واشو (شامپانزه)

واشو
جنسیتماده
زادروزسپتامبر ۱۹۶۵
غرب آفریقا
درگذشت۳۰ اکتبر ۲۰۰۷ (۴۲ سال)
آمریکا، واشینگتن، النس بورگ
شناخته‌شده برایاستفاده از زبان اشاره

واشو (سپتامبر ۱۹۶۵–۳۰ اکتبر ۲۰۰۷) (به انگلیسی: Washoe (chimpanzee)) یک شامپانزه معمولی ماده بود که اولین غیرانسانی به‌حساب می‌آید که برقراری ارتباط با استفاده از زبان اشاره آمریکایی (ای‌اس‌ال) را به‌عنوان بخشی از یک آزمایش تحقیقاتی حیوانی درمورد فراگیری زبان حیوانات یادگرفت.[۱]

واشو تقریباً ۳۵۰ نشانه زبان اشاره آمریکایی را آموخت،[۲] همچنین به پسر خوانده‌اش لولیس نیز برخی علائم را آموزش داد.[۳][۴][۵] او بیشتر عمر خود را در دانشگاه مرکزی واشینگتن گذراند.

اوایل زندگی

[ویرایش]

واشو در سال ۱۹۶۵ در غرب آفریقا به دنیا آمد. او برای استفاده توسط نیروی هوایی ایالات متحده برای تحقیق در برنامه فضایی ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت.[۶] واشو به نام شهرستان واشو در نوادا، جایی که او در آن بزرگ شد و زبان اشاره آموخت، نامگذاری شد.[۷]

در سال ۱۹۶۷، آر. آلن گاردنر و بئاتریکس گاردنر پروژه‌ای را برای آموزش زبان اشاره به واشو در دانشگاه نوادا، رینو آغاز کردند. در آن زمان، تلاش‌های قبلی برای آموزش تقلید زبان‌های صوتی به شامپانزه‌ها (پروژه‌های گوا و ویکی) شکست خورده بودند. گاردنر معتقد بود که این پروژه‌ها ناقص هستند زیرا شامپانزه‌ها ازنظر فیزیکی قادر به تولید واک مورد نیاز برای زبان شفاهی نیستند. راه‌حل آنها این بود که از توانایی شامپانزه‌ها برای ایجاد حرکات بدنی متنوع، که نحوه برقراری ارتباط آنها در طبیعت نیز است، با شروع یک پروژه زبانی براساس زبان اشاره آمریکایی، استفاده کنند.[۸][۹] گاردنر واشو را درست مانند یک کودک انسان بزرگ کرد. او اغلب لباس می‌پوشید و با آنها سر میز شام می‌نشست. واشو خانه ۸ فوت در ۲۴ فوت خودش را داشت که دارای قسمت‌های نشیمن و آشپزی بود. خانه‌اش یک کاناپه، کشو، یک یخچال و یک تخت با ملحفه و پتو داشت. او به لباس، شانه، اسباب بازی، کتاب و مسواک نیز دسترسی داشت. مانند یک کودک انسان، او یک برنامه معمولی را با کارهای روزمره، بازی در فضای باز و سواری در ماشین خانواده انجام می‌داد.[۱۰]

وقتی واشو پنج ساله بود، گاردنر تصمیم گرفت پروژه‌های دیگری را ادامه دهد و واشو به مؤسسه مطالعات نخستی دانشگاه اکلاهما در نورمن تحت مراقبت راجر فوتس و دبورا فوتس منتقل شد.[۱۱]

آموزش و استفاده از زبان اشاره آمریکایی

[ویرایش]

روش تدریس

[ویرایش]

واشو در محیطی تا حد امکان نزدیک به محیط زندگی یک کودک انسان بزرگ شد تا نیاز روانی خود را برای همراهی برآورده کند.[۱۲][۱۳][۱۴]

پرونده:M8062 F34 001.jpg
واشو در دامان ببئاتریکس گاردنر درحالی که به سوزان نیکولز نگاه می‌کند. از آرشیو تاریخ روانشناسی آمریکایی، دانشگاه آکرن.

