بخشی از سلسلهمقالات درمورد: |
جامعهشناسی |
---|
![]() |
مکدونالدی شدن (به انگلیسی: McDonaldization) یا «مکدونالدیزاسیون» توسط جامعهشناس آمریکایی، جورج ریتزر در کتاب «مکدونالدی شدن جامعه» در سال ۱۹۹۳ توسعه یافتهاست. از نظر ریتزر، «مکدونالدی شدن» زمانی است که جامعهای ویژگیهای یک رستوران فستفود را بپذیرد. فرایند مکدونالدی شدن را میتوان این گونه خلاصه کرد: «اصول رستورانهای فستفود در حال تسلط بیشتر بر همه بخشهای جامعه هستند. ایدهای در راستای همگنسازی فرهنگها به سبب جهانی شدن در سراسر جهان.[۱]
مکدونالدی شدن مفهوم تکرار عقلانیت و مدیریت علمی است. در جایی که ماکس وبر از مدل بوروکراسی برای بیان جهت جامعه در حال تغییر استفاده کرد، ریتزر رستوران فستفود را به عنوان یک پارادایم گویاتر میبیند.[۲]
ریتزر چهار مؤلفه اصلی مکدونالدی شدن را برجسته کرد:
با این چهار اصل صنعت فستفود، یک استراتژی که در محدودهٔ محدود منطقی باشد میتواند به نتایج مضر یا غیرمنطقی منجر شود. با گسترش این فرآیندها به سایر بخشهای جامعه، ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی جدید جامعه مدرن ایجاد میشود. به عنوان مثال، وقتی مکدونالد وارد کشوری شود و الگوهای مصرفکنندگان یکسان بشود، ترکیب فرهنگی رخ میدهد.
سازمانها تلاش کردهاند تا منطقیسازی مکدونالدی شدن را انکار کنند. تلاشها مربوط به تمرکز بر کیفیت به جای کمیت، لذت بردن از غیرقابل پیشبینیپذیری خدمات و محصول و بهکارگیری نیروهای ماهر بیشتر بدون هیچ گونه کنترل بیرونی است. همچنین اعتراضهای دولت - ملتها برای کند کردن روند مکدونالدی شدن و حفاظت از محلی شدن و ارزشهای سنتی آنها افزایش یافتهاست.[۳]
برخی از مطالعات موردی محلی نشان میدهند چگونه تنظیم مدل منطقی مکدونالد برای مطابقت با ترجیحات فرهنگی محلی منجر به کاهش محصول اصلی مکدونالد میشود. هرچه شرکت بیشتر با شرایط محلی سازگار شود، محاسبات علمی محصول خاص آمریکایی ممکن است از بین برود. این میتواند برای توجیه رویکرد یکسان مکدونالد استفاده شود. فراگیر بودن مکدونالدی شدن و یکنواختی فعالیتهای آن، عاملی در جهانیشدن است.[۴]
اخبار مواد غذایی ناسالم که در اینجا به عنوان اخبار غیر توهینآمیز و بیاهمیت که در بخشهای دلپذیر ارائه میشوند، تعریف میشود، نمونهای از مکدونالدی شدن است. مثال دیگر میتواند مکدانشگاهها باشد که دارای برنامههای درسی مدولار شدهاست و مدارک را به شیوهای سریع انتخاب و ترکیب میکند تا خواسته همه سلیقهها را برآورده سازد. کیفیت پایین این محصولات را فقط میتوان با تبلیغات گسترده پنهان کرد که دائماً آنها را دوباره بستهبندی میکند تا تازه به نظر برسند.[۵]
در جرمشناسی، تغییری از مجازات و رفتار متناسب با مجرمان فردی، به تلاش برای کنترل دستههایی از مجرمانی که در معرض خطر بالای تکرار جرم هستند، از طریق مجازاتهای استاندارد شده، مانند مواردی که در مشخص شدهاست، تغییر کردهاست یا دستورالعمل احکام. مجرمان طبقهبندی شده بر اساس سطح امنیتی هستند و به مراکزی فرستاده میشوند که توانایی کافی برای ناتوانی زندانیان در رده خطرشان را دارند. فناوریهایی مانند نظارت الکترونیک، آزمایش ادرار و سیستمهای کامپیوتری ردیابی مجرم اغلب به جای انسانها در نظام کیفری استفاده میشوند.[۶]
