معماری بومی (به انگلیسی: Vernacular architecture) شاخهای از معماری بر پایه نیازهای منطقهای و مصالح ساختمانی است که بازتاب سنتهای منطقهای است. معماری بومی در طول زمان بر اساس پیشینه محیطی، فرهنگی، فناوری و تاریخی که در آن وجود داشته تکامل یافتهاست. معماری بومی را میتوان متقابل معماری رسمی (که با عناصر سبکیِ طراحی که به صورت غیر اتفاقی برای اهداف زیبایی شناسانه کنار هم قرار گرفته که فراتر از نیازهای ضروری ساختمان هستند) دانست. اصطلاح معماری بومی نباید با آنچه معماری سنتی گفته میشود اشتباه شود، هرچند پیوندهایی میان این دو وجود دارد. معماری سنتی میتواند شامل ساختمانهایی با عناصر طراحی رسمی: معابد و قصرها شود.
واژهٔ لاتین Vernaculus به معنای (خانگی، بومی، طبیعی) است که از کلمه Verna به معنای «برده بومی» مشتق شدهاست.
اخیراً به منابع انرژی رو به زوال زمین از نوع سوختهای فسیلی توجه زیادی معطوف شده. این سوختها در طبیعت طی صدها هزار سال تکوین یافتهاند که در مقایسه با میزان مصرف قابل بازسازی نیستند و باید جانشینهایی پیدا شوند. سوختهای فسیلی انرژی قابل توجهی را تأمین میکنند که تمدن جدید روش زندگی را بر اساس آن بنا کردهاست. عملیات تولید برق از نیرو گاههایی با سوخت زغالسنگ مستلزم تغییرات انرژی از زغالسنگ به حرارت و انرژی مکانیکی و الکتریسیته است که حتی کمتر از ۳۰٪ انرژی اولیه برای مصرف مهیا میسازد. غیر از کمیت قابل اندازهگیری خاصیت دیگری در انرژی وجود دارد لیکن میتوان ان را کیفیت نامید. از آنجا که انرژی نمیتواند خلق و معدوم شود همیشه در هر سیستم مقدار معینی تبدیل انرژی وجود خواهد داشت. اما میزان سودمندی این انرژی بالا یا پایین میباشد که این سودمندی انرژی به هنگام کارایی بهرهبرداری انرژی خورشید اهمیت پیدا میکند.. زیرا انرژی تشعشع خورشید بر روی زمین اگر چه فراوان است ولی یک منبع حرارتی با درجهٔ پایین محسوب میشود که کمیت بالا و کیفیت پایین دارد ولی میتواند جایگزین بعضی از انرژیهای فسیلی شود. با توجه به برنامهٔ ریزی توسعه و طرح جامع شهرها و پیشبینی کم شدن منابع انرژی فسیلی لزوم جایگزینی انرژی در ۲۵ سال آینده ضروری به نظر میرسد. اغلب کشورهای جهان مانند استرالیا ۲۵ سال پیش این کار را آغاز کرد. در ایران برای صرفه جویی انرژی در فضاهای شهری به موقعیت اقلیمی، وضعیت اقتصادی، ترکیب، بافت موجود و کاربری زمینهای آن باید توجه کرد چرا که نگاهی به معماری شهری و سنتی ایران در مییابیم که تجربه استفاده از انرژیهای طبیعی مانند خورشید، باد و … از دیر باز متداول بوده. با بهرهگیری از تجربیات گذشتگان میتوان در بافت شهری از انرژی طبیعی استفاده کرد از مصرف سوخت ناشی از انرژی فسیلی کاست و به ارتقای کیفیت آسایش و بهداشت محیط مسکونی کمک کرد؛ بنابراین برای استفاده از انرژیهای طبیعی هماهنگ نمودن محیط زیست با شرایط اقلیمی اولین قدم محسوب میشود.[۱] سازگاری و هماهنگی جزئیات یک اصل قدیمی در معماری است چه در مجتمع و چه در تک ساختمان بکار بگیریم. طراحی هر جزء را با طرح کلی قرار دهیم هر یک از اجزا گویای منظور کلی طرح خواهد بود. (اصل وحدت) این اصل در طراحی منطبق با اقلیم کاربرد بیشتری خواهد داشت. آنچه در بافت قدیمی شهرهای ایران بخصوص در حاشیه کویر میتوانست در صرفه جویی مصرف انرژی مؤثر باشد از یک سو وجود اصول در معماری سنتی منطبق با اقلیم و در نتیجه استفاده از مصالح مطلوب ان محیط بود و از سویی دیگر بافت واحدهای کوچک و فشرده که هم جواری خانهها و حیاطهای حایل ان را تشکیل میداد.[۲]
مواردی که در کشورهای جهان برای کم کردن انتقال آلودگی بکار بردهاند به قرار زیر است:
بهرهگیری از انرژی و ایجاد کیفیت در آسایش محیط مسکونی به صورت مجتمع یا تک بنا مواردی دارد که به رعایت ۸ مورد از آنها اشاره میکنیم:
دهندهٔ حرارت جذب شده در طول روز است، با محصور کردن فضای بیرونی ساختمان به کمک دیوارهایی که در سایهاند میتوان این اثر را دفع کرد.