در حالی که گاردنر و فوتس به‌جای استفاده از ارتباطات صوتی با واشو، به‌طور انحصاری به زبان اشاره آمریکایی ارتباط برقرار می‌کردند، با این فرض که این یک محیط یادگیری کمتر گیج‌کننده برای واشو ایجاد می‌کرد. گفته می‌شود که این تکنیک شبیه روشی است که در آموزش زبان به کودکان انسان استفاده می‌شود.[۱۵]

پس از گذشت دو سال اول پروژه واشو، گاردنر و فوتس دریافتند که او می‌تواند حرکات زبان اشاره را بدون آموزش مستقیم فرا بگیرد. او با مشاهده انسان‌های اطرافش که در حال برقراری ارتباط با نشانه‌های زبان اشاره بودند، یادگرفت. به‌عنوان مثال، دانشمندان درحالی که دندان‌های خود را در نزدیکی او مسواک می‌زدند، به یکدیگر نشانه «مسواک» را نشان می‌دادند. در زمان مشاهده، واشو هیچ نشانه‌ای مبنی‌بر آموختن این علامت نشان نداد، اما در فرصتی دیگر با دیدن مسواک با تولید خودبه‌خود علامت صحیح، واکنش نشان داد و بدین ترتیب نشان داد که در واقع قبلاً آن علامت زبان اشاره را یادگرفته است. علاوه‌بر این، گاردنر متوجه شد که پاداش دادن به علائم خاصی که او نشان می‌داد با غذا و قلقلک دادن او در واقع در نتیجه مورد نظر تداخل دارد؛ بنابراین آنها استراتژی خود را به‌گونه‌ای تغییر دادند که زمان غذا و وعده‌های غذایی هرگز در کنار زمان‌های آموزشی قرار نگرفت. علاوه‌بر این، آنها در طول آموزش، پاداش دادن به واشو با قلقلک دادن وی را متوقف کردند، زیرا این پاداش‌ها معمولاً منجر به خنده‌های ناگهانی او و در نتیجه غیرقابل کنترل شدن واشو می‌شد. در عوض، آنها یک محیط مکالمه ایجاد کردند که بدون استفاده از پاداش برای اقدامات خاص او را تحریک به برقراری ارتباط می‌کرد.[۱۶][ تأیید مورد نیاز است ]

نشانه‌های تأیید شده

[ویرایش]

واشو تقریباً ۳۵۰ نشانه از زبان‌های اشاره را یادگرفت.[۱۷]

برای آنکه محققان در نظر بگیرند که واشو نشانه‌ای را یادگرفته است، باید به مدت ۱۴ روز متوالی از آن به‌طور خودبه‌خود و مناسب استفاده می‌کرد.[۱۸][۱۹]

سپس این علائم با استفاده از آزمون واژگان کور مورد آزمایش قرار گرفتند. این آزمایش نشان داد: «سوژه‌های شامپانزه می‌توانند اطلاعاتی را تحت شرایطی که در آن تنها منبع اطلاعاتی در دسترس ناظر انسانی باشد که از نشانه‌های زبان اشاره استفاده کند، ارتباط برقرار کنند.» و «اینکه شامپانزه‌ها از نشانه‌ها برای اشاره به دسته‌های زبان طبیعی استفاده می‌کردند - که علامت «سگ» می‌تواند به هر سگی، «گل» به هر گل و «کفش» به هر کفشی اشاره کند.»[۲۰][۲۱]

ترکیبی از علائم

[ویرایش]

واشو و جفت‌هایش توانستند صدها نشانه‌ای را که آموخته بودند در ترکیب‌های بدیع (که هرگز به آنها آموزش داده نشده بود، بلکه خودشان ساخته بودند) با معانی متفاوت ترکیب کنند. به‌عنوان مثال، زمانی که موجا جفت واشو کلمه «قمقمه» را نمی‌دانست، از آن به‌عنوان «نوشیدنی فنجان فلزی» یاد کرد. بااین‌حال، اینکه آیا ترکیبات واشو یک زبان ابداع شده واقعی را تشکیل می‌دهند یا خیر، بحث‌برانگیز است، همان‌طور که هربرت اس. ترس با این نتیجه‌گیری ادعا کرد که ترکیبات ظاهری نشانه برای یک مورد واحد نیستند، بلکه سه نشانه جداگانه هستند.[۲۲][۲۳] با در نظر گرفتن مثال قمقمه، به‌جای آن که نوشیدنی فنجان فلزی ترکیبی به معنای قمقمه باشد، ممکن است واشو نشان دهد که یک جسم فلزی وجود دارد، یکی به شکل فنجان و می‌توان از آن نوشید.

