گودرز

گودرز
نگارهٔ گودرز در شاهنامهٔ تهماسبی
از پهلوانان شاهنامه و خاندان با اصالت ایرانی
نامگودرز
نام کاملگودرزِ کَشوادگان/کشوادیان/کشوادی
شهرتپهلوانِ گُزین
حکومتحکمرانی بر اصفهان
نام پدرکشواد زرین کلاه
نام پدربزرگقارن کاوگان
نام نیاکاوه آهنگر
از متحدان کیکاووس
نبردهابیشمار
نبرد اولجنگ بزرگ کیخسرو
نبرد دومجنگ دوازده‌رخ
نبرد سومجنگ مازندران
فرزندانهجیر، بهرام، رهام، گیو، نستوه، شیدوش

گودرز پسر کشواد زرین کلاه، نوه قارن کاوگان و نتیجه کاوه آهنگر؛ از پهلوانان بزرگ ایران در شاهنامه است. گودرزیان[۱] که یکی از بزرگ‌ترین خاندان‌های پهلوانی ایران در شاهنامه هستند از نسل او به‌شمار می‌آیند. گودرز در جنگ‌هایی که به خونخواهی سیاوش صورت گرفت، حضور داشت و گاهی فرماندهی سپاه ایران را بر عهده می‌گرفت. به روایتی هفتاد و هشت پهلوان از نسل گودرز وجود داشت که هفتاد تن از ایشان در جنگ کشته شدند. گیو، رهام، بهرام، شیدوش، هجیر و نستوه، تنی چند از فرزندان وی می‌باشند. و نیز، بیژن، فرزند گیو از بانوگشسب دختر رستم، نوه ی گودرز است. گودرز را مقام و موطن در اصفهان بود.[۲]

نشان گودرز در شاهنامه خیمه‌گاهی سرخ رنگ دانسته شده و پرچمی آراسته به سنگ‌های قیمتی که شیری طلایی در آن قرار دارد:

بپرسید کان سرخ پرده سرایسواران بسی گردش اندر به پای
یکی شیرپیکر درفشی به زردرفشان یکی در میانش گهر
چنین گفت کان فر آزادگانسپهدار گودرز کشوادگان[۳]

الهام سروش در خواب

[ویرایش]

از یادکردهای مهم او شبی در خواب دید که سروش به او گفت: رهایی از شر افراسیاب به دست کیخسرو ممکن است. کیخسرو پسر سیاوش و نوهٔ کیکاووس است او از نسب مادری از نژاد تور و اینک در توران است و ...

پس از خواب، گودرز پسرش گیو را به دنبال کیخسرو به توران فرستاد تا او را به ایران بیاورد. گودرز بعد از کیخسرو نیز زنده بود و پس از مشایعت کیخسرو از نیمهٔ راه [۴] به همراه رستم و زال باز گشت. آورده شده کیخسرو به همرا نزدیکان خویش پس از کولاک شدید در کوهستان تنها به آسمان صعود کرد.

تبارنامه

[ویرایش]
کشواد
گودرز
گیوشیدوشنستوهرهامبهرامهجیر
بیژن

آمدن کیخسرو به ایران

[ویرایش]

چون کیکاووس از کیفیت قتل سیاوش خبر یافت که چگونه با زاری و خواری او را هلاک نمودند عزای بسیار نمود ولی از کیخسرو که هنوز متولد نشده بود کسی خبر نداشت.

چو این گفته بشنید کاووس شاهسر نامدارش نگون شد ز گاه
بر و جامه بدريد و رخ را بکندبه خاک اندر آمد ز تخت بلند
برفتند با مویه ایرانیانبدان سوگ بسته به زاری میان
همه دیده پر خون و رخساره زردزبان از سیاوش پر از یادکرد
چو طوس و چو گودرز و گیو دلیرچو شاپور و فرهاد و رهام شیر[۵]

گودرز در واقعیت

[ویرایش]

گفته می شود که گودرز در شاهنامه در واقع گودرز دوم اشکانی است و تنها تفاوت این است که در شاهنامه گودرز پدر گیو است، اما در تاریخ برعکس است، گودرز تاریخی فرزند گیو معینی است(این از روی سکه های او شناخته شده است).[۶]

جستارهای وابسته

[ویرایش]

پانویس

[ویرایش]
  1. خود گودرز و پسرانش رهام و گیو و نوه‌اش بیژن بقیه پسران و نوادگان گودرز
  2. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ظهیرالدین بن نصیرالدین مرعشی، ص ۴
  3. شاهنامه به تصحیح دکتر خالقی مطلق. جلد دوم. پادشاهی کیکاوس صدوبیست سال بود (داستان رستم و سهراب/گفتار اندر پرسیدن سهراب نشان‌های خیمه‌ها از هجیر)
  4. هنگامی که کیخسرو ترک سلطنت می‌کند
  5. شاهنامه. جلد سوم. داستان سیاوش، ص ۱۵۵
  6. "Goudarz". Wikipedia (به انگلیسی). 2023-10-20.

منابع

[ویرایش]
  • فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۷۹شاهنامه، به کوشش تصحیح مصطفی سیفی‌کار جیحونی.، اصفهان: شاهنامه پژوهی
  • حسین، الهی قمشه‌ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.

پیوند به بیرون

[ویرایش]