ویکتور فرانکنشتاین | |
---|---|
کارگردان | پل مکگوگان |
تهیهکننده | جان دیویس |
نویسنده | مکس لاندیس |
بر پایه | فرانکنشتاین اثر مری شلی |
بازیگران | دنیل ردکلیف جیمز مکآووی جسیکا براون فیندلی اندرو اسکات چارلز دنس اسپنسر وایلدینگ برانسن وب |
موسیقی | کریگ آرمسترانگ |
فیلمبردار | فابیان واگنر |
شرکت تولید | دیویس انترتینمنت |
توزیعکننده | فاکس قرن بیستم |
تاریخهای انتشار |
|
مدت زمان | ۱۱۰ دقیقه |
کشور | ایاالات متحده |
زبان | انگلیسی |
هزینهٔ فیلم | ۴۰ میلیون دلار |
فروش گیشه | ۳۴٬۲ میلیون دلار |
ویکتور فرانکنشتاین (به انگلیسی: Victor Frankenstein) یک فیلم ترسناک خیالپردازی علمی آمریکایی به نویسندگی مکس لاندیس و کارگردانی پل مکگوگان است که اقتباسی از رمان فرانکنشتاین (۱۸۱۸) به قلم نویسندهٔ انگلیسی مری شلی بهشمار میرود. در این فیلم بازیگرانی همچون جیمز مکآووی در نقش ویکتور فرانکنشتاین، دنیل ردکلیف، جسیکا براون فیندلی، اندرو اسکات و چارلز دنس ایفای نقش میکنند.[۱] این فیلم در تاریخ ۲۵ نوامبر ۲۰۱۵ توسط استودیو فاکس قرن بیستم به نمایش درآمد.[۲]
یک دانشجوی پزشکی جاه طلب در لندن، به نام ویکتور فرانکنشتاین در یک سیرک شرکت میکند و با یک دلقک بینام سیر در سیرک آشنا میشود که در نجات یک بندباز آسیب دیده، لورلی، کمک میکند. ویکتور تحت تأثیر دانش گسترده این دلقک گوژپشت در مورد آناتومی انسان قرار میگیرد و او را از سیرک میدهد، کیست گوژپشت را از روی پشت خود تخلیه میکند که باعث رفع ناهنجاری جسمی وی میشود و به او کمک میکند تا وضعیت او را بهبود ببخشد و نام او را «ایگور استراسمن» گذاشت. این دو سپس در آزمایشهای مداوم ویکتور برای ایجاد یک انسان از طریق علمی میکنند و این موجب عصبانیت رودریک تورپین، بازرس پلیس مذهبی میشود که که آزمایشهای آنها را یک گناه میداند..
هنگامی که ویکتور استفاده از برق برای تحریک چشم یک مرده را به ایگور نشان میدهد، ایگور میفهمد که در اتصال اعصاب اشتباهی انجام دادهاست و باعث میشود ویکتور از ایگور بخواهد قسمتهای جراحی آزمایش را انجام دهد. ویکتور قطعاتی را از حیوانات مرده تهیه میکند و باعث میشود که ایگور اندامها را ترمیم کند که ویکتور مخفیانه از آن برای ایجاد یک موجود شگفتانگیز شامپانزه-اسکی با نام مستعار «گوردون» استفاده میکند.
ایگور با لورلی دوباره دیدار میکند و خود را به او معرفی میکند، ویکتور که لورلی را به عنوان یک حواسپرتی برای ایگور میبیند، ناراحت میشود، ایگور لورلی را به دیدن آزمایش خود دعوت میکند، وقتی گوردون فرار میکند و دانشگاه را خراب میکند، توسط ویکتور و ایگور کشته میشود. لورلی از آزمایشات ویکتور وحشت دارد و ایگور را ترغیب میکند که او را از ادامه این موضوع منصرف کند، اما ایگور با فهمیدن اینکه ویکتور به دلیل نقش غیرمستقیم خود در مرگ برادر بزرگترش، هنری، تصمیم به خلق انسان تازه دارد، این کار را انجام نمیدهد. ویکتور به دلیل کارهای نامتعارف خود، از دانشگاه اخراج میشود، اما توجه همکلاسی ثروتمند و متکبر خود، فینگان را جلب میکند. ویکتور و ایگور، بدنی به نام «پرومتئوس» را تشریح میکنند، اما روابط عمیق ایگور با لورلی بزودی باعث ایجاد اختلاف بین آنها میشود.
تورپین و افرادش به آزمایشگاه ویکتور حمله میکنند و اختراعات وی را نابود میکنند. در حین، ایگور متوجه میشود که ایگور استراسمن واقعی، بر اثر اوردوز، مرده و ویکتور از اعضای بدن او برای آزمایش استفاده میکند، هنگام حمله به ویکتور، تورپین دست خود را از دست میدهد و یک چشم او کور میشود. ویکتور و ایگور به کمک فینگان فرار میکنند و به املاک خانوادگی او میروند. تورپین به دلیل تهاجم به خانه ویکتور بدون حکم، از اسکاتلند یارد اخراج میشود.
فینگان بودجه لازم را برای ساخت پرومتئوس در اختیار دانشمندان قرار میدهد و امکانات آزمایشگاهی را در املاک خانوادگی اش در اسکاتلند ارائه میدهد. ایگور به فینگان بیاعتماد است و از ویکتور و رفتار وی با ایگور واقعی سرخورده است. ویکتور پس از دعوا با ایگور، به تنهایی به اسکاتلند عزیمت میکند. فینگان ایگور را ربوده و سعی در کشتن او میکند ایگور سپس به درون رودخانه تیمز فرومیرود تا غرق شود، اما موفق به فرار و اتحاد مجدد با لورلی میشود که وی را به سلامتی برگرداند.
ایگور و لورلی برای نجات ویکتور اقدام میکنند. ایگور ویکتور را در آستانه استفاده از صاعقه برای تحریک کردن پرومتئوس مییابد. ویکتور خواستههای ایگور را نادیده گرفته و دستگاه را فعال میکند. افزایش نیرو ماشین آلات را بیش از حد بار میکند و فینگان را کشتهاست. در جریان هرج و مرج متعاقب، تورپین بهطور غیرمنتظره ای وارد میشود، ویکتور را به خاطر خلقت او گناهکار دانسته و تهدید میکند. پرومتئوس ناگهان قدم به جلو میرود. ویکتور در ابتدا خوشحال است که این آزمایش کار کردهاست و فکر میکند وی برادر رستاخیزش هنری است ولی به سرعت میفهمد که آزمایش شکست خوردهاست: پرومتئوس هیچ روحی ندارد و نمیتواند صحبت کند. تورپین شوکه شده آتش را به پرومتئوس باز میکند، که با عصبانیت روبرو میشود، تورپین را میکشد و تقریباً ویکتور را میکشد. ویکتور سرخورده، با ایگور به نیروها میپیوندد تا پرومتئوس را بکشد.
صبح روز بعد، ایگور با لورلی مجدداً به هم میپیوندد، لورلی نامه ای را که ویکتور برای وی نوشت، به وی تحویل میدهد، که در آن ویکتور از همه رنجهایی که به خاطر او عذرخواهی میکند، میگوید که اجازه دارد زندگی خود را با لورلی زندگی کند، به او اطلاع میدهد که آماده باشد زیرا ویکتور ممکن است روزی از او کمک بخواهد و ویکتور تشخیص میدهد که ایگور «بزرگترین خلقت» او بود. ویکتور در جستجوی اکتشافات جدید به حومه اسکاتلند عقبنشینی میکند.