این مقاله میتواند با ترجمهٔ متن از مقالهٔ متناظر در انگلیسی گسترش یابد. برای مشاهدهٔ دستورالعملهای مهم ترجمه روی [گسترش] کلیک کنید.
|
در این مقاله از نویسههای ویژهی واژگان هندواروپایی استفاده شدهاست. اگر دستگاه شما توان پشتیبانی آنان را نداشتهباشد، به جای این نویسههای لاتین و یونیکدی، مربع و کادر و... خواهید دید. ضمنا علامتِ *(ستاره) در نویسههای لاتین، باید پشتِ واج لاتین باشد اما باتوجه به راستبهچپبودنِ خط کوفی ممکن است این علامت به جلوی نویسهها منتقل شدهباشد.
نظریه واجهای حنجرهای[۱] (انگلیسی: Laryngeal theory) یا نظریه حنجرهواج یک فرضیه پذیرفتهشده در زبانشناسی تاریخی پیرامون زبانهای هندواروپایی است که میگوید:
اهداف این نظریه عبارت است از:
این نظریه در نخستین مرحلههای مطرحشدنش دو آوا را بازسازی کرد. علاوه بر e* و o*، آواها واجهای مصوتی میساختند که با قوانین جهش آوایی سازگار نبودند. این نظریه پس از رمزگشایی از زبان هیتی و تشخیص آن به عنوان یک زبان هندواروپایی، شانس بیشتری برای پردازش یافت.
دیدگاهها گوناگونی در ارائهی حنجرهواجها وجود دارد. مثلا اسوالد سمرنیی تنها یک حنجرهواج را شناسایی میکند و برخی به پیروی از جان پوهوِل هشتتا با بیشتر.[۲]
بیشتر پژوهشگران با سه حنجرهواجِ پایهای میپژوهند:
برخی پژوهشگران، همخوانِ چهارمِ h₄* را نیز پیشنهاد میکنند که متفاوت از h₂* است چراکه به شکل آناتولیاییِ ḫ منعکس نمیشود،[۳][۴] بلکه به غیر از تمامی حنجرهواجها در حالت آلبانیایی منعکس میشود؛ هنگامی که واژه پیش از یک آوای تکیهدار تاکید شدهباشد.[۵]
هنگامی که مطمئن نباشیم که حنجرهواج، h₄* است یا h₂*، حنجرهواج را به شکل *ha مینویسیم.[۴]
پیشنهادِ کمتر پذیرفتهتری از وینفرد فیلیپ لهمان وجود دارد که براساس نارساییهای زبان هیتی نتیجهگرفته شده که *h₁، دونوع بودهاست.(او فرض میکرد که یکی از آنان انسدادی چاکنایی و دیگری اصطکاکی چاکنایی بودهاند.)
هنوز بحثهای بسیاری درباره خوانش حنجرهواجها وجود دارد و استدلالهای گوناگونی برایش ارائه شده. اولا تاثیر حنجرهواجها بر واجهای کناری به خوبی مستند شده. شواهدی که از زبانهای هیتی و اورالی، به دست آمدهاند برای این نتیجهگیری کافی هستند که حنجرهواجها، رودهای هستند و در طول مجرای صوتی تلفظ میشوند. همچین این شواهد با ادعای اصطکاکیبودنِ تلفظشان نیز سازگار هستند.
جنس المگارد راسموسن یک تحقق همخوانی برای h₁* به عنوان سایشی چاکنایی بیواک[h] با هجایِ واجگونهی[ə] را پیشنهاد داد.[۶] نزدیکی [ə] و [e](با آنچه در یونانی ترکیب شده.)[۷]، شکست آن برای ایجاد یک واکه کمکی در زبان یونانی و تخاری بین یک نیمواکه و همخوان،[۸] و احتمال گونهشناسانهی یک [h] باتوجه به وجود همخوانهای مکششده در نیاهندواروپایی[۸] از این پیشنهاد پشتیبانی میکنند.
وینفرد فیلیپ لهمان براساس بازتابهای متناقض در زبان هیتی نظریه داد که دو آوا از h₁* وجود داشته: یک انسدادی چاکنایی[ʔ] و یکی هم مانند آنچه در واژهی انگلیسی hat(کلاه) خوانده میشود. رابرت بیکس معتقد بود که h₁* تنها یک حالتِ انسدادی چاکنایی را داشتهاست.