خودآگاهی و احساس

[ویرایش]

کًت، یکی از مراقبان واشو باردار بود و پس از سقط جنین هفته‌ها از کارش با شامپازه‌ها غایب بود. راجر فوتس دراین‌باره وضعیت زیر را بازگو می‌کند:

او با افرادی که باید در کنار او باشند و نیستند، اغلب برخورد سردی دارد – روشی که او برای اطلاع دادن به آنها مبنی‌بر اعلام ناراحتی‌اش از آنها نشان می‌دهد. واشو دقیقاً به همین شکل با کت (سرایدار) احوالپرسی کرد که سرانجام به سر کار بازگشته بود. کت از واشو عذرخواهی کرد، سپس تصمیم گرفت حقیقت را به او بگوید و با علامت «فرزند من درگذشته» به او دلیل نبودنش را گفت. واشو به او خیره شد، سپس به پایین نگاه کرد. او در نهایت دوباره به چشمان کت نگاه کرد و با دقت علامت «گریه» را نشان داد، گونه‌اش را لمس کرد و انگشتش را در مسیری که اشک روی انسان ایجاد می‌کند کشید (شامپانزه‌ها اشک نمی‌ریزند). کت بعداً خاطرنشان کرد که آن یک نشانه بیشتر از تمام جملات طولانی‌تر و از نظر دستور زبانی کامل به او دربارهٔ واشو و توانایی‌های ذهنی‌اش می‌گوید.

— راجر فوتس، [۲۴]

خود واشو نیز دو فرزندش را از دست داد. یکی از بچه‌هایش مدت کوتاهی پس از تولد به‌دلیل نقص قلبی درگذشت. نوزاد دیگرش، سکویا، در دو ماهگی بر اثر عفونت استافیلوکوک درگذشت.

وقتی به واشو تصویری از خودش در آینه نشان داده شد و از او پرسیدند که چه می‌بیند، او پاسخ داد: «من، واشو.»[۲۵] کارشناس نخستی‌ها، جین گودال، که دهه‌ها با شامپانزه‌ها زندگی و روی آنها مطالعه کرده است، معتقد است که این ممکن است نشان‌دهنده سطحی از خودآگاهی باشد.[۲۶][۲۷] به نظر می‌رسید که واشو زمانی که برای اولین بار با شامپانزه‌های دیگر آشنا شد، دچار بحران هویت شده و از اینکه فهمید او تنها شامپانزه نیست، شوکه شد. او به‌تدریج از معاشرت با شامپانزه‌های دیگر لذت برد.[۲۸]

واشو از بازی کردن با عروسک‌هایش لذت می‌برد، عروسک‌هایش را حمام می‌کرد و با آنها صحبت می‌کرد و سناریوهای خیالی را اجرا می‌کرد.[۲۹][۳۰] او همچنین زمانی را صرف مسواک زدن، نقاشی کردن و مهمانی‌های چای می‌کرد.[۳۱]

وقتی دانشجویان جدید با واشو کار می‌کردند، او سرعت نشان دادن علامت‌های خود را برای استفاده‌کنندگان تازه‌کار زبان اشاره کاهش می‌داد، که تأثیری فروتنانه بر بسیاری از آنها داشت.[۳۲]

نقل‌قول‌ها

[ویرایش]

(در این بخش نقل‌قول‌های دوتایی توسط واشو نشان داده شده است، تک نفره توسط شخص دیگری)

  • «پیکابو (قایم باشک) من می‌روم»[۳۳]
  • «بچه (عروسک) در نوشیدنی‌ام (فنجان)» (وقتی عروسک در فنجان او قرار می‌گیرد)[۳۳]
  • «زمان خوردن؟» و «شما من وقت غذا خوردن؟»[۳۳]
  • پرسید: چه کسی می‌آید؟ پاسخ داد «خانم جی» (درست).[۳۳]
  • «تو، من بیرون رفتن» «خب اما لباس اول» (واشو ژاکت می‌پوشد)[۳۳]
  • «خب، برو»، «کجا برو»، «تو من پیکابو»[۳۳]
  • «آنچه» «کفش» «آن کفش کیست» «مال تو» «چه رنگی» «مشکی»[۳۳]

اواخر زندگی و مرگ

[ویرایش]
راجر فوتس درحال سخنرانی در ستایش واشو

واشو در سال ۱۹۸۰ به دانشگاه واشینگتن مرکزی منتقل شد. در ۳۰ اکتبر ۲۰۰۷، مقامات مؤسسه ارتباطات انسانی و شامپانزه‌ها اعلام کردند که او در سن ۴۲ سالگی درگذشت.[۶][۳۴]

تأثیر بر اخلاق زیستی

[ویرایش]

