ژرژ ژیل د لا تورت | |
---|---|
نام هنگام تولد | ژرژ آلبر ادوار بروتوس ژیل د لا تورت |
زادهٔ | ۳۰ اکتبر ۱۸۵۷ |
درگذشت | ۲۲ مهٔ ۱۹۰۴ (۴۶ سال) |
شناختهشده برای | همنام سندرم تورت |
ژرژ آلبر ادوار بروتوس ژیل دِ لا تورت (فرانسوی: [ʒɔʁʒ albɛʁ edwaʁ bʁytys ʒil də la tuʁɛt] ۳۰ اکتبر ۱۸۵۷ – ۲۲ مه ۱۹۰۴) عصبشناس فرانسوی و همنام سندرم تورت، نوعی بیماری عصبی که با تیک مشخص میشود، بود.[۱] زمینههای اصلی کار او بر روی موضوعات پزشکی هیپنوتیزم و هیستری انجام گرفت.[۱]
ژیل دِ لا تورت بزرگترین فرد از چهار فرزند درخانواده خود بود[۱] و در شهر کوچک سنژروایس-لتروا-کلوشه در ناحیه شاتلرو، در نزدیکی شهر لودون (سال ۳۰ اکتبر ۱۸۵۷) به دنیا آمد.[۲][۳]
در سال ۱۸۷۳، ژیل دو لا تورت در سن شانزده سالگی تحصیلات پزشکی را در پواتیه آغاز کرد.[۱] در سال ۱۸۸۱ به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا تحصیلات خود را در بیمارستان لائنس ادامه داد.[۱]
ژیل د لا تورت دوره کارآموزی خود را در سال ۱۸۸۴ آغاز و با سرعت زیادی پیشرفت نمود و به انتشار، آموزش و تمرین پزشکی بالینی پرداخت.[۱] او دانشآموز، آمانوئنسیس و پزشک خانه مرشد خود، ژان مارتین شارکو، عصبشناس با نفوذ معاصر و مدیر بیمارستان سالپتریر بود.[۱][۴][۵] شارکو به او کمک کرد تا در حرفه آکادمیک خود پیشرفت کند. ژیل د لا تورت در زمینه روان درمانی، هیستری و پیامدهای پزشکی و حقوقی مسمریسم (هیپنوتیزم امروزی) مطالعه و سخنرانی کرد. همکاران و مورخان او را «شخصیتی بسیار باهوش، اگر چه خشمگین» توصیف کردهاند.[۱]
در سال ۱۸۸۴، شارکو از ژیل دو لا تورت خواست تا روی اختلالات حرکتی کار کند. اختلال لاته، میریاشیت، و «فرانسویان جهنده» بیماریهایی بودند که در آن زمان اخیراً توصیف شده بودند، و ژیل د لا تورت معتقد بود که این شرایط مرتبط اما متفاوت از رقصاک هستند.[۱] او علائم سندرم تورت را در یک بیمار توصیف و مشاهدات قبلی موارد مشابه را گردآوری کرد و در سال ۱۸۸۵، ۹ مورد دیگر را با استفاده از نام maladie des tics برای این اختلال منتشر کرد.[۶] شارکو بعدها به افتخار شاگردش نام این سندرم را به «بیماری ژیل دِ لا تورت» تغییر داد،[۲] اگرچه این اسم در بیمارستان سالپتریر مورد استقبال قرار نگرفت.[۱]
ژیل د لا تورت مقاله ای در مورد هیستری در ارتش آلمان منتشر کرد که خشم بیسمارک را برانگیخت.[۷] همچنین مقاله دیگری در مورد شرایط غیربهداشتی در بیمارستانهای شناور در رودخانه تیمز نوشت.[۱] در قرن هفدهم او با گابریل لگوئه، روایتی از ژان دو آنژ و هیستری جمعی منتشر کرد که ظاهراً به دلیل عشق بینتیجه او به کشیش اوربان گراندیه پدید آمده بود.[الف] این نوشته زمانی به نگارش درآمد که بسیاری از افراد در اروپا به دلایل انجام جادوگری سوزانده میشدند.[۷]
ژیل دو لا تورت در ۲ اوت ۱۸۸۷ با دختر عمویش ماری دیتروآ (۱۸۶۷–۱۹۲۲) در لودون ازدواج کرد. پل برواردل و شارکو شاهد مراسم ازدواج آنها بودند. این زوج چهار فرزند داشتند که یکی از آنها در کودکی فوت کرد.[۹]
در سال ۱۸۹۳، یک بیمار زن سابق، که بعداً مشخص شد روانپریشی دارد، به گردن ژیل د لا تورت شلیک[۱][۱۰][ب] و ادعا کرد که یکی از همکاران تورت او را برخلاف میلش هیپنوتیزم کردهاست.[۱] کمی قبل از این واقعه نیز شارکو و پسر خردسالش نیز فوت کرده بودند.[۱] اگرچه او پس از تیراندازی انجام شده بهبود یافت و به کار و سازماندهی سخنرانیها ادامه داد، پس از این اتفاقات، ژیل د لا تورت شروع به نشان دادن علائم افسردگی شدید کرد.[۱] پس از سال ۱۸۹۳، سلامت روانی او به طرز محسوسی کاهش یافت.[۲]
در سال ۱۹۰۱، پسر شارکو، ژان باپتیست، ژیل د لا تورت را با نیرنگی متقاعد کرد تا به سوئیس سفر کند و او را در بیمارستان روانی بستری کرد، در این بیمارستان تشخیص ابتلای ژیل د لا تورت به سیفلیس ثالثیه انجام گرفت.[۱۱] حال او با گذر زمان بدتر میشد و او را مجبور به استعفا از محل کارش کرد.[۲] با این حال همسر و همکارانش در مورد علل بستری شدنش اطلاعی نداشتند.[۱۲] او در ۲۲ مه ۱۹۰۴[۱][۲][۱۲] با زوال عقل پیشرفته[۲] در بیمارستان روانپزشکی لوزان در کِری در اثر آنچه به عنوان تشنج وضعیتی شناخته شد، درگذشت. به همسرش اطلاع دادن که او در اثر آپوپلکسی فوت کردهاست.[۱۲] لیز (۲۰۱۹) بیان میکند که «ژیل د لا تورت بر اثر فلج عمومی و جنون (سیفلیس عصبی) درگذشت».[۷]
ژیل د لا تورت شانزده مقاله در مورد هیستری منتشر کرد، از جمله:[۱]