مرتضی مطهری

مرتضی مطهری
رئیس شورای انقلاب
دوره مسئولیت
۲۲ دی ۱۳۵۷ – ۸ اسفند ۱۳۵۷
گمارندهسید روح‌الله خمینی
پس ازتشکیل شورا
پیش ازسید محمود طالقانی
اطلاعات شخصی
زاده
مرتضی مطهری فریمانی

۱۳ بهمن ۱۲۹۸
فریمان، خراسان، ایران
درگذشته۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ (۵۹ سال)
تهران، ایران
آرامگاهمسجد بالاسر، حرم فاطمه معصومه، قم
حزب سیاسی
همسر(ان)اعظم (عالیه) روحانی[۱]
فرزندانعلی، محمد، مجتبی، فریده (همسر علی لاریجانی)، وحیده، حمیده، سعیده
خویشاوندانعلی لاریجانی (داماد)
محمدتقی مطهری فریمانی (برادر)
امضا
پیشینه فقهی
دیناسلام
مذهبشیعه دوازده‌امامی
فقهامامیه
زمینه اصلیفلسفه اسلامی
محل تحصیلحوزه علمیه قم
دانشگاه تهران
مرتبه حوزویآیت‌الله
استادان
آثارفهرست کامل

مرتضی مطهری فریمانی (۱۳ بهمن ۱۲۹۸ – ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸)[۲] روحانی شیعه، استاد فلسفهٔ اسلامی و کلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود.[۳] وی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود[۴] و پس از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد.[۵]مطهری از شاگردان خمینی و بنیان‌گذاران و عضو مکتب متاع بود و در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از آخرین جلسه مکتب متاع در منزل یدالله سحابی پس از خروج از جلسه در خیابان پارک امین الدوله، هدف گلولهٔ یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه کشته شد.[۶] سید روح‌الله خمینی علاقهٔ زیادی به وی داشت، تا آن‌جا که پس از مرگش گفت: «فرزند عزیزی را که پارهٔ تنم و حاصل عمرم بود، از دست دادم».[۷] در ادبیات نظام جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان «معلم شهید» یاد شده‌است.[۸][۹]

زندگی

[ویرایش]

کودکی و نوجوانی

[ویرایش]

مرتضی مطهری در ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در شهر فریمان از توابع مشهد در خانواده‌ای روحانی با اصالت سیستانی[۱۰] زاده شد. پدرش شیخ محمد حسین کیخا (مطهری)، نوه شیخ محمد علی کیخا از معتمدین سیستان از دهکده کنگ پیران بخش پشت‌آب شهرستان زابل بود. محمد علی کیخا بیش از یک قرن پیش برای نزدیکی بیشتر به حرم امام رضا و حوزه علمیه مشهد از شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان به شهرستان فریمان در استان خراسان مهاجرت کرد.[۱۱] مرتضی مطهری در کودکی برای فراگیری دروس ابتدایی به مکتبخانه رفت. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۱۶ برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد. اندکی پیش از سفر مطهری به قم، عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه درگذشته بود و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری به عهده گرفته بودند.

محمد حسین، پدر مرتضی مطهری از شخصیت‌های مورد توجه در روستای فریمان بوده‌است. پدر مطهری از شاگردان آخوند خراسانی بوده‌است. پدر مطهری در سال ۱۳۵۰ شمسی در سن ۱۰۱ سالگی فوت کرد. گفته می‌شود که مادر وی اطلاعاتی دربارهٔ طب سنتی داشت و به معالجه زنان روستای فریمان می‌پرداخته‌است. مطهری از پدر خود با عنوان طبیب روحانی و از مادرش با عنوان طبیب جسمانی یاد کرده‌است.[۱۲]

جوانی و تحصیلات

[ویرایش]
مرتضی مطهری در جوانی

مطهری نزد محمد صدوقی، کتاب «مطوّل» را فراگرفت و نزد سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از سید حسین طباطبایی بروجردی (در فقه و اصول) و روح‌الله خمینی (به مدت ۱۲ سال در فلسفه و اصول) و سید محمدحسین طباطبائی (در فلسفه: الهیات کتاب شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. به گفتهٔ سید عباس صالحی، وی هوش سرشاری در یادگیری داشت.[۱۳]

