی و اپرایی دانشگاه مورهد بود.[۱۷]
در سال ۱۹۷۰، وزیر فرهنگ ایران، مقام «آهنگساز مهمان» را به چکناواریان پیشنهاد کرد که شامل رهبری ارکستر خانه اپرای رودکی در تهران هم میشد.[۱۷] او در این مقام، اپراهای بیشماری، از جمله اپراهای خودش: پردیس و پریسا و نمایش حرکات موزون سیمرغ را اجرا کرد.[۱۷] در سال ۱۹۷۵ با کمپانی RCA قراردادی را برای انتشار انحصاری آثار خود امضا کرد[۱۷]
وی سالهای متمادی در وین، نیویورک، و لندن زیستهاست و در فاصله مسافرتهایش به ایران برای فیلمهای موسیقی متن ساختهاست.[۱۱]
از جمله آثار وی ۵ سمفونی، اپراهای رستم و سهراب و پردیس و پریسا میباشد.[۵]
آفرینش نخستین اپرای ایرانی برای کودکان نیز با 'پردیس و پریسا به نام لوریس چکناواریان ثبت شدهاست. لوریس چکناواریان در عرصهٔ باله نیز کار کردهاست. افسانهٔ «سیمرغ» از عطار نیشابوری از کارهای او در این زمینه است. سیمرغ در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی نخستین اجرای خود را تجربه داد. دیگر آثار لوریس چکناواریان عبارتاند از: سمفونی شماره یک برای ترومپت و سازهای کوبهای، سمفونی کردو، اوراتوریو (Oratorio) زندگی مسیح، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو، سوئیت دریاچهٔ وان، و بالاخره اوراتوریو آخرزمان.[۱۸]
سوئیت سمفونیک از باله اتللو به وسیلهٔ ارکستر سمفونیک لندن به رهبری چکناواریان اجرا شدهاست.[۵]
لوریس چکناواریان در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) با ساختن موسیقی متن فیلم جلد مار ساختهٔ هژیر داریوش آهنگسازی برای فیلم را آغاز کرد.[۳][۱۱] به عنوان یکی از موسیقیدانان صاحب سبک برای مستندهای بسیاری موسیقی ساخته و با کارگردانهای متفاوتی همکاری داشتهاست.[۱۱] موسیقی متن ۴۰ فیلم مستند و سینمایی از جمله جدال در مهتاب (۱۳۴۸) به کارگردانی انزو دل وینچنسو[ب] , بیتا (۱۳۵۱) به کارگردانی هژیر داریوش، تجاوز به کارگردانی حمید مصداقی و تنگسیر به کارگردانی امیر نادری را تهیه کردهاست.[۴][۱۱] او برای ۱۷ فیلم مستند موسیقی متن فیلم تهیه کردهاست.[۳]
وی برای تهیه موسیقی متن فیلم بیتا از سازهای ایرانی استفاده کرد و دو تن از استادان طراز اول موسیقی ملی، فرامرز پایور سنتور و حسن ناهید نی نواختند.[۱۹]
از آثار مستندی که برایشان موسیقی تصنیف کردهاست میتوان به حاج مصورالملکی (۱۳۵۰) ساختهٔ خسرو سینایی، عالیقاپو و چهلستون (۱۳۵۲) هر دو ساختهٔ منوچهر طیاب اشاره کرد.[۱۱] در آثار چکناواریان تأثیر موسیقی ملی ایران به خوبی مشهود است.[۳] چکناوریان در سال ۱۳۵۱ به رهبری ارکستر اپرای تهران منصوب گردید.
