نژادپرستی فرهنگی، نژادپرستی جدید، یا نژادپرستی پست مدرن به این مفهوم اشاره دارد که برخی از فرهنگها نسبت به فرهنگهای دیگر برتر هستند و اساساً با هم ناسازگار بوده، توان همزیستی در یک جامعه را ندارند.
مفهوم نژادپرستی فرهنگی در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ توسط دانشمندان اروپای غربی مانند مارتین بارکر، اتین بالیبار و پیر آندره تقیاف توسعه یافت. آنها استدلال کردند که نژادپرستی بیولوژیکی در نیمه دوم قرن بیستم از مد افتاده و نژادپرستی جدیدی جایگزین آن شدهاست که به اختلافات فرهنگی ذاتی و غیرقابل حل متکی است و خاطرنشان کردند که این تغییر توسط جنبشهای راست افراطی مانند نوول دروئت فرانسوی ترویج میشود.[۱]
برخی از محققان اظهار داشتند که اسلام هراسی را باید نوعی نژادپرستی فرهنگی قلمداد کرد. دیگران اختلاف نظر دارند، و استدلال میکنند که گرچه نژادپرستی فرهنگی مربوط به نمادهای قابل مشاهده تفاوت مانند لباس، آشپزی و زبان است، اسلام هراسی اساساً خصومت دینی است.
کسانی که خواستار ریشه کن کردن نژادپرستی فرهنگی در کشورهای غربی هستند، عموماً بر این باورند که تنها راه آموزش چند فرهنگی و ضد نژادپرستی از طریق شستشوی مغزی در مدارس و دانشگاهها است.