قبل از نقل مکان سید حسین طباطبایی بروجردی به قم، مطهری گاهی به بروجرد می‌رفت و از درس وی استفاده می‌کرد. وی مدتی نیز از درس و بحث اخلاقی حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد. سید محمد حجت (در اصول) و سید محمد محقق داماد (در فقه) از استادان دیگر مرتضی مطهری بودند. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده‌است.[نیازمند منبع]

خانواده

[ویرایش]

مطهری در سال ۱۶۳۱ با عالیه روحانی، دختر یکی از روحانیون مشهد ازدواج کرد. حاصل این پیوند چهار دختر و سه پسر است. علی مطهری و محمد مطهری دو تن از فرزندان او هستند.

عباس‌هادی‌زاده مهندس نساجی، احمد یزدی داروساز، علی لاریجانی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی و مجید عباسپور دکتری محیط زیست و استاد دانشگاه صنعتی شریف دامادهای اویند.[۱۴]

مهاجرت به تهران

[ویرایش]

مطهری در سال ۱۳۳۱ از قم به تهران مهاجرت کرد، و در این شهر به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانی‌های تحقیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۴ اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط مطهری تشکیل گردید، و در همان سال تدریس خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد. در سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ و پس از تشکیل انجمن اسلامی پزشکان، مطهری به یکی از سخنرانان اصلی این انجمن تبدیل گشت. وی در طول سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ سخنران منحصربه‌فرد این انجمن بود.

فعالیت‌های سیاسی

[ویرایش]

مرتضی مطهری در فعالیت‌های سیاسی در کنار روح‌الله خمینی بود، به‌طوری‌ که می‌توان سازماندهی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران و هماهنگی آن با روح‌الله خمینی را مرهون تلاش‌های او و یارانش دانست. وی در ساعت ۱ بعد از نیمه شب روز چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه محمدرضا شاه پهلوی به وسیله پلیس دستگیر و پس از انتقال به زندان موقت شهربانی به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی شد. پس از ۴۳ روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستان‌ها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد شد.

پس از تشکیل هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، مطهری از سوی روح‌الله خمینی به همراه چند تن دیگر از شخصیت‌های روحانی عهده‌دار رهبری این هیئت‌ها گشت. پس از ترور حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت توسط محمد بخارایی، کادر رهبری هیئت‌های موتلفه شناسایی و دستگیر شد.

فعالیت‌های علمی – فرهنگی

[ویرایش]

پس از ترور حسنعلی منصور، مطهری به تألیف کتاب و ایراد سخنرانی در دانشگاه‌ها، انجمن‌های اسلامی، نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت و مسجد جامع نارمک ادامه داد. او به یک نهضت اسلامی معتقد بود و برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاش‌های ایدئولوژیک بسیاری نمود. از جمله مهم‌ترین این اقدامات می‌توان به کمک به تأسیس حسینیه ارشاد در سال ۱۳۴۶ اشاره کرد. پس از مدتی به علت اختلاف نظر با برخی از اعضای هیئت مدیره، در سال ۱۳۴۹ از عضویت هیئت مدیره آن مؤسسه استعفاء داد و آن را ترک گفت.

تبلیغ برای آوارگان فلسطینی

[ویرایش]

در سال ۱۳۴۸ به خاطر صدور اعلامیه‌ای با امضای وی و سیدمحمدحسین طباطبایی و سید ابوالفضل موسوی زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی ضداسرائیلی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان انفرادی به سر برد. از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۱ برنامه‌های تبلیغی مسجد الجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود، تا این که آن مسجد و به‌دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر مطهری دستگیر شد و مدتی در زندان بود. پس از آن مطهری سخنرانی‌های خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می‌کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال ۱۳۵۳ ممنوع‌المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ادامه داشت.[۱۵]

مبارزه با التقاط

[ویرایش]

