گوروهای آیین سیک (پنجابی: ਸਿੱਖ ਗੁਰੂ؛ هندی: सिख गुरु) یا گوروهای سیک، استادان معنوی آیین سیک هستند که این دین را در طی حدود دو قرن و نیم پایهگذاری کردند که آغاز آن از سال ۱۴۶۹ بود.[۲] سال ۱۴۶۹ تولد گورو نانک، مؤسس آیین سیک است. نه گوروی دیگر جانشین او شدند تا اینکه در سال ۱۷۰۸ گوروشیپ (انتقال گورو به گوروی دیگر) توسط گورو دهم به کتاب مقدس سیک گورو گرانت صاحب رخ داد، که اکنون توسط پیروان مذهب سیک به عنوان گوروی زنده در نظر گرفته میشود.[۳] گوروشیپ (انتقال گورو) همچنین به گورو پانت (Guru Panth) (مریدان خاص گورو)، مشتمل بر خالصه اتفاق افتاد، هر چند این شیوه از گوروشیپ پس از ظهور قدرتطلبی مهاراجه رانجیت سینگ رو به زوال رفت.[۴]
گورو (راهنما:آیپیای/انگلیسی: ˈɡu:ru:, همچنین بریتانیا راهنما:آیپیای/انگلیسی: ˈɡʊru:,_ˈɡʊər-؛ سانسکریت: गुरु، پنجابی: ਗੁਰੂ، IAST: guru) یک اصطلاح سانسکریت برای «آموزگار، راهنما، کارشناس یا استاد (master)» در دانش یا رشته خاصی است.[۵] بهائی ویر سینگ در واژهنامهاش از گورو گرانت صاحب، واژه گورو را به عنوان ترکیبی از دو بخش جدا از هم: «گو» (Gu;(ਗੁ)) به معنی تاریکی و «رو» (Rū;(ਰੂ)) به معنی نور توصیف کرده است.[۶] بنابراین، گورو فردی است که نوری در تاریکی میتاباند یا به عبارت دیگر کسی است که روشنگری میکند. توصیف بایی ویر سینگ، بینش بیشتری در مورد آیین سیک ارائه میدهد و توضیح میدهد که چرا گورو گرانت صاحب به عنوان گورو زنده در نظر گرفته میشود. واژه سیک (Sikh) از اصطلاح سانسکریت shishya[۷] (شیشیا) (پنجابی: ਸਿੱਖ) مشتق شده است که به معنی پیرو یا دانشآموز است؛ بنابراین سیکها یک رابطه آموزگار-دانشآموز با گوروها دارند به خاطر اینکه تعالیم آنها که در گورو گرانت صاحب به نگارش درآمده است به عنوان راهنما و هدایت کننده سیکها عمل میکند.
طبق اعتقادات سیک، تمام گوروها را نور یا روح یکسانی دربر گرفته بود و بدن جسمانی آنها حاملی برای دربر گرفتن ماهیت یکسان بود. هنگامی که زندگی یک گورو به پایان میرسید، جانشین او این نور را به ارث میبرد و به همین دلیل است که از گوروها به عنوان محله (سرای) ذکر به میان آمده است.[۸]
شماره | نام | پرتره | تاریخ تولد | گوروشیپ | محل تولد | قوم | پدر | مادر | تاریخ درگذشت | علت | محل فوت |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۱ | گورو نانک | ۱۴ آوریل ۱۴۶۹[note ۱] | از بدو تولد | ننکانه صاحب، پنجاب، سلطاننشین دهلی | بِدی کهتری | کالیان داس بِدی | ماتا تریپتا | ۲۲ سپتامبر ۱۵۳۹ (۷۰ سال) | درگذشت طبیعی | کرتارپور، پنجاب، امپراتوری مغول | |
۲ | گورو انگد | ۳۱ مارس ۱۵۰۴ | ۷ سپتامبر ۱۵۳۹ | موکستار، پنجاب، امپراتوری مغول | تریهان کهتری | بابا پهیرو مال | ماتا رامو | ۲۹ مارس ۱۵۵۲ (۴۷ سال) | درگذشت طبیعی | خدور صاحب، پنجاب، امپراتوری مغول | |
۳ | گورو امرداس | ۵ مه ۱۴۷۹ | ۲۶ آوریل ۱۵۵۲ | امریتسار، پنجاب، امپراتوری مغول | بهَلا کهتری | تیج بهان بهَلا | ماتا لاچمی | ۱ سپتامبر ۱۵۷۴ (۹۵ سال) | درگذشت طبیعی | گوئندوال، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | |
۴ | گورو رام داس | ۲۴ سپتامبر ۱۵۳۴ | ۱ سپتامبر ۱۵۷۴ | لاهور، پنجاب، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | بابا هر داس | ماتا دایا | ۱ سپتامبر ۱۵۸۱ (۴۶ سال) | درگذشت طبیعی | گوئندوال، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | |
۵ | گورو ارجن | ۱۵ آوریل ۱۵۶۳ | ۱ سپتامبر ۱۵۸۱ | گوئندوال، پنجاب، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | گورو رام داس | ماتا بانی | ۳۰ مهٔ ۱۶۰۶ (۴۳ سال) | اعدام توسط جهانگیر، امپراتور مغول | لاهور، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | |
۶ | گورو هرگوبیند | ۱۹ ژوئن ۱۵۹۵ | ۲۵ مه ۱۶۰۶ | امریتسار، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | گورو ارجن | ماتا گانگا | ۲۸ فوریهٔ ۱۶۴۴ (۴۸ سال) | درگذشت طبیعی | کراتپور صاحب، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | |
۷ | گورو هر رای | ۱۶ ژانویه ۱۶۳۰ | ۳ مارس ۱۶۴۴ | کراتپور صاحب، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | بابا گوردیتا | ماتا نیهال کائور | ۶ اکتبر ۱۶۶۱ (۳۱ سال) | درگذشت طبیعی | دهلی، صوبه دهلی، امپراتوری مغول | |
۸ | گورو هر کریشن | ۷ ژوئیه ۱۶۵۶ | ۷ اکتبر ۱۶۶۱ | کراتپور صاحب، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | گورو هار رای | ماتا کریشان کائور | ۳۰ مارس ۱۶۶۴ (۷ سال) | آبله | دهلی، صوبه دهلی، امپراتوری مغول | |