پاسخ مکدونالد که توسط نمایندگان آن در بریتانیا بیان شد، این است که ریتزر، مانند سایر مفسران، از اندازه و شناخت برند شرکت برای ترویج ایدههایی استفاده میکند که لزوماً به شیوههای تجاری شرکت مربوط نمیشوند.[۷]
توسط یکی از غربیها استدلال شدهاست که نمونه ای از پدیده مکدونالدی شدن را میتوان در آموزش مشاهده کرد، جایی که شباهت فزاینده ای بین کلاسهای درس غربی و سایر جهان وجود دارد. اسلاتر[۸] استدلال میکند اندازه کلاس، چیدمان و آموزش در پرو شباهت زیادی با آمریکا دارد، با نمونههای روشنی از فرهنگ غربی که بر کارایی انتقال دانش در سایر نقاط جهان متمرکز شدهاست. علاوه بر این، اسلاتر[۸] در ادامه نشان میدهد مکدونالدی شدن آموزش میتواند اثرات جانبی منفی بسیاری داشته باشد. مخصوصاً اینکه پژوهش یا خلاقیت را ترویج نمیکند؛ بنابراین، مدارس در آموزش کودکان کارایی کمتری خواهند داشت زیرا در پرورش متفکران انتقادی و خلاق ناکام خواهند بود.
به گفته وونگ، مکدونالدی شدن بر کلاسهای آموزش عالی نیز تأثیر گذاشتهاست.[۹]
مطالعهٔ کارول (۲۰۱۳) توضیح میدهد چگونه یادگیری الکترونیکی به یکی از بزرگترین پدیدههای ادبیات آموزشی در سالهای اخیر تبدیل شدهاست. اگرچه وعده بالقوه یادگیری الکترونیکی اغلب در فرایند یادگیری مورد انتظار است ولی در واقع بدون توجه به پیامدهای آن بر فرایند یادگیری، بیشتر تأکید بر مسایل الکترونیکی برای تسهیل یادگیری است. در نتیجه، این اغلب عامل انسانی در یادگیری را فرسایش میدهد - فرایند یادگیری را به تجربهای منزوی تر تبدیل میکند. این مقاله پیشنهاد میکند دانشگاهیان باید با پذیرش تسهیل یادگیری از طریق پلتفرمهای یادگیری الکترونیکی بدون درک کامل تأثیر بر تجربیات یادگیری دانشآموزان محتاطتر شوند. همچنین نقش متغیر دانشآموزان را در کشف، پرسش و جستجوی دانش در نقش «مصرفکنندگان آموزش از پیش بستهبندی شده» بررسی میکند.[۱۰]
جورج ریتزر پیشبینی میکند مکدونالدی شدن آموزش و پرورش تنها به تنظیمات کلاس فیزیکی محدود نمیشود.[۱۱] که MOOC[۱۲] آموزش آینده را حتی مکدونالدیتر خواهد کرد در حالی که امکان ایجاد یک MOOC اصلی جدید در هر ترم وجود دارد، به احتمال زیاد یک ساختار اساسی ایجاد میشود و هر بار تغییر میکند تا کارآمدتر شود. با گذشت زمان و با افزایش علاقه و کیفیت MOOCها، همان MOOCهای از پیش ضبط شده ممکن است توسط بسیاری از دانشگاهها استفاده شود و محتوای قابل پیشبینی برای دانشجویان MOOC ایجاد کند. امتحانات درجهبندی شده کامپیوتری بیشتر از امتحانات انشائی کتبی استفاده میشود تا کارایی بیشتری برای مدرسان داشته باشد. با این حال، از آنجایی که MOOC میزان تماس دانشآموز با معلم را محدود میکند، درگیر کردن دوره در سطح عمیقتر و معنادارتر دشوار خواهد بود.[۱۱]
با توجه به مقیاس جهانی کسب و کار مکدونالد، بسیاری از مفسران به دنبال استفاده از برند و حضور بینالمللی آن برای حمایت از مواضع و نظریههای مختلفی هستند که مطرح میکنند.
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «McDonaldization». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۹ اکتبر ۲۰۲۱.