نیل پستمن | |
---|---|
زادهٔ | ۸ مارس ۱۹۳۱ |
درگذشت | ۵ اکتبر ۲۰۰۳ (۷۲ سال) |
علت مرگ | سرطان ریه |
محل تحصیل | نیویورک |
پیشه(ها) | منتقد، نویسنده، نظریهپرداز ارتباطات و استاد دانشگاه نیویورک |
همسر | Shelley Ross |
نیل پستمن (به انگلیسی: Neil Postman) (زاده ۸ مارس ۱۹۳۱ – درگذشت ۵ اکتبر ۲۰۰۳)، منتقد اجتماعی، نویسنده، نظریهپرداز ارتباطات و استاد دانشگاه نیویورک بود. وی بیشتر به دلیل انتقاد از ارتباطات جمعی، بهویژه تلویزیون، باتوجه به تأثیرات آن بر ذهن در حال رشد کودکان شناخته شده است. [۱]
پستمن در مارس ۱۹۳۱ متولد شد. وی حدود چهل سال استاد علوم و فنون دانشگاه نیویورک بود. او یکی از منتقدان و صاحبنظران پرآوازه در عرصه رسانه و تکنولوژی میباشد. از پستمن حدود ۲۰ کتاب و بیش از ۲۰۰ مقاله به چاپ رسیده است. [۲]مشهورترین (و بحث برانگیزترین) اثر وی سرگرم کردن خود تا سرحد مرگ (۱۹۸۵) بود، با موضوعی علیه تلویزیون و اینکه چگونه همه چیز را به سرگرمیهای پیش پا افتاده تبدیل میکند(از جمله آموزش و اخبار). [۳]
وی در پنجاه و یک سالگی، کتابی به نام نابودی کودکی (۱۹۸۲) را منتشر کرد و در آن شرح داد که تلویزیون با از میان برداشتن مرز بین آگاهی کودکان و بزرگسالان، از یک سو خصلت کودکانه کودکان را کاهش میدهد و از سوی دیگر از بلوغ فکری و فرهنگی بزرگسالان میکاهد. [۴]
پستمن در کتاب معروف زندگی در عیش و مردن در خوشی (۱۹۸۶) که به بیش از ده زبان ترجمه شده است به بررسی وتحلیل و نقادی گسترده تلویزیون در بستر فناوری جدید میپردازد. [۵]
وی جوایز معتبر بسیاری دریافت داشتهاست. از جمله جایزه Christian Lindback، بهخاطر کیفیت عالی در تدریس و آموزش و نیز جایزه جورج اورول (۱۹۸۷)، به دلیل بیان و قلم شفاف و روشن.
نیل پستمن در ۷۲ سالگی و در سال ۲۰۰۳ میلادی به دلیل ابتلا به سرطان ریه درگذشت.
پستمن از دیدگاهی به شدت تحتتاثیر مارشال مکلوهان، نظریهپرداز و متفکر کانادایی و همچنین اقتصاددان سیاسی، هارولد اینیس بود.[۶] بخشی از مهمترین تفکرات او به شرح زیر است:
این محقق برجسته امریکایی معتقد است که فناوری تأثیرات شگرف بر ذهن و زندگی بشر میگذارد؛ تأثیراتی که لزوماً همواره مثبت نیست. او با دقت، این تأثیرات را تحلیل و بررسی کرده و بر همین اساس به نقد جایگاه تلویزیون به ویژه در آمریکا و نقش منفی آن در ذهن و عمل مردم میپردازد.
او بر آن است که تلویزیون هر چیزی را در چهارچوب استراتژی سرگرمی و تفریح ارائه میکند و هنگامی خطرناک میشود که بکوشد امور مهمی چون دین و هنر و سیاست و تاریخ و علم و نظایر آنها را در قالبی تصویر محور و به شکلی سرگرمکننده عرضه کند. پستمن منتقد جدی ارائه دین در تلویزیون یا به تعبیر خودش «دین تلویزیونی» است. وی در نهایت به این نتیجه میرسد که تلویزیون بنا به ماهیت خود تصوری این جهانی از امور ارائه میدهد و نمیتواند شرایط لازم برای ایجاد حالات معنوی و تجربیات دینی را فراهم آورد.[۸]
نیل پستمن در این کتاب این نظر را مطرح میکند که تلویزیون با برداشتن مرز بین آگاهی کودکان و بزرگسالان، از یک سو خصلت کودکانه کودکان را کاهش میدهد و از سوی دیگر، از بلوغ فکری و فرهنگی بزرگسالان میکاهد. به گمان او تلویزیون، دنیای کودکان و بزرگسالان را به هم میپیوندد و اطلاعات و تصاویری در اختیار کودکان قرار میدهد که روزگاری تنها در اختیار بزرگسالان بود.
پستمن در کتاب نابودی کودکی، معتقد است که دوران کودکی اساساً یک برساخت اجتماعی است. منشأ آن به رسانه مکتوب و توسعه سوادآموزی باز میگردد که تفکیک گروهها به کودکان و بزرگسالان را امکانپذیر میکرد. با این وجود تلویزیون به واسطه تصویرگری و دسترسی غیر تفکیک شده به آن، شکاف بین دوران کودکی و بزرگسالی را تا حد زیادی از بین برده است. این بر خلاف رسانههای مبتنی بر کلمه است که مخاطبان را با توجه به عواملی مانند سن یا سطح رشد، تفکیک می کنند.[۹]
در کتاب معروف زندگی در عیش، مردن در خوشی (۱۹۸۶) که به بیش از ده زبان ترجمه شدهاست به بررسی و تحلیل و نقادی گسترده تلویزیون در بستر فناوری جدید میپردازد.
چگونگی تسلیم فرهنگ به تکنولوژی را بیان میکند و میپرسد از چه موقع، چرا و چگونه تکنولوژی دشمن خطرناکی برای بشر شد.[۱۰]