از مهم‌ترین فعالیت‌های او ارائه ایدئولوژی اسلامی از طریق تدریس و سخنرانی و تألیف کتاب متعدد است. به باور مطهری، اهمیت این‌گونه فعالیت فرهنگی به ویژه در سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به خاطر افزایش تبلیغات گروه‌های مارکسیستی و پدید آمدن گروه‌های مسلمانی با گرایش‌های مارکسیستی (مثل مجاهدین خلق ایران) -که مطهری آن را پدیده «التقاط» می‌نامید- به اوج خود رسید. گذشته از روح‌الله خمینی، مطهری نیز دیگران را از همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران بازمی‌داشت. در این سال‌ها مطهری به توصیه روح‌الله خمینی هفته‌ای دو روز برای تدریس به قم می‌رفت و هم‌زمان در تهران نیز به تدریس در منزل ادامه می‌داد. در سال ۱۳۵۵ به دنبال اختلاف با یکی از استادان دانشکده الهیات زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد. همچنین در طول این سال‌ها، مطهری با همکاری تنی چند از شخصیت‌های روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان گذارد بدان امید که روحانیت شهرستان‌ها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.

مخالفت با دین‌ناباوران

[ویرایش]

دربارهٔ اختلاف مرتضی مطهری با امیرحسین آریان‌پور - که یکی از دین‌ناباوران بود - نوشته شده‌است که آریان‌پور را به دلیل اعتقادات مارکسیستی‌اش مورد نقد قرار می‌داد و معتقد بود کسی که دیدگاه‌های مارکسیستی را ارائه می‌دهد نباید در دانشکده الهیات، تدریس کند.[۱۶]

ارتباط با خمینی و انقلاب

[ویرایش]
مطهری همراه روح الله خمینی در لحظه ورود او به ایران در بهمن ۱۳۵۷

گرچه ارتباط مرتضی مطهری با سید روح‌الله خمینی پس از تبعید او از ایران با نامه و غیره استمرار داشت؛ ولی در سال ۱۳۵۵ موفق گردید که به نجف سفر کرده و ضمن دیدار با خمینی دربارهٔ مسائل مهم نهضت و حوزه‌های علمیه با وی مشورت نماید. پس از مرگ سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، مطهری به‌طور تمام‌وقت درخدمت نهضت قرار گرفت. وی در دوران اقامت روح‌الله خمینی در پاریس نیز سفری به آن شهر نمود. در همین سفر خمینی او را مسؤول تشکیل شورای انقلاب کرد. هنگام بازگشت روح‌الله خمینی به ایران، مطهری مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده گرفت. خمینی پس از مرگ وی، در پیام جداگانه‌ای خطاب به جوانان و روشنفکران، آنان را توصیه به استفاده از کتب مرتضی مطهری کرد.[۱۷]

ترور

[ویرایش]

مطهری در شامگاه روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از پایان آخرین جلسه مکتب متاع در منزل یدالله سحابی واقع در پیچ شمیران به همراه مصطفی کتیرائی و حاج‌طرخانی در تاریکی شب و پس از خروج از جلسه در خیابان امین‌الدوله هدف گلولهٔ یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت.[۶] قاتلان او سه نفر به نام‌های محمدعلی بصیری، حمید نیکنام و وفا قاضی‌زاده بودند.

شهرداری منطقه ۱۱ در دهه شصت شمسی در محل ترور او یک یادمان نصب کرد که هنوز وجود دارد.

اندیشه‌شناسی

[ویرایش]

ضدیت با سنت‌های ایرانی

[ویرایش]

مرتضی مطهری در مورد نمادهای باستانی ایران (نوروز و چهارشنبه سوری) این‌گونه گفته‌است:[۱۸]

به‌خدا ننگ این مردم است که روز سیزده و این ایام را به عنوان جشن سیزده بدر بیرون می‌رن. ننگ باشه بر اینها که به عنوان پرورش افکار این‌ها را به مردم نمی‌گویند و شما احمقها هم این حرکات را هر سال انجام می‌دهید بلکه آن‌ها شما بدبختهای احمق را تمجید می‌کنند تشویق می‌کنند اینها از اسلام نیست اینها ضداسلام است… نیاکان ما در گذشته جشن می‌کردن؛ پس ما هم باید چنین کنیم چهار شنبه آخر سال می‌شود؛ بسیاری از خانواده‌ها که باید بگویم خانواده احمقها آتش روشن می‌کنند و هیزمی روشن می‌کنند و آدمهای سر و مر و گنده با آن هیکلهای نمی‌دانم چنین و چنین از روی آتش می‌پرن که ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من این چقدر حماقت است خب چرا چنین می‌کنید می‌گویند پدران ما چنین می‌کردند ما نیز چنین می‌کنیم اگر پدران شما چنین می‌کردند و شما می‌بینید که آن کار احمقانه‌است و دلیل خریت پدران شما است رویش را بپوشید چرا این سند حماقت را سال به سال تجدید می‌کنید؛ این یک سند حماقت است که شما هی می‌کوشید که این سند حماقت را زنده نگهدارید و بگویید ماییم که چنین پدران خری داشته‌ایم… پس شما باید بگویید که الحمدالله در روز نحس قرار نگرفته‌ایم؛ اتفاقاً باید بدانیم که الان تمام روزهای ما نحس هست روز اول فروردین‌ماه هم نحس است بین روز اول و دوم و سوم و چهارم فروردین؛ دوازدهم و سیزدهم فروردین هم نحس است ما از این نحس باید خارج بشیم چه باید بکنیم؟؛ بریم بیرون سبزه‌ها را گره بزنیم از نحسی خارج می‌شیم؟ با سمنو پختن از نحسی خارج می‌شیم؟ با پهن کردن سفره هفت سین از نحسی خارج میشیم؟ بیچاره بد بخت چرا خانه‌ات را ول می‌کنی می‌ری بیرون؛ از این کارهای زشت بیا بیرون از این عادت زشت بیرون بیا؛ از این حرکات زشت خودت خارج شو تا از نحوسات بیای بیرون از این حرکات زشت و کثیف و پلید که به آن گرفتار هستی خارج شو تا از نحوست بیای بیرون سیزده چه گناهی دارد؟ از سمنو چه کاری ساخته‌است؟ از سبزه و هفت سین چه کاری ساخته‌است؟[۱۹]

فلسفه اسلامی

[ویرایش]

مرتضی مطهری برخلاف کسانی چون فردید که فلسفه اسلامی را ذاتاً یونانی می‌دانند، برای فلسفه اسلامی اصالت خاصی قائل است. از این روی نه تنها مانند فردید و اصحاب مکتب تفکیک، فلسفه اسلامی را مغایر با اندیشه اصیل اسلامی نمی‌داند، که حتی در ریشه یابی آن به متون دینی نیز رجوع می‌کند. از نظر مطهری اکثر فلاسفه اسلامی شیعه بودند، چرا که عقل شیعی از ابتدا عقل فلسفی بود.[۲۰]

کمونیسم

[ویرایش]

مطهری در نقد معرفت‌شناسی مارکسیسم معتقد بود که ادراک امری مادی نیست و مغز فقط یک ابزار است و عمل ادراک به وسیله روح غیرمادی صورت می‌گیرد. او همچنین معتقد بود که پل ارتباطی میان ذهن و خارج ماهیت است و مفاهیم ذهنی آثار مصادیق خارجی را ندارند. به‌طور مثال اگر جسم خارجی دارای حرکت است نیازی نیست که صورت ذهنی آن هم متحرک باشد. حرکت لازمه وجود خارجی است، نه وجود ذهنی.[۲۱]

کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم

[ویرایش]

مهدی خلجی می‌نویسد:

«مهم‌ترین نماینده فلسفه اسلامی در آن دوره، محمدحسین طباطبایی در خانه خود در شهر قم مجلس درسی برقرار کرد در نقد مبانی فلسفی کمونیسم. اما آشنایی او و شاگردان‌اش از کمونیسم محدود به جزوه‌ها و مجله‌های فارسی حزب توده بود. حاصل این درس‌ها کتابی با عنوان «اصول فلسفه و روش رئالیسم» شد که با پانوشت‌های مرتضی مطهری در سال ۱۳۳۲ به چاپ رسید. این کتاب بر پایه نوشته‌های تقی ارانی، بنیان‌گذار فکری حزب توده ایده‌های فلسفی کمونیسم را نقادی می‌کرد.»