برخی بر این باورند این واقعیت که واشو نه‌تنها ارتباط برقرار می‌کرد، بلکه روابط نزدیک و شخصی با انسان‌ها داشت، نشان می‌دهد که او از نظر عاطفی حساس بود و شایسته موقعیت اخلاقی بود.[۳۵]

کار با واشو و دیگر نخستی‌های استفاده‌کنندگان زبان اشاره، انگیزه ایجاد پروژه بزرگ میمون است، که امیدوار است با اعطای حمایت‌های اخلاقی و قانونی اولیه که فقط انسان‌ها از آن برخوردارند، میمون‌های بزرگ غیرانسانی: شامپانزه‌ها، اورانگوتان‌ها و گوریل‌ها را در جامعه‌ای همسان شامل شود. تا آنها را در رده اخلاقی «افراد» قرار دهیم تا مالکیت خصوصی.

پروژه‌های مربوط به زبان حیوانات

[ویرایش]

انتشار آزمایش‌های واشو موجب به ایجاد سؤالاتی درمورد ریشه‌های بیولوژیکی زبان مطرح شد، این اتفاق باعث احیای مطالعات علمی زبان اشاره شد.[۳۶] این اتفاق شامل آزمایش‌های اضافی بود که سعی در آموزش زبان میمون‌های بزرگ در محیطی کنترل‌شده‌تر داشت.

پروژه نیم هربرت ترس و توماس بور در تلاش برای تکرار نتایج پروژه واشو شکست خورد. درحالی که نیم برای استفاده از ۱۲۵ علامت زبان اشاره آمریکایی با موفقیت آموزش دیده بود، ترس و همکارانش به این نتیجه رسیدند که شامپانزه هیچ رفتار متوالی معناداری که با دستور زبان انسان‌ها رقابت کند از خود نشان نداد. استفاده نیم از زبان صرفاً به‌عنوان وسیله‌ای برای حاصل شدن نتیجه بود، برخلاف استفاده مشابه یک کودک انسانی از زبان، که می‌تواند برای تولید یا بیان معانی، افکار یا ایده‌ها باشد، استفاده نیم کاملاً عمل‌گرایانه بود. چیزی وجود نداشت که نیم را بتوان به همان اندازه با استفاده از اصول شرطی‌سازی عامل به کبوتر آموزش داد؛ بنابراین، ترس، بور و دیگر محققان ادعاهای مطرح شده از طرف پروژه واشو را زیر سؤال بردند و استدلال کردند که نتایج ظاهراً چشمگیر پروژه واشو ممکن است چیزی بیشتر از یک اثر «هانس باهوش» نباشد، نه اینکه به یک رویکرد تجربی نسبتاً غیررسمی اشاره کنیم.

منتقدان مطالعات زبان شناختی نخستی‌ها عبارت‌اند از: توماس سیبیوک، نشانه‌شناس آمریکایی و محقق سیستم‌های ارتباطی غیرانسانی، که نوشت:

به نظر من، آزمایش‌های زبانی ادعایی با میمون‌ها به سه گروه تقسیم می‌شوند: یک، تقلب آشکار. دو، خودفریبی. سه، آنهایی که توسط ترس انجام می‌شود. بزرگ‌ترین گروه با اختلاف گروه دوم است.

سیبیوک همچنین مقایسه‌های دقیقی از واشو با هانس باهوش انجام داد. برخی از روانشناسان تکاملی که در واقع با نوآم چامسکی موافق هستند، استدلال می‌کنند که عدم امکان آشکار آموزش زبان به حیوانات نشان می‌دهد که توانایی استفاده از زبان یک رشد فطری انسان است.[۳۸]

مدافعان واشو موافق بی‌اعتباری این تحقیق نبودند، و شکست نیم چامسکی و پروژه‌های دیگر را به تدریس ضعیف، و به‌طور مداوم منزوی شدن نیم در یک محیط آزمایشگاهی استریل، و اغلب در قفس برای تمام عمر نسبت می‌دهند. نیم بیشتر یادگیری خود را در یک اتاق آزمایشگاهی سفید رنگ هشت فوت در هشت فوت (با یکی از دیوارها حاوی یک آینه یک طرفه) انجام داد، جایی که اغلب برای استفاده از علائم بدون حضور مرجع آموزش دیده بود. نیم که در این محیط زندگی می‌کرد، سطح یکسانی از تربیت، محبت و تجربه زندگی را دریافت نکرده بود و بسیاری معتقدند که این امر باعث اختلال در رشد شناختی او می‌شود، همان‌طور که در مورد کودکان انسانی که در معرض چنین محیطی هستند اتفاق می‌افتد.[۳۹][۴۰][۴۱]

