موج نوی سینمای ایران به جنبشی در سینمای ایران اشاره دارد که اواخر دههٔ ۳۰ خورشیدی پا گرفت.[۱][۲][۳]
فیلمهای گاو از داریوش مهرجویی، قیصر از مسعود کیمیایی و آرامش در حضور دیگران از ناصر تقوایی از نمایندگان اصلی این موج بهشمار میروند؛ اگرچه نشانههای آغاز موجنوی سینمای ایران پیشتر، اوایل دههٔ ۱۳۴۰، با فیلمهای خانه سیاه است (فروغ فرخزاد) جلد مار (هژیر داریوش)، خشت و آینه (ابراهیم گلستان) و شب قوزی (فرخ غفاری) در واکنش به فیلمفارسی ظهور کرده بود.[۴]
سینمای موج نو عمدتاً در دو مسیر اصلی گسترش یافت؛ جبههٔ فیلمهای شخصی و انتزاعی با آثاری مانند رگبار، چشمه، یک اتفاق ساده، شازده احتجاب، دایره مینا و پستچی و جبههٔ فیلمهای با سویههای پررنگ اجتماعی و تجاری مانند فرار از تله، سهقاپ، خداحافظ رفیق، طوقی، رضا موتوری و گوزنها که اغلب تحت تأثیر موفقیت عظیم قیصر ساخته میشدند.[۵] نسل سینماگران موج نو شناخت عمیقتری از هنر سینما داشتند و بهشدت متأثر از ادبیات معاصر ایران بودند چنانکه میتوان شاخصهٔ اصلی سینمای موج نو در ایران را ارتباط عمیقش با ادبیات معاصر دانست.[۶][۷][۸]
در بحبوحهٔ ورشکستگی عمومی سینمای ایران طی سالهای منتهی به انقلاب، «موج نو» که به دلیل افزایش سانسور و در نظر نگرفتن سلیقهٔ تماشاگران از سوی فیلمسازها رو به افول گذارده بود، با به محاق رفتن چند فیلم در آستانهٔ انقلاب از جریان ایستاد[۹] اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در سال ۱۳۶۳ با فیلم دونده (امیر نادری) جریان تازهای آغاز شد که توجه جهان را بار دیگر به سینمای ایران جلب کرد. این موج جدید با حضور سینماگرانی چون عباس کیارستمی،[۱۰] محمدرضا اصلانی، اصغر فرهادی، رخشان بنی اعتماد، مجید مجیدی، جعفر پناهی، بهمن قبادی ،محسن مخملباف و ابوالفضل جلیلی تثبیت شد که جوایز ارزشمندی از جشنوارههای معتبر جهانی برای سینمای ایران به ارمغان آورد. در امتداد این جریان در سالهای اخیر با سینمای نئورئال ایران مواجه میشویم که برجستهترین آثار آن را در آثار فیلمسازانی همچون اصغر فرهادی نظارهگر هستیم.