چکناوریان پس از انقلاب اسلامی در ایران به ارمنستان رفت و در ایروان به فعالیتهای هنری خود ادامهداد.[۶] چکناواریان در سال ۱۹۸۹، به سمت مدیر و رهبر ارکستر فیلارمونیک ارمنستان منصوب شد.[۱۷] او در فاصله یازده سال همکاری با این ارکستر، توانست از طریق ایستگاه رادیو تلویزیون اتریش (ORF) و کمپانی صفحه پرکنی انگلیس (ASV) آثار خود را به مردم سراسر جهان معرفی کند[۱۷] و با سفر به کشورهای مختلف اروپا، آمریکا، ایران و لبنان، به اجرای برنامه بپردازد.[۱۷] او در سال ۲۰۰۰، از سمتهای رسمی خود استعفا داد تا بتواند وقت خود را عمدتاً صرف آهنگسازی و رهبری سایر ارکسترهای دنیا کند.[۱۷] به مدت ۳ سال (۹۳–۱۹۹۱) نیز برای اجراهای خیریه با این ارکستر در وین بود.[۶]
او در اواسط دههٔ ۱۳۷۰ به ایران سفر کرد و بهعنوان رهبرِ مهمان، اجراهای فراوانی را با ارکستر سمفونیک تهران داشت و دورهٔ رهبری او بر این ارکستر از جمله دورههای پرفروغ ارکستر سمفونیک تهران بهشمار میرود. چکناوریان با برخی از خوانندگان هم اجراهایی را رهبری کرد که از جملهٔ آنها میتوان به اجرایی با شهرام ناظری از مجموعه آثار این خواننده در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی و همچنین اجرایی با عبدالحسین مختاباد در تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن اشاره کرد. او مدتی هم رهبری ارکستر مجلسی رودکی را عهدهدار شد.[۶]
جشن تولد ۷۸ سالگی لوریس چکناواریان شامگاه یکشنبه در یازدهمین ویژه برنامه «تولد ماه» سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در موزه هنرهای دینی امام علی برگزار شد.[۲۰]
وی در سال ۱۳۸۴ یک کنسرت با همکاری شهرام ناظری و با اجرای ارکستر بزرگ کومیتاس ارمنستان اجرا کرد که در سال ۱۳۹۰ توسط انتشارات آوای باربد با نام کنسرت شهرام ناظری و لوریس چکناوریان منتشر شد[۲۱].
آخرین آثار اجراشدهٔ او در ایران خسرو و شیرین و رستم و سهراب هستند.[۲۲][۲۳]
روزهای ۱۴ و ۱۵ ژانویه ۲۰۰۴، دو کنسرت برای جمعآوری کمک به آسیبدیدگان زلزله بم، در پاریس اجرا شد. کنسرتها یکی در کلیسای «سنت سولپیس» و دیگری در تالار کنسرواتوار شهرک ایسی-له-مولینو در حومه پاریس برگزار شد و قطعاتی به رهبری لوریس چکناواریان توسط ارکستر مجلسی رودکی با بیست و شش نوازنده که از ارمنستان او را همراهی میکردند، اجرا گردید. برنامه کلیسای سنت سولپیس داستان لیلی و مجنون نظامی بود و چکناواریان با استفاده از آثار موسیقیدانان کلاسیک و همینطور قطعاتی از ساختههای خودش و حسین دهلوی، آن را تنظیم کرده بود. در برنامه دوم در شهرک ایسی-له-مولینو ارکستر قطعاتی از آهنگسازان ارمنی از جمله آرام خاچاتوریان، ادوارد میرزویان، ملیک موویساکالیان و آهنگسازان ایرانی همچون حشمت سنجری، حسین دهلوی و خود لوریس چکناواریان را اجرا کرد.[۲۴]
چکناواریان اولین اجرای ارکستر سمفونیک تهران را در سال ۱۳۹۵ را رهبری کرد. این برنامه در حمایت از فعالیتهای انسان دوستانه موسسات خیریه، نیمه اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در تالار وحدت روی صحنه رفت.[۲۵]
چکناواریان در آستانه هشتاد سالگی، تمامی آثارش را در حوزه موسیقی به موزهٔ موسیقی اهدا کرد. به همین منظور، مراسمی در روز نهم آبان ۱۳۹۶ در موزهٔ موسیقی با حضور چهرههای شناختهشدهٔ موسیقی برگزار شد.[۲۶]
در چهارمین جشن سالانه موسیقی ما که در تاریخ ۲۵ آذر ۱۳۹۶ در تالار وحدت تهران برگزار شد، از لوریس چکناواریان به پاس یک عمر فعالیت هنری تقدیر به عمل آمد.[۲۷]
او در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، با رهبری کردن ارکستر سمفونیک لندن، آلبوم «فرشتهٔ شب» به آهنگسازی حافظ ناظری را ضبط نمود.[۲۸] از دیگر فعالیتهای لوریس چکناواریان میتوان به رهبری ارکستر مجلسی رودکی و ریاست خانهٔ اپرا اشاره کرد.[۷]
در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲) نخستین موسیقی متن فیلم سینمای ایران را برای فیلم جدال در مهتاب محصول مشترک ایران و ایتالیا، نوشت. برای بیش از ۴۵ فیلم موسیقی متن ساختهاست.[۷] او برای ۵ فیلم سینمایی موسیقی متن فیلم تهیه نمودهاست و کلیه منتقدان فیلم و سینمای ایران آثار او را ستودهاند.[۳][۲۹]
آفرینش نخستین اپرا برای کودکان نیز با پرویز و پریسا به نام لوریس چکناواریان ثبت شدهاست. او شاید نخستین آهنگسازی نیز باشد که روی رستم و سهراب کار کرده و اپرای خود را در صحنههای جهانی نیز به اجرا درآورده است. لوریس چکناواریان در عرصهٔ باله نیز کار کردهاست. افسانه «سیمرغ» از عطار نیشابوری را صحنهای کردهاست. «سیمرغ» در سال ۱۳۵۴ در تالار رودکی نخستین اجرای خود را پیدا کرد. دیگر آثار برجسته لوریس چکناواریان عبارت است از سمفونی شماره یک برای ترومپت و سازهای کوبهای، سمفونی کردو، اوراتوریو (Oratorio) زندگی مسیح، دو کنسرتو برای ویولن و پیانو، سوئیت دریاچهٔ وان و بالاخره اوراتوریو آخرزمان.[۲۳]
او بیش از ۷۵ اثر شامل سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای پیانو، ویولن، گیتار، ویولنسل و پیپا، موسیقی باله، آثاری برای گروه کُر، یک رکوئیم و یک اوراتوریو فیلم ساختهاست.[۶]
بخشی از آثار کلاسیک چکناوریان عبارت اند از:[۶][۳۰]
اپرای رستم و سهراب طی ۲۵ سال در هشت نسخه نوشته شدهاست و در ایران برای نخستین بار در بهمن ۱۳۷۸ در پانزدهمین دوره جشنواره موسیقی فجر اجرا شدهاست.[۳۱]
چکناواریان قطعه شب قبل از عاشورا را بر اساس شعر «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است / صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است/ مکن ای صبح طلوع» ساختهاست. این قطعه توسط ارکستر سمفونیک البرز و گروه کر فیلارمونیک ایران به رهبری لوریس چکناواریان اجرا شدهاست.[۳۲]
نمایشگاه نقاشیهای لوریس چکناواریان با عنوان «موسیقی روی بوم» روز ۳۰ فروردین ۱۳۹۵ با حضور جمعی از مسئولان، چهرههای هنری و علاقهمندان این هنرمند، در نگارخانه استاد ممیز خانهٔ هنرمندان ایران گشایش یافت. او در این نمایشگاه تابلوهایش با تکنیک آکریلیک را در معرض بازدید عموم قرار داد.[۳۳][۳۴][۳۵]
چکناواریان کتاب طنزی با عنوان «خرستان» را در ۱۶۸ صفحه را که شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه طنز میباشد توسط نشر صدای معاصر رونمایی و منتشر کرد. وی که فردی شوخطبع میباشد، در این کتاب داستان کشوری از مجموعه خران را نوشتهاست. معرفی و جشن امضای این کتاب، ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، با حضور «اکبر عالمی» و «یارتا یاران» و «محمود دولتآبادی» در «کافه کتاب» شهر کتاب مرکزی برگزار شد.[۳۶][۳۷]
در زیر فهرست جوایز، نشانها و تجلیلهای لوریس چکناواریان آورده شدهاست:[۳۸]
مایسترو (به زبان ارمنی به معنای «استاد») مستند بلند ۵۲ دقیقهای اولین فیلمی است که دربارهٔ لوریس چکناواریان ساخته شدهاست. مایسترو به کارگردانی وحید زارعزاده و تهیهکنندگی زهرا مشتاق، زندگی لوریس چکناواریان آهنگساز بینالمللی را به تصویر کشیدهاست.[۴۹]
۱۳ اکتبر ۱۹۳۷ نام مستند دیگری است که دربارهٔ لوریس چکناواریان به کارگردانی بکتاش آبتین ساخته شدهاست این مستند برنده جایزه سینما حقیقت شدهاست
بزرگان موسیقی دربارهٔ چکناواریان مینویسند:
«او استعدادی بزرگ است که سنن موسیقی ارمنیها را ادامه دادهاست… یک موسیقیدان و رهبر برجسته»
«هدیهٔ وی که همان قطعات هنریِ اوست، جالب توجه است.»
— کارل ارف
«یک آهنگساز خوب، رهبر باتجربه و موسیقیدانی واقعی.»
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک)[پیوند مرده]