«کاملاً غریبه» | ||||
---|---|---|---|---|
![]() | ||||
ترانه دیپ پرپل | ||||
از آلبوم Perfect Strangers | ||||
بی-ساید | «" Son of Alerik "» | |||
تاریخ پخش | اوت ۱۹۸۴ | |||
فرمت | صفحه گرامافون | |||
تاریخ ضبط | اوت، ۱۹۸۴ | |||
ژانر | هارد راک | |||
زمان | ۵:۲۳ | |||
ناشر | پالیدور رکوردز (بریتانیا) مرکوری رکوردز (ایالات متحده) | |||
ترانهنویس(ها) | ریچی بلکمور ایان گیلان راجر گلاور | |||
تهیهکننده(ها) | راجر گلاور دیپ پرپل | |||
|
«کاملاً غریبه» (به انگلیسی: Perfect Strangers) نام یک آهنگ از آلبومی به همین نام ساخت سال ۱۹۸۴ میلادی و ضبط شده در ژاپن از گروه موسیقی هارد راک دیپ پرپل است. مضمون این آهنگ در بارهٔ تناسخ یک موجود در جسمی تازه است. مکالمهای بین خود گذشتهٔ موجود و خود کنونی موجود است. آهنگ در بارهٔ خاطراتی که این شخص در گذشته اش داشته سخن میگوید، اما آنها (خود گذشته و خود کنونی شخص) باید با یک دیگر کاملاً غریبه و ناشناس بمانند. این آهنگ یکی از چند آهنگ این گروه است که در آن تک نوازی گیتار الکتریک وجود ندارد و بیشتر از ریتم استفاده شدهاست. با این وجود گیتاریست گروه ریچی بلکمور این آهنگ را آهنگ مورد علاقهٔ خود معرفی کرده.
ترانهٔ این آهنگ در اصل از کتاب الریک (به انگلیسی: Elric of Melniboné) نوشتهٔ مایکل مورکوک الهام گرفته شدهاست.
میتوانی به یادآوری؟ نام مرا؟ | Can you remember remember my name | |
همانگونه که در طول زندگی تو جاری بودم | As I flow through your life | |
هزاران اقیانوس لبریز بودم | A thousand oceans I have flown | |
و جانهای سردی از یخ | And cold spirits of ice | |
در تمام زندگی ام | All my life | |
من بازتابی از گذشتهٔ تو هستم | I am the echo of your past | |
من بازگشتی از انعکاس یک نقطه از زمان هستم. | I am returning the echo of a point in time | |
چهرههای درخشان دور | Distant faces shine | |
هزاران جنگاور شناختهام | A thousand warriors I have known | |
و خندیدنی که مانند ارواح میماند. | And laughing as the spirits appear | |
در تمام زندگی ات | All your life | |
سایههای روزی دیگر | Shadows of another day | |
و اگر سخن مرا بر باد میشنوی | And if you hear me talking on the wind | |
باید بدانی که | You've got to understand | |
ما باید کاملاً غریبه بمانیم | We must remain,Perfect strangers | |
میدانم که باید درون این سکوت از غم و اندوه بمانم | I know I must remain inside this silent well of sorrow | |
رشتهای نقره گون آویخته از آسمان | A strand of silver hanging through the sky | |
بیش از آن که میبینی را حس میکنی. | Touching more than you see | |
صدای سالیان سال در ذهن تو | The voice of ages in your mind | |
درد است با مردهٔ شب | Is aching with the dead of the night | |
زندگی گرانبها (اشکهایت در باران محو میشوند) | Precious life (your tears are lost in Falling rain) | |
و اگر سخن مرا بر باد میشنوی | And if you hear me talking on the wind | |
باید بدانی که | You've got to understand | |
ما باید کاملاً غریبه بمانیم | We must remain,Perfect strangers |