نواحی فلات مرکزی ایران دارای آب و هوای گرم و خشک میباشد. میزان بارندگی کم و اختلاف دمای شب و روز زیاد است. تأملی اندک در معماری خانههای سنتی این ناحیه نشان میدهد، که آنها در کلیت طرح با هم اشتراک دارند.
در این اقلیم، پلان خانه متراکم و درونگرا است و رو به حیاط مرکزی دارد. دیوارهای بلند بیرونی خانهها، کم تزیین و ساده بودهاست، تنها ورودی خانه، با تو رفتگی و تزیین، خود را نسبت به بقیه دیوارهای خارجی مشخص میکردهاست. در این خانهها، بعد از ورودی، فضای هشتی قرار میگرفتهاست. هشتی در خانههای سنتی، دید نا محرم به فضای درونی را میبسته است؛ به گونهای که حتی با بازبودن در خانه، دید به باغ درونی و حیاط خانه غیرممکن بودهاست. این نوع معماری در خانههای سنتی، اصل مهم محرمیت را نشان میدهد که بیانگر درونگرای و عدم اشراف بودهاست. در این خانهها، دالان متصل به هشتی، شخص را به حیاط میرسانده است. در برخی خانهها علاوه بر حیاط اندرونی که محل زندگی اهالی خانه بوده، حیاطی نیز به عنوان حیاط بیرونی وجود داشته و فضای اطراف آن مخصوص پذیرای از مهمانان مرد خانه بودهاست. در خانههای سنتی، حیاط بیرونی و حیاط اندرونی، دیدی به هم نداشتهاست. نظم هندسی خاصی بر ساختار خانههای سنتی حاکم بودهاست. بهطوریکه در همهٔ بخشهای خانه، از کل تا جزء دیده میشد. اصل محرمیت از زمان قبل از اسلام (هخامنشی) در معماری ایرانی مورد توجه بوده و اجرا میشدهاست. دیگر خصوصیات طرح کلی خانهها، جهت همسازی معماری آنها با اقلیم خشن منطقه است: - ایجاد حیاطها عمیق و پر سایه در میان بنا - قرار دادن حوض و باغچه در حیاط - درآمیختن و اتصال فضاهای زندگی با فضاهای باز - اهمیت بخشیدن به ایوانها، رواقها و فضاهای نیمه باز در خانه که اغلب به مهمترین فضای خانه بدل میشدهاست. - ساختن بادگیرهای بلند، سایه بان و قرار دادن درها و پنجرهها در عمق دیوارها - استفاده از زیرزمین و خنکای آن - استفاده از فرمهای قوسی و گنبدی در سقف بناها - ضخیم گرفتن جرزها و سقف خانهها - استفاده از مصالح خشت و گل - تقسیم فضاهای س تی به دو بخش تابستاننشین (پشت به قبله) و زمستاننشین (رو به قبله) - تفکیک فضاهای خدماتی از فضاهای زندگی تفکیک فضاهای خدماتی از فضاهای زندگی که در خانههای سنتی اقلیم گرم و خشک انجام میگرفته، باعث میشده که همهٔ فضاهای خدماتی مانند مطبخها، فضاهای بهداشتی، انبارها و اصطبلها در شرق و غرب خانه از چشم دور شده و آرامش و آسایش فضاهای زندگی برهم نخورد.[۴]
دو سلسله جبال البرز و زاگرس، نواحی مرکزی ایران را از سواحل دریای خزر در شمال و جلگهٔ بینالنهرین در غرب جدا میکند. این منطقه آب و هوای سرد همراه با بارش برف فراوان داشته و از اختلاف دمای زیادی بین شب و روز برخوردار است.
