یکی از ابَرچالشها یا ابربحرانهای ایران، بحران محیطزیست است. این را تقریباً بدون شواهد و استدلال تجربی میتوان پذیرفت.[۱] مسائل زیستمحیطی در ایران به ویژه در مناطق شهری، شامل تولید گازهای گلخانهای توسط وسایل نقلیه، عملیات پالایشگاهها، و پسابهای صنعتی است که به آلودگی هوا کمک میکنند. بیشتر خودروها از بنزین سربدار استفاده میکنند و فاقد تجهیزات کنترل انتشار گازهای گلخانهای هستند.[۲] تهران به عنوان یکی از آلودهترین شهرهای جهان ارزیابی شدهاست. بهر حال قرار است در آینده اتوبوسها و ماشینهایی که با سوخت طبیعی کار میکنند جانشین ناوگان حمل و نقل عمومی کنونی بشوند. در ایران قیمت انرژی هم با پرداخت یارانه بالا، بهطور مصنوعی پایین نگه داشته شدهاست که این امر منجر به پدید آمدن الگوهای مصرف بسیار ناکارآمد و آلودهکننده هوا شدهاست.[۳][۴] مدیریت ترافیک، بررسی وسایل نقلیه، استفاده عمومی از دوچرخه برقی و دولت الکتریکی هم بخشی از راهحلها هستند.[۵]
افزایش بیماریهای تنفسی در تهران و اراک موجب شد که مسئولان شهر به فکر برنامههای کنترل آلودگی بیفتند. هدف این برنامهها کاهش تدریجی میزان مواد شیمیایی مضری است که وارد اتمسفر میشوند.[۶]
بیشتر قلمرو ایران از چرای بیش از حد، بیابانی شدن، یا جنگلزدایی رنج میبرد. آبهای زائد صنعتی و شهری رودخانهها، آبهای ساحلی و زیرزمینی را آلوده کردهاند.[۷] تالابها و آبهای شیرین با گسترش صنعت و کشاورزی بهطور فزایندهای در حال نابودی هستند و نفت و نشت مواد شیمیایی به زندگی موجودات دریایی خلیج فارس و دریای خزر آسیب رساندهاست.[۸] ایران ادعا میکند هجوم بینالمللی برای توسعه ذخایر نفت و گاز دریاچه خزر آن منطقه را با تهدیدات زیستمحیطی جدید روبرو خواهد کرد.[۹] گرچه سازمان حفاظت محیط زیست ایران از سال ۱۹۷۱ وجود دارد، اما بخاطر اینکه اهداف کوتاه مدت اقتصادی در اولویت قرار گرفتهاند. ایران هنوز سیاست توسعه پایداری را گسترش ندادهاست.[۱۰]
دانشمندان ایرانی و سازمانهای غیردولتی (NGO) با ریسک خشم تندروها، درباره بحرانها صحبت مینمایند و در برخی موارد در جهت حل آنها پیشرفت میکنند.[۱۱]
بانک جهانی تخمین میزند که خسارات وارده بر اقتصاد ایران در اثر مرگهای ناشی از آلودگی هوا ۶۴۰ میلیون دلار است که با ۵٫۱ تریلیون ریال یا ۰٫۵۷ درصد تولید ناخالص داخلی برابر است.[۱۲] زیان بیماریهای ناشی از آلودگی هوا بر اقتصاد ایران، ۲۶۰ میلیون دلار در سال معادل ۲٫۱ تریلیون ریال تخمین زده شدهاست که برابر با ۰٫۲۳ درصد تولید ناخالص داخلی است. در گزارشی از برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد در بین ۱۳۳ کشور ایران از نظر شاخصهای زیستمحیطی در رتبه ۱۱۷ قرار داشت.[۱۳][۱۴]
مسائلی که کشور در این زمینه با آن مواجه است با سایر کشورهای منطقه قابل مقایسه است.[۱۶]
ایران با چندین بلایای طبیعی مواجه است.[۱۷] خشکسالیهای دورهای، سیل، طوفانهای گرد و غبار، طوفانهای شن، زلزله در امتداد مرز غربی و شمال شرقی[۱۵]