خلجی بر این باور است که سراسر کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بر این گمان استوار است که نوشته‌های ارانی، بهترین نمونهٔ آثار مارکسیستی است؛ در حالی که کسی که جهان‌بینی فلسفی مارکسیسم را از منابع اصلی‌اش بشناسد، کتاب طباطبایی و پانوشت‌های شاگردش [مطهری] را نقدی کمابیش بی‌ربط می‌یابد.[۲۲][۲۳]

تمدن اسلامی

[ویرایش]

مسئله عقب‌ماندگی جوامع مسلمان از دغدغه‌های فکری مطهری بود که سال‌ها او را به خود مشغول کرد.[۲۴] مطهری نظریه‌ای را که علت انحطاط تمدن‌ها را همان علل ایجاد آن می‌داند را مورد قبول نمی‌داند. به عقیده او یکی از عوامل انحطاط مسلمانان فهم غلط آن‌ها از دین است.[۲۵]

جامعه مرده و جامعه زنده

[ویرایش]

یکی از دوستان ما … می‌گفت جامعه را از روی منطق ماشین دودی می‌شناسم:

وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه‌آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه‌ها دورش جمع می‌شوند و آن را تماشا می‌کنند و … احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. . .

..... همین‌که راه می‌افتاد بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند. من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت می‌کند. .

این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین‌که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‌کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می‌شود. .

این نشانه یک جامعه مرده‌است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‌خبرتر.[۲۶]

ولایت فقیه

[ویرایش]

مطهری دربارهٔ ولایت فقیه می‌گوید:

«مسئله ولایت فقیه این نیست که فقیه خودش در رأس دولت قرار می‌گیرد، خودش می‌خواهد عملاً حکومت کند و مجری باشد. نقش فقیه در یک کشور اسلامی که ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته‌است نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم. وقتی که مردم آن ایدئولوژی را پذیرفته‌اند قهراً برای ایدئولوگ هم نقشی قائل هستند یعنی اوست که نظارت می‌کند بر این که این ایدئولوژی درست اجرا می‌شود یا نه، آیا این شخص که می‌خواهد رئیس دولت بشود و به عنوان مجری قانون در کادر اصول این ایدئولوژی حرکت کند صلاحیت چنین کاری را از نظر آن ایدئولوژی دارد یا ندارد؟ ولایت فقیه ولایت ایدئولوژیک است و اساساً خود فقیه را مردم انتخاب می‌کنند. این خودش عین دموکراسی است. اگر ولایت فقیه یک امر انتصابی می‌بود، مثلاً هر فقیهی به وسیله فقیه قبل از خودش به‌طور خاص تعیین شده بود ممکن بود بگوییم که این بر خلاف اصول دموکراسی و نظیر سلطنت موروثی است؛ ولی، فقیه را بر خلاف سلطان و شاه خود مردم انتخاب می‌کنند، رهبر را خود مردم انتخاب کردند و خود مردم انتخاب می‌کنند، مرجع را خود مردم به عنوان یک صاحب نظر در این مکتب انتخاب می‌کنند و بنابراین، این چه منافاتی دارد با اصول دموکراسی و چه تناقضی هست میان جمهوری بودن و اسلامی بودن؟ آیا این که شکل حکومت موقت باشد و محتوا اسلامی باشد تناقض است؟ یعنی اگر شکل حکومت دائمی و موروثی بود دیگر با اسلامی بودن تناقض نداشت؟ چه رابطه‌ای میان این دو است؟»[۲۷]

روحانیت شیعه

[ویرایش]

مطهری ضمن اشاره به جایگاه مهم سازمان روحانیت و برخی امتیازات آن بر وجود پاره‌ای نواقص و ضرورت اصلاح آن تأکید می‌ورزد.. وی از جمله مهم‌ترین نقاط ضعف سازمان روحانیت را نحوه تأمین بودجه آن می‌داند که به‌طور مستقیم توسط مردم در قالب ارائه وجوهات صورت می‌گیرد. به اعتقاد وی این مسئله با وجود برخی امتیازات، دارای این اشکال است که آزادی و حریّت عقیده روحانیت را در برابر مردم مخدوش می‌سازد،[۲۸]


تفاوت مطهری و مصباح

[ویرایش]

اکبر گنجی در مقاله پاسخ گنجی به آیت‌الله مصباح در رد این نظر که «اگر مطهری نیست، مصباح هستند» می‌گوید: «آقای مصباح در دهه اول انقلاب یک کلام بر زبان جاری نساخت و حتی با انتشار کتاب جامعه و تاریخ قصد داشت نشان دهد که آرای او با آرای مرحوم مطهری تفاوت دارد» و «بنده حاضرم بگویم وقتی حضرت امام فرمودند آثار مرحوم مطهری بدون استثنا خوب است و طلاب از ایشان [مصبح یزدی] سؤال کردند ایشان چه پاسخی در جمع داد ما همان موقع فهمیدیم که آقای مصباح چه نظری راجع به ایشان دارند [۲۹] مایه بسی تأسف و تعجب است که افرادی جایگزین مطهری به جامعه و نسل جوان شناسانده می‌شوند که برخلاف سیره مطهری در مواجهه با افکار مخالف خود ـ آن هم از میان بولتن‌ها و خبرهای مجعول شروع به «کسروی» سازی کرده و به دنبال پیاده کردن اقدامات «نواب»ها می‌گردند. چه ظلمی بالاتر در حق استاد از این که افرادی پرخاشگر متحجر و تئوریسین اصالت خشونت به مطهری که نماد عقلانیت سعه‌صدر و حریت می‌باشد تشبیه شوند؟ و آیا این شبیه‌سازی‌ تا به حال جز ضرر و خسران معنوی سودی به دنبال داشته است؟[۳۰]

کتاب‌شناسی

[ویرایش]

آثار دربارهٔ او

[ویرایش]
  • انتشارات صدرا (تهیه و تنظیم)؛ سیری در زندگانی استاد مطهری؛ با مقاله‌ای از: علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی؛ چاپ چهارم (با اضافات): تهران و قم، انتشارات صدرا، مرداد ۱۳۷۶؛ ۲۸۴ ص. رقعی، تصویر، سند.
  • انجمن اسلامی دانشجویان دانشکدهٔ فنی، دانشگاه تبریز (تحقیق، گردآوری و تنظیم)؛ انفکاک تعقّل از تدین) بررسی علل و زمینه‌های خارجیگری و ممیزات خوارج از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری؛ بی‌چا (فتوکپی): هیئت مکتب‌الشهدای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز و علوم پزشکی، رمضان ۱۴۱۹ هـ.ق. ۲۰ ص. رقعی.
  • خانهٔ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران (مترجم)؛ المطهری‌العبقری‌الرسالی (دراسة لأفکاره من خلال‌الموتمرالدولی عقد فی دمشق)؛ [چاپ اول]: سوریه، دمشق، خانهٔ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران، ۱۴۱۱ هـ.ق. ۲۴۰ ص. وزیری.
  • [سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریز (تهیه و تنظیم)]، خبره و خبرگان از دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی [و] استاد شهید مطهری؛ بی‌چا (فتوکپی): تبریز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریز، بی‌تا: ۴۰ ص. جیبی، تصویر.
  • نگارش، حمید و علی باقی نصرآبادی؛ نگارش، حمید و علی باقی نصرآبادی؛ استاد مطهری و دغدغهٔ اسلام اصیل؛ چاپ اول:

تهران و قم، انتشارات لوح محفوظ، ۱۳۷۹؛ ۲۴۰ ص. رقعی.