در این اقلیم – همانند اقلیم گرم و خشک در مناطق مرکزی ایران – خانهها به صورت حیاط مرکزی اجرا میشده و دارای پلانهای متراکم و فشرده بودهاست. در اقلیم سرد، اتاقهای واقع در سمت شمال حیاط، از سایر قسمتها بزرگتر و وسیع تر بودهاست. تالارها و اتاق نشیمن اصلی، در سمت شمال حیاط قرار داشت. در اقلیم سرد، اتاقهای جنوبی، شرقی و غربی، جهت انبار و فضاهای خدماتی مورد استفاده قرار میگرفتهاست. در اقلیم سرد، سقفها مسطح، تیرپوش و کم شیب بوده و بازشوها (در و پنجره) به حداقل میرسیدهاست. سنگ، مادهٔ عمدهٔ ساختمانی مورد استفاده در اقلیم سرد بوده و این، به دلیل فراوانی و در دسترس بودن سنگ در این اقلیم بودهاست. قرارگیری تالار و اتاق اصلی نشیمن در سمت شمال حیاط، جهت استفاده از تابش مستقیم و حرارت آفتاب در فصل زمستان بودهاست. در اقلیم سرد، به دلیل کوتاهی فصل تابستان و معتدل بودن دمای هوا در این فصل، از سمت جنوب ساختمان کمتر استفاده میشدهاست. ویژگیهای خانههای سنتی در اقلیم گرم و خشک، تشابه بسیاری به هم دارد. در نواحی کوهستانی، اهالی گاهی اوقات خانهٔ خود را در درون سنگها میتراشیدند؛ که بهترین نمونهٔ آن روستای کندوان در نزدیکی تبریز در دامنهٔ کوه سهند میباشد. به صخرههای مخروطی شکل در روستای کندوان، «کران» میگویند. ارتفاع کرانها بین ده تا پانزده متر است. کرانها در امتداد رودخانه و در بین مسیر رودخانه و تپههای مجاور آن واقع است و از لحاظ اقلیمی و جهت آفتاب در موقعیت بسیار خوبی قرار گرفتهاست.[۴]
این منطقه شامل سواحل جنوبی ایران در کنار دریای عمان و خلیج فارس میباشد. در این منطقه دما و رطوبت هوا بالا و نوسان در طول روز و شب کم است. تفاوت دمای هوای روی خشکی و روی دریا در این منطقه باعث به وجود آمدن نسیمهایی میشود.
در این اقلیم، در طراحی خانههای سنتی سعی شده خانهها در سایه قرار گیرد. ایوانهای عریض و مرتفع، هم از نفوذ باران به داخل جلوگیری میکرده و همسایهای کامل بر روی دیوار اتاق ایجاد مینموده است. در نقاط نزدیک به دریا، بادگیرها نسیم خنک رو به دریا را به داخل خانه میرسانده است. در نزدیکی دریا، به دلیل رطوبت زمین، خانه بر روی کرسی (پیلوت) قرار میگرفتهاست. در اقلیم معتدل و مرطوب نیز همانند اقلیم گرم و مرطوب، خانه بر روی کرسی (پیلوت) بنا میشدهاست. رنگ مصالح نما روشن و از جنس مصالح سبک بودهاست. در این اقلیم ارتفاع اتاقها بلند بودهاست.[۴]
این منطقه که حاشیهٔ جنوبی دریای خزر میباشد، از سرسبزترین و پربارانترین مناطق اقلیمی ایران است و از رطوبت نسبتاً زیادی در تام فصول سال برخوردار است. اختلاف درجه حرارت در بین شب و روز کم بوده و پوشش وسیع گیاهی سراسر منطقه را فرا گرفتهاست.
به دلیل رطوبت بالا، در خانههای سنتی این اقلیم از کوران دو طرفهٔ هوا حداکثر استفاده را میکردند. بامها به صورت شیبدار ساخته میشد و ایوانها در اطراف ساختمان به عنوان فضایی مهم در خانه مطرح میشدهاست. در این اقلیم – بر خلاف اقلیم گرم و خشک و اقلیم سرد – ساختمانها به صورت برونگرا طراحی میشده و دید خانه به حیاط اطراف خود بودهاست. خانه بر روی کرسی (پیلوت) قرار میگرفتهاست. شکل ساختمانها و خانه، کشیده و به دلیل وزش باد مناسب از دریا، در جهت شرقی – غربی بوده تا از حداکثر کوران هوا استفاده کند. پنجرهها بلند و کشیده بودهاست. مصالح غالب مورد استفاده در ساخت و سازها سبک و اغلب چوب بودهاست.[۴]
در طراحی فضای مناسب زیست توجه به توصیههای داده شده راهنمای مناسبی برای رسیدن به نتایج مطلوب است: