نویسنده(ها) | مارگارت اتوود |
---|---|
برگرداننده(ها) | نازنین فتح اللهی |
کشور | کانادا |
زبان | انگلیسی |
گونه(های) ادبی | علمی-تخیلی، پادآرمانشهری |
ناشر | ناشر فارسی: انتشارات در دانش |
تاریخ نشر | ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹ |
گونه رسانه | چاپی(گالینگور) |
شمار صفحات | ۴۳۲ |
شابک | شابک ۹۷۸−۰−۷۷۱۰−۰۹۴۳−۳ |
پس از | سرگذشت ندیمه |
وصیتها (به انگلیسی: The Testaments) نام رمانی پادآرمانشهری اثر مارگارت اتوود نویسنده کانادایی، دنبالهای از داستان دیگر او، سرگذشت ندیمه است.[۱][۲] این رمان دارای ۲۷ فصل است و اولین بار در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹ (۳۵ سال بعد از انتشار رمان سرگذشت ندیمه[۳]) توسط پنگوئن رندوم هاوس به زبان انگلیسی منتشر شد. (البته آمازون به دلیل خطای فنی، حدود ۸۰۰ نسخه از این کتاب را به افرادی که پیش خرید کرده بودند، زودتر از ۱۰ سپتامبر ارسال کرد[۴])[۵] داستان توسط سه زن به نامهای دیزی، آگنس (زن جوانی که در گیلاد زندگی میکند) و عمه لیدیا (یکی از شخصیتهای اصلی در داستان سرگذشت ندیمه که تربیت ندیمهها را به عهده داشت) روایت میشود که ۱۵ سال پس از آخرین رخدادهای سرگذشت ندیمه رخ میدهد.[۶][۷] این کتاب در لیست بلند جایزه گیلر[۸] قرار گرفت.[۹][۱۰][۱۱]
خوانندگان عزیز، همه آنچه شما دربارهٔ گیلاد و کارهایش از من پرسیدید الهام بخش نوشتن این کتاب شد. عامل الهام بخش دیگر جهانی است که ما در آن زندگی میکنیم.
هنگامی که داستانی را که حقیقت قلمداد کردهاید به دروغ تبدیل شد، به همه داستانها مشکوک میشوید.
اولین شخصیت اصلی داستان، عمه لیدیا، اولین بار بهعنوان آنتاگونیست در سرگذشت ندیمه معرفی شد. او زندگی خود را در یک نسخه خطی ممنوعه شرح میدهد، از جمله جزئیات زندگی خود قبل از گیلاد و چگونگی عمه شدن او. در داستان وصیتها، عمه لیدیا بهعنوان زنی ظهور میکند که میپذیرد آنچه برای زنده ماندن لازم است را باید انجام دهد، اما سعی میکند بی سر و صدا تا حدودی عدالت، انصاف و عطوفت را بی سر و صدا رعایت کند.[۱۳][۱۴]
دومین شخصیت اصلی داستان، اگنس جامیما (دختر بزرگ آفرد که در سریال تلویزیونی به هانا معروف است)، توسط خانوادهای گیلادیایی، که او را بزرگ میکنند تا همسر یک فرمانده شود، به فرزندی پذیرفتهشدهاست. او بدون اطلاع از ریشه واقعی خود بزرگ شدهاست و بعدها عمه ویکتوریا نامیده میشود.[۱۳][۱۴][۱۵]
سومین شخصیت اصلی داستان، نیکول (۱۶ ساله)، معروف به دیزی، دختر ندیمهای است که در کودکی از گیلاد خارج و به کانادا منتقل میشود. او در تورنتو به همراه پدر و مادر خوانده خود، نیل و ملانی، که صاحب یک فروشگاه لباس دستدوم هستند، زندگی میکند. نیکل هم مانند اگنس هیچ اطلاعی از ریشه واقعی خود ندارد.[۱۳][۱۵]
بکا مانند اگنس دختر ندیمهای است که توسط یک خانواده گیلادیایی به فرزندی پذیرفتهشده و برای یک ازدواج در سطح بالایی آماده میشود. البته، پدر او یک فرمانده نیست بلکه یک دندانپزشک از طبقه بالا گیلادیاییها است. بعدها عمه ایمورتل نامیده میشود.[۱۶]
این رمان شامل ۲۷ بخش اصلی با نامهای زیر است.[۱۷] (برگرفته از ترجمه نسترن ظهیری، انتشارات ققنوس ۱۳۹۹)