  • استاد مطهری و دغدغهٔ اسلام اصیل؛ چاپ اول: تهران و قم، انتشارات لوح محفوظ، ۱۳۷۹؛ ۲۴۰ ص. رقعی.
  • واثقی‌راد، محمدحسین (گردآوری)؛ مطهری مطهر اندیشه‌ها (جلد دوم)؛ چاپ اول: قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، اردیبهشت ۶۴؛ ۵۰۰ ص. وزیری، تصویر، سند.
  • باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ کتاب‌شناسی توصیفی استاد مرتضی مطهری؛ چ ۱: تبریز، دانشگاه تبریز؛ ۱۳۸۱ ؛ ۵۷۸ص؛ وزیری؛ نرم؛ اعلام.
  • باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ ناگفته‌هایی پیرامون استاد مطهری: چه ضرورتی به بازخوانی متد مطهری ؛ نوروز؛ س ۲، ش ۳۱۵ (پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۱.
  • باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ بازخوانی پروژه‌ نامه‌ی آیت‌الله مطهری به آیت‌الله خمینی؛ چشم‌انداز ایران، ۳۴ (آبان و آذر ۱۳۸۴)؛ ص ۱۱۷ـ۱۲۵

موزه

[ویرایش]

در سال ۱۳۴۶ به دلیل تأسیس حسینیه ارشاد و با اصرار دوستان خود برای نزدیکی به حسینیه، به خیابان دولت، محله قلهک نقل مکان کرد. وی در مدت ۹ سال اقامت خود در این خانه (از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵) که بیشترین زمان را نسبت به بقیه سال‌های سکونت خود در تهران داشت، بیشترین آثار خود را در این خانه تألیف کرد.[۳۱] این خانه که در دو طبقه بنا شده‌است از سال ۱۳۶۸ تبدیل به موزه شده‌است. در طبقه اول این موزه دست‌نوشته‌ها و وسایل شخصی مطهری و در طبقه دوم کتاب‌های او به نمایش درآمده است. قرائت خانه‌ای هم در طبقه دوم این خانه برای مطالعه آثار او وجود دارد. این موزه سمینارها و نشست‌هایی نیز دربارهٔ آثار مطهری برگزار می‌کند.[۳۲][۳۳]

یادبود

[ویرایش]

در دهه ۱۳۶۰، شهرداری منطقه ۱۱ تهران بنای یادبود کوچکی در نزدیکی محل ترور مرتضی مطهری در خیابان پارک امین‌الدوله در محله دروازه شمیران شهر تهران برپا کرد.

روز ۱۲ اردیبهشت را، که پیش از آن به یاد ابوالحسن خانعلی روز معلم نامگذاری شده بود، پس از درگذشت مطهری در ۱۱ اردیبهشت، و با یک روز تأخیر به نام وی نامگذاری کردند.

همچنین در اولین دوره همایش چهره‌های ماندگار که در سال ۱۳۸۰ برگزار شد مرتضی مطهری به عنوان تنها منتخبی که در قید حیات نبود برگزیده شد.

همچنین دبیرستانی پسرانه بزرگ و معروف هیئت امنایی در منطقه ی ۶ تهران به یاد او نامگذاری شده‌است