این کشور یکی از فعالترین کشورهای لرزهخیز جهان به شمار میرود، جایی که چندین گسل اصلی دستکم ۹۰ درصد از کشور را میپوشاند.[۱۷]
تقریباً بیشتر بارشهای کشور به سمت سیلابیشدن حرکت کرده است، اگر چه در کشور مقدار بارش نیز کاهش پیدا کرده است.[۱۸]
خشکسالی یکی دیگر از مخاطرات طبیعی است که عمدتاً ناشی از مدیریت نادرست منابع آب است.[۱۷]
آلودگی هوای ناشی از انتشار گازهای گلخانهای توسط وسایل نقلیه به ویژه در مناطق شهری، عملیات پالایشگاهها، پسابهای صنعتی، جنگلزدایی، چرای بیش از حد، بیابانزدایی، آلودگی نفتی در خلیج فارس، خسارت به تالابها در اثر خشکسالی، تخریب خاک (شوری خاک)، ذخیره ناکافی آب آشامیدنی، آلودگی آب ناشی از فاضلاب بیحفاظ و پساب صنعتی، شهرنشینی.[۱۵] در سال ۲۰۱۱ ایران از نظر فرسایش خاک رتبه بدترین کشور جهان را داشت.[۱۹] کاهش منابع آب و تخریب زمین، متعاقباً با تأثیرات نامطلوب تغییرات آبوهوایی تشدید میشود.[۱۶]
اکثر شهرهای ایران شاهد دورههای طولانی آلودگی در فصل زمستان، پدیده گرد و غبار و افزایش ازن سطح زمین در طول تابستان بودهاند که برخی از آلایندهها از حد استاندارد ملی فراتر رفتهاند. به عنوان مثال، غلظت PM2.5 گزارش شده در ایستگاههای پایش کیفیت هوا از استانداردها فراتر رفته که نشاندهنده شرایط ناسالم است و همچنین قابل ذکر است که بیشتر روزهای آلوده با افزایش غلظت این آلاینده همراه بوده است.[۲۰]
بخشهای مرکزی و شرقی کشور مناطق اصلی تحت تأثیر توفان شن هستند. برخلاف توفان شن، توفان گرد و غبار بیشتر در استانهای غربی توزیع میشود. منشأ آن عمدتاً در نتیجه تخریب تالابهای عراق و عربستان سعودی، در مناطق وادی است.[۱۷]
هر روز در کشور ۵۰۰۰۰ تن زباله تولید میشود که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد آن به صورت بهداشتی دفع میشود.[۲۱] ایران سالانه بیش از ۸ میلیون تن مواد زائد خطرناک تولید میکند. (۲۰۱۶)[۲۲] سالانه میلیونها تن کود شیمیایی و سم، وارد محیط زیست میشود. ازطرفی راهسازی و خانهسازی خطری جدی محسوب میگردد.
ایران هرگز جنگل زیادی نداشته است و در طول نیمقرن گذشته نزدیک به نیمی از آن ناپدید شدهاست. آخرین آمار نشان میدهد که پوشش جنگلی به حدود ۱۱ میلیون هکتار کاهش یافته است که تنها ۶ درصد از کل کشور است. عوامل اصلی، تبدیل جنگل به زمین زراعی، قطع درختان، شهرنشینی و ویلاهای تعطیلات است. آتشسوزی در سالهای اخیر خسارات سنگینی بهویژه در کوههای زاگرس و در پارک ملی گلستان -اولین ذخیرهگاه زیستکره ایران و جایگاه تقریباً ۲۰ درصد از گونههای گیاهی ایران- به بار آوردهاست. چند سال پیش، بلوطهای زاگرس -که تقریباً نیمی از پوشش جنگلی باقیمانده ایران را تشکیل میدهند- شروع به تسلیم شدن در برابر پاتوژن قارچی کشنده Biscogniauxia mediterranea کردند که باعث آفتی به نام بیماری زغالی بلوط میشود.[۱۱] علاوه بر این، به دلیل کاهش بارندگی و خشکسالیهای بیشتر، آتشسوزی در جنگلها در حال افزایش است.[۱۷]
|doi=
را بررسی کنید (کمک).