گالریا والریا | |
---|---|
امپراتریس روم | |
درگذشته | ۳۱۵ |
همسر | |
فرزند(ان) | کاندیدیانوس (پسرخوانده) |
پدر | دیوکلتیان |
مادر | پریسکا |
گالریا والریا (به لاتین: Galeria Valeria) (درگذشتهٔ ۳۱۵) دختر دیوکلتیان، همسر گالریوس و امپراتریس روم بود.
گالریا والریا دختر امپراتور دیوکلتیان و پریسکا بود.[۱] پریسکا فردی بود مسیحی یا علاقهمند به مسیحیت و دخترش نیز همچون او یا به دین مسیح گرویده بود یا نسبت به مسیحیان احساس همدردی میکرد.[۱] والریا در سال ۲۹۲[۲] یا ۲۹۳[۱] بهعنوان دومین همسر گالریوس که در آن زمان عنوان سزار را داشت به ازدواج او درآمد.[۲] این ازدواج در واقع با هدف مستحکمتر کردن روابط بین گالریوس و دیوکلتیان صورت پذیرفت.[۳] گالریوس در ۳۰۵ به امپراتوری رسید[۴] و احتمالاً در نوامبر ۳۰۸ والریا را به جایگاه آگوستایی رساند و عنوان Mater Castrorum را به او اعطا نمود.[۱] گالریوس همچنین خانهای برای همسرش در نیکومدیا ساخت و به افتخارش نام یکی از استانهای روم را تغییر داد.[۱] والریا نیز کاندیدیانوس، پسر نامشروع گالریوس را به فرزندخواندگی خود پذیرفت. کاندیدیانوس سپس به نامزدی دختر ماکسیمینوس دایا درآمد.[۱]
گالریوس در سال ۳۱۱ میلادی[۱] و هنگام بازگشت به دهکدهٔ آبا و اجدادی خود بهمنظور انجام بازدیدی درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.[۳] با مرگ او، مراقبت از گالریا والریا و مادرش پریسکا به لیسینیوس سپرده شد، با این حال آن دو از پیش لیسینیوس به دربار ماکسیمینوس دایا گریختند.[۱] دایا خواهان ازدواج با والریا بود اما وقتی مقاومت او را دید تمامی اموال او را ضبط و والریا و مادرش را به سوریه تبعید نمود.[۱][۲] بهدنبال این رویدادامپراتور بازنشسته دیوکلتیان، چندین بار تلاش نمود تا از سیاهبختی دخترش جلوگیری کند و خواست تا آنان را به پیش او در سالونا بازگردانند اما فایدهای نداشت و توجهی به او نشد.[۳] در عینحال ماکسیمینوس از اینکه با دیوکلتیان همچون یک استدعاکننده و با دخترش همچون یک مجرم برخورد میکرد دچار غرور شده بود.[۲]
با مرگ دایا در سال ۳۱۳، والریا و مادرش با فرار از تبعیدگاه خود به دربار لیسینیوس بازگشتند.[۳] لیسینیوس نخست بهنیکی با آنان رفتار نمود و والریا احساس آرامش کرد. اما پس از آگاهی از اعدامهای خونین او در کاخ نیقیه دریافت که فردی ستمکارتر از ماکسیمینوس دایا بهجای او نشسته است.[۳] والریا و مادرش پریسکا بار دیگر گریختند و لیسینیوس فرمان مرگ آنان را صادر نمود.[۱] آنها خود را به جامهٔ پلبها درآوردند و به مدت ۱۵ ماه از استانی به استان دیگر سرگردان بودند تا آنکه سرانجام در سال ۳۱۵ میلادی در تسالونیکا دستگیر شدند.[۳] والریا را همراه با مادر[۲] و پسرخواندهاش کاندیدیانوس[۱] گردن زدند[۱][۲] و اجسادشان را به دریا انداختند.[۳]