وجد (تصوف)

وجد (انگلیسی: Ecstasyاصطلاحاً وجد صوفی حالتی است که در آن انسان از اوصاف بشری فارق می‌شود و خود را موجود کامل متعال یعنی با خداوند متحد می‌یابد.

وجد

[ویرایش]

نفسی که به وجد آمده باشد، جهان خارجی را رها می‌کند و مستقیماً با مورد تفکر در درون خود اتحاد می‌یابد.

وجد غیر از ایمان است؛ زیرا مؤمن معتقد است اما نمی‌بیند و این غیر از علم است؛ زیرا عالم فقط توسط فکر مشاهده می‌کند، در حالی که وجد عبارت است از اتحاد مستقیم با شیء.

بیننده در این حالت از خود غافل است. و اگر به خود توجه داشته باشد، از این جهت است که در عین بی خودی از خود آگاه است.[۱]

صفات باطن

[ویرایش]

وجد سرّی است از صفات باطن، و صفات باطن احوال و اخلاق است.[۲]

منابع

[ویرایش]
  1. فرهنگ فلسفی، جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، انتشارات حکمت - تهران، چاپ: اول، ۱۳۶۶
  2. یحیی باخرزی، أوراد الأحباب و فصوص الآداب، انتشارات دانشگاه تهران - تهران، چاپ: دوم، 1383.