سایر پروژه‌های تحقیقاتی بزرگ زبان میمون‌ها، مانند گوریل کوکو، انتقادات مشابهی را به پروژه واشو درمورد تفسیر انتخابی استفاده از زبان اشاره توسط میمون‌ها و عدم عینیت دریافت کرده‌اند.[۴۲]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. Livingston, John A. (1996). "other selves". In Vitek, William; Jackson, Wes (eds.). Rooted in the land: essays on community and place. Yale University Press. p. 133. ISBN 978-0-300-06961-7.
  2. Johnson, Lawrence E. (1993). A morally deep world: an essay on moral significance and environmental ethics. Cambridge University Press. p. 27. ISBN 978-0-521-44706-5.
  3. Fouts, R.H.; Fouts, D.M.; Van Cantfort, T.E. (1989). Gardner, Beatrice; Allen, R.; et al. (eds.). Teaching sign language to chimpanzees. SUNY Press. pp. 281–282. ISBN 978-0-88706-965-9.
  4. Fouts, Roger S. & Waters, Gabriel S. (2002). "Continuity, Ethology, and Stokoe: How to Build a Better Language Model". In Stokoe, William C.; Armstrong, David F.; et al. (eds.). The study of signed languages: essays in honor of William C. Stokoe. Gallaudet University Press. p. 107. ISBN 978-1-56368-123-3.
  5. Byrne, Richard W. (1999). "Primate cognition: evidence for the ethical treatment of primates". In Dolins, Francine L. (ed.). Attitudes to animals: views in animal welfare. Cambridge University Press. p. 119. ISBN 978-0-521-47906-6.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ""Signing" chimp Washoe broke language barrier". The Seattle Times. November 1, 2007.
  7. Gardner, R. Allen, Beatrix T. Gardner, and Thomas E. Van Cantfort. Teaching Sign Language to Chimpanzees. State University of New York Press, 1989, p. 1
  8. Goodall, Jane (September 1986). The Chimpanzees of Gombe: Patterns of Behavior. Belknap Press. ISBN 978-0-674-11649-8.
  9. Goodall, Jane (April 1, 1996). My Life with the Chimpanzees (Revised ed.). Aladdin. ISBN 978-0-671-56271-7.
  10. Prof. Mark Kruase, Southern Oregon University, January 20, 2011.
  11. Hillix, William A. & Rumbaugh, Duane P. (2004). Animal bodies, human minds: ape, dolphin, and parrot language skills. Springer. pp. 87–88. ISBN 978-0-306-47739-3.
  12. Hillix, William A. & Rumbaugh, Duane P. (2004). Animal bodies, human minds: ape, dolphin, and parrot language skills. Springer. p. 69. ISBN 978-0-306-47739-3.
  13. Dresser, Norine (2005). "The horse bar mitzvah: a celebratory exploration of the human-animal bond". In Podberscek, Anthony L.; et al. (eds.). Companion Animals and Us: Exploring the Relationships Between People and Pets. Cambridge University Press. p. 91. ISBN 978-0-521-01771-8.
  14. Fouts, Roger S. & Deborah H. Fouts (1993). "Chimpanzees' Use of Sign Language". In Cavalieri, Paola & Singer, Peter (eds.). The Great Ape Project: Equality Beyond Humanity. Macmillan. p. 28. ISBN 978-0-312-11818-1.
  15. Orlans, F. Barbara (1998). "Washoe and Her Successors". The human use of animals: case studies in ethical choice. Oxford University Press. pp. 140–141. ISBN 978-0-19-511908-4.
  16. Gardner, R. A. & Gardner, B. T. (1998). The structure of learning from sign stimuli to sign language. Lawrence Erlbaum Associates.
  17. Johnson, Lawrence E. (1993). A morally deep world: an essay on moral significance and environmental ethics. Cambridge University Press. p. 27. ISBN 978-0-521-44706-5.
  18. Wise, Stephen M. (2003). Drawing the line: science and the case for animal rights. Basic Books. p. 200. ISBN 978-0-7382-0810-7.[پیوند مرده]
  19. Hillix, William A. & Rumbaugh, Duane P. (2004). Animal bodies, human minds: ape, dolphin, and parrot language skills. Springer. p. 82. ISBN 978-0-306-47739-3.