۹ | گورو تیغ بهادر | ۱ آوریل ۱۶۲۱ | ۲۰ مارس ۱۶۶۴ | امریتسار، صوبه لاهور، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | گورو هرگوبیند | ماتا نانکی | ۱۱ نوامبر ۱۶۷۵ (۵۴ سال) | اعدام توسط اورنگ زیب، امپراتور مغول | دهلی، صوبه دهلی، امپراتوری مغول | |
۱۰ | گورو گوبیند سینگ | ۱۴ فوریه ۱۶۶۶ | ۱۱ نوامبر ۱۶۷۵ | پتنا صاحب، صوبه بیدر، امپراتوری مغول | سودهی کهتری | گورو تیغ بهادر | ماتا گجری | ۷ اکتبر ۱۷۰۸ (۴۱ سال) | به دستور وزیر خان توسط جمشید خان و واصل بیگ به قتل رسید. | حضور صاحب، صوبه بیدر، امپراتوری مغول | |
۱۱ | مریدان خاص گورو[۴][۹][۱۰] | وایساخی، آوریل ۱۶۹۹[۱۱] | کسگار قلعه، اناندپور صاحب، پنجاب[۱۲] | فاقد جایگاه[۱۳][۱۴] | گورو گوبیند سینگ (معنوی)[۴] | ماتا صاحب دیوان (معنوی)[۱۵] | در حالی که در قرن هجدهم رایج بود، این شیوه گوروشیپ پس از ظهور قدرتطلبی رنجیت سینگ رو به افول رفت و امروزه به ندرت برانگیخته میشود و تحت الشعاع گورو گرانت قرار گرفته است.[۴] | ||||
۱۲ | گورو گرانت صاحب | ۲۹ اوت ۱۶۰۴ (در این تاریخ، تألیف اولین پیشنویس خاتمه یافت) |
۲۰ اکتبر ۱۷۰۸ | امریتسار، صوبه لاهور، امپراتوری مغول (محلی که تألیف انجام گرفت) |
کتاب دینی مقدس سیک، به عنوان گورو نهایی، مستقل و ابدی در نظر گرفته میشود. |
دوره زمانی
شجرهنامه
Guru Gobind Singh is traditionally believed to have announced that the personal transmission would end at his death, but that the mystical Guru would remain embodied in the scripture and the corporate Panth. … GURU PANTH. The Guru Panth was a doctrine particularly suited to the circumstances of the 18th century, providing an effective means of decision making for Sikhs who were divided into several misls. When unification was achieved under Ranjit Singh the practice of eliciting corporate decisions from the Panth was discarded. The doctrine is still maintained today, and efforts are occasionally made to seek the Guru's will by this means. It is, however, seldom invoked. The voice of the Guru is much more commonly sought through the words of the Guru Granth.
The author of the Dabistan refers to the belief of the Sikhs in the unity of Guruship. The spirit of Guru Nanak entered the bodies of his successors - Guru Angad, Guru Amar Das, Guru Ram Das and Guru Arjan. That was why each Guru was referred to as mahal: Guru Nanak as the first mahal, Guru Angad as the second mahal, and in this way Guru Arjan as the fifth mahal. A Sikh who does not regard Guru Arjan as Baba Nanak is not a true Sikh. The firm belief of the Sikhs is that all the Gurus are Nanak. Indeed, Bhai Gurdas underscores the unity of Guruship from Guru Nanak to Guru Hargobind in one of his Vaars. This is reiterated in another Vaar in which the metaphors of light and water are used to emphasize that they all are the same.The idea of the unity of Guruship emphasized by Bhai Gurdas legitimized the succession of Guru Hargobind to face the rival claim of Prithi Chand and his descendants.
The ten Gurus organised their disciples into sangats and infused their personality again into the Sikhs. This led to a remarkable development in the institution of 'Guru-ship', which eventually became the Guru Panth, thus bestowing divinity on the people. … The Sikh assemblies also acquired great sanctity, owing to the belief that the spirit of the Guru lived and moved among them collectively, the whole body being called the panth. This panth follows the path shown by the way the Gurus lived their lives, as also the precepts laid down by them. In turn, it is regarded as an embodiment of the Guru—Guru Panth. In 1699, Guru Gobind Singh, the tenth Guru, himself received baptism from the five Sikhs he had first initiated. The panth, the assembly and the Guru became one. After his demise, there was no living Guru for the Sikhs. The Shabad, in the presence of the sangat, became the Guru, the guiding light and in presence of Akalpurakh, the Timeless Being. The panth thus was invested with the personality of the Guru, and the incorporated Word became Gyan Guru (knowledge). This panth, called the Khalsa, was to be the Guru in spirit, and was authorised to work with collective responsibility, with Guru Granth Sahib as its guiding spirit.