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. "همسر شهید مطهری: ایشان آیتِ عجیب زندگی من بود". خبرآنلاین. 4 February 2017. Retrieved 6 December 2019.
  2. «زندگینامه تفصیلی استاد شهید مرتضی مطهری». رشد. ۱ خرداد ۱۳۹۸. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ مه ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۲ مه ۲۰۱۹.
  3. عرفان مطهری بایگانی‌شده در ۶ مه ۲۰۰۷ توسط Wayback Machine، روزنامهٔ ایران، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۶، صفحهٔ «آیینه»
  4. «زندگینامه: مرتضی مطهری (۱۲۹۸–۱۳۵۸)». همشهری آنلاین. ۴ مرداد ۱۳۸۷. دریافت‌شده در ۶ مه ۲۰۱۸.
  5. «اعضای اولیهٔ شورای انقلاب چه افرادی بودند؟». تبیان. ۲۲ دی ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۶ مه ۲۰۱۸.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ «روایتی از فاجعه‌آمیزترین ترور تحجر در ایران». مشرق‌نیوز.
  7. «پیام به ملت ایران (شخصیت و منزلت علمی آقای مرتضی مطهری)». سایت جامع امام خمینی.
  8. «معلم شهید». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۷ مه ۲۰۱۱.
  9. Fars News Agency: گرامی‌داشت شهید مطهری و مقام معلم در تلویزیون
  10. کیهان فرهنگی شماره، سال ۲۸، شماره ۲۸۰ و ۲۸۱
  11. اولین همایش مطهری سیستانی در زابلhttp://www.neyzarnews.ir بایگانی‌شده در ۲۳ مه ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine
  12. حاصل عمر، سیری در اندیشه‌های استاد مطهری، گذر ایام، عبدالله نصری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، صص 54-6، جلد اول: فلسفه، چاپ پنجم 1386
  13. «شهید مطهری شخصیتی کم‌نظیر بود». خبرگزاری صدا و سیما. ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷. دریافت‌شده در ۲۸ اوت ۲۰۲۱.
  14. اولین شوک انتخاباتی ردصلاحیت چهره‌های منتقد توسط هیئت‌های اجرایی وزارت کشور بایگانی‌شده در ۹ فوریه ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine asemanweekly.com
  15. سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم+ فیلم خبرگزاری صدا و سیما
  16. بی‌بی‌سی، مرتضی مطهری، ۲۲ بهمن ۱۳۷۸
  17. «پیام به ملت ایران (توصیه به جوانان در استفاده از آثار شهید مطهری)». سایت جامع امام خمینی.
  18. Tehran blues: how Iranian youth rebelled against Iran's founding fathers. Kaveh Basmenji. 2005. ISBN 0-86356-582-4 pp.73
  19. بنگرید:
    1. بیانات استاد مرتضی مطهری چهارشنبه سوری و نوروز (یوتیوب) در یوتیوب
    2. بیانات استاد مرتضی مطهری چهارشنبه
  20. نصری، ع. رویارویی با تجدد، تهران، نشر علم، ص۱۶۱
  21. نصری، ع. رویارویی با تجدد، تهران، نشر علم، ص۱۹۵
  22. «نبرد روحانیت و حزب بر سر توده مردم». بی‌بی‌سی فارسی.
  23. «اسلام آوردن احسان طبری؛ شکنجه، اقناع یا سندرم استکهلم؟». radiozamaneh.
  24. مطهری م، انسان و سرنوشت، تهران. صدرا. ص ۹
  25. نصری، ع. رویارویی با تجدد، تهران، نشر علم، ص۱۷۱
  26. مرتضی مطهری-احیای تفکر اسلامی، ص ۲۲و۲۳.
  27. مطهری، مرتضی. آیندهٔ انقلاب اسلامی ایران. صدرا. صص. ۲۵۶ و ۲۵۷.
  28. کتاب ده گفتار، مقاله مشکل اساسی در سازمان روحانیت
  29. باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ کتاب‌شناسی توصیفی استاد مرتضی مطهری؛ چ ۱: تبریز، دانشگاه تبریز؛ ۱۳۸۱ ؛ ۵۷۸ص؛ وزیری؛ نرم؛ اعلام. ص ۵۰۲ و ۵۰۳
  30. باقرزاده ارجمندی، سیداحمد؛ ناگفته‌هایی پیرامون استاد مطهری: چه ضرورتی به بازخوانی متد مطهری ؛ نوروز؛ س ۲، ش ۳۱۵ (پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۱. ص ۷
  31. «خانه موزه شهید مطهری».[پیوند مرده]
  32. «خانه شهید مطهری؛ خانه‌ای پر از اسرار».
  33. «دربارهٔ خانه موزه شهید مطهری». بایگانی‌شده از اصلی در ۸ ژوئن ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۸ ژوئن ۲۰۲۰.

منابع

[ویرایش]

پیوند به بیرون

[ویرایش]


[نیازمند منبع]