  20. Gardner, R. A. & Gardner, B. T. (1984). A vocabulary test for chimpanzees. Journal of Comparative Psychology, 98, pg. 381–404
  21. Gardner, R. A.; Gardner, B. T. (1984). "A vocabulary test for chimpanzees (Pan troglodytes)". Journal of Comparative Psychology. 98 (4): 381–404. doi:10.1037/0735-7036.98.4.381. PMID 6509904.
  22. Hillix, William A. & Rumbaugh, Duane P. (2004). Animal bodies, human minds: ape, dolphin, and parrot language skills. Springer. pp. 71–72. ISBN 978-0-306-47739-3.
  23. Sapolsky, Robert M. Human Behavioral Biology 23:Language. Stanford University. May 2010
  24. Donovan, James M. & Anderson, H. Edwin (2006). Anthropology & Law. Berghahn Books. p. 190. ISBN 978-1-57181-424-1.
  25. {{cite book}}: Empty citation (help)
  26. Mitchell, Robert W. (2002). "A history of pretense in animals and children". In Mitchell, Robert W. (ed.). Pretending and imagination in animals and children. Cambridge University Press. p. 40. ISBN 978-0-521-77030-9.[پیوند مرده]
  27. Van Lawick-Goodall, Jane (2010). "The Behavior of Chimpanzees in their Natural Habitat". In Cohen, Yehudi (ed.). Human Adaptation: The Biosocial Background. Aldine Transaction. p. 113. ISBN 978-0-202-36384-4.
  28. Blum, Deborah (1995). The Monkey Wars. Oxford University Press. pp. 15–16. ISBN 978-0-19-510109-6.
  29. Gómez, Juan-Carlos & Martín-Andrade, Beatriz (2005). "Fantasy Play in Apes". In Pellegrini, Anthony D. & Smith, Peter K. (eds.). The nature of play: great apes and humans. Guilford Press. p. 153. ISBN 978-1-59385-117-0.
  30. McCune, L. & Agayoff, J. (2002). "Pretending as representation". In Mitchell, Robert W. (ed.). Pretending and imagination in animals and children. Cambridge University Press. p. 51. ISBN 978-0-521-77030-9.[پیوند مرده]
  31. "Meet Washoe – Friends of Washoe". www.friendsofwashoe.org. Retrieved 7 April 2018.
  32. Fouts, Roger S. (2008). "Foreword". In McMillan, Franklin D. (ed.). Mental Health and Well-Being in Animals. Wiley-Blackwell. pp. 15–17. ISBN 978-0-8138-0489-7.
  33. ۳۳٫۰ ۳۳٫۱ ۳۳٫۲ ۳۳٫۳ ۳۳٫۴ ۳۳٫۵ ۳۳٫۶ Extract from Teaching Sign Language to Chimpanzees, Gardiner
  34. Carey, Benedict (November 1, 2007). "Washoe, a Chimp of Many Words, Dies at 42". The New York Times.
  35. Fern, Richard L. (2002). Nature, God and humanity: envisioning an ethics of nature. Cambridge University Press. p. 20. ISBN 978-0-521-00970-6.
  36. Kendon, Adam (2002). "Historical Observations on the Relationship Between Research on Sign Languages and Language Origins Theory". In Stokoe, William C.; Armstrong, David F.; et al. (eds.). The study of signed languages: essays in honor of William C. Stokoe. Gallaudet University Press. pp. 45–46. ISBN 978-1-56368-123-3.
  37. Wade, N. (1980). "Does man alone have language? Apes reply in riddles, and a horse says neigh". Science. Vol. 208. pp. 1349–1351.
  38. Pinker, S.; Bloom, P. (1990). "Natural language and natural selection". Behavioral and Brain Sciences. Vol. 13. pp. 707–784.
  39. Lieberman, Philip (1998). Eve spoke: human language and human evolution. W.W. Norton & Co. pp. 38–39. ISBN 978-0-393-04089-0.
  40. Miles, H. Lyn (1997). "Anthropomorphism, Apes, and Language". In Mitchell, Robert W.; et al. (eds.). Anthropomorphism, anecdotes, and animals. SUNY Press. p. 389. ISBN 978-0-7914-3125-2.
  41. Hillix, William A. & Rumbaugh, Duane M. (1998). "Language in Animals". In Greenberg, Gary & Haraway, Maury M. (eds.). Comparative psychology: a handbook. Taylor & Francis. p. 841. ISBN 978-0-8153-1281-9.
  42. Herbert Terrace (December 4, 1980). "More on Monkey Talk". The New York Review of Books. Retrieved May 4, 2019.