یادگیری خدمتمحور یک روش آموزشی و یادگیری است که فعالیت و خدمت اجتماعی معنادار را با تدریس و تفکر و بازاندیشی ترکیب میکند و سبب تجربه یادگیری غنیتر، یادگیری مسئولیت مدنی و اجتماعی، و تقویت محلهها و جوامع میشود. در این روش، دانشآموزان – از کودکستان گرفته تا دانشگاه – آنچه را که در کلاسهای درس میآموزند برای حل مسائل زندگی واقعی به کار میگیرند. آنها نه تنها کاربردهای عملی دروسشان را یادمیگیرند، بلکه با انجام خدمات اجتماعی و محلی تبدیل به شهروندانی فعال و تأثیرگذار میشوند.
یادگیری خدمتمحور میتواند در زمینههای متعددی به کار گرفته شود، از جمله در مدارس، دانشگاهها و مراکز و سازمانها محلی و مذهبی. این روش میتواند گروهی از دانشآموزان، یک کلاس، یا تمام مدرسه را شامل شود. دانشآموزان در این روش شخصیتشان را میسازند و در همکاری با دیگران در مدرسه و محلهشان مشارکتی فعال در خلق پروژههای خدماتی در زمینههایی مثل آموزش و محیط زیست پیدا میکنند.
طرفداران این روش معتقدند که یادگیری خدمتمحور باعث افزایش مشارکت جوانان در جامعه میشود چرا که تجربه این نوع یادگیری نه تنها احساس مسئولیت را در دانشآموزان تقویت میکند، بلکه به آنها نشان میدهد که تا چه اندازه میتوانند در سرنوشت خود و دیگران تأثیرگذار باشند.[۱]
در یادگیری از راه خدمت یادگیرندگان (دانشآموزان) باید مشکلات اطراف خود را (در خانه، مدرسه، محله، شهر، کشور) شناسایی کنند و فهرستی از آنها تهیه کنند. یاددهندگان (معلمان) باید به عنوان تسهیلگر کنار یادگیرندگان باشند. مشکلات مطرحشده توسط بچهها بایستی در کارگروهی متشکل از کلیه معلمان مدرسه مطرح شده و بررسی شود که حل این مشکلات چه مواردی از موضوعات درسی را پوشش میدهد. این بخش از یادگیری از راه خدمت پیوند با موضوعات درسی نامیده میشود. بعد از این جلسه، بایستی یکی از مهمترین مشکلات با مشورت و تصمیم یادگیرندگان انتخاب و برای حل آن فکری شود. در واقع در این مرحله موضوعات درسی با مشکلات واقعی جامعه پیوند میخورند. بچهها تلاش میکنند راهحلهای موجود را برای حل مشکل بررسی کنند. البته که ممکن است راهحلهای جدید به ذهن برسد. این روش به تقویت کار گروهی، افزایش خلاقیت و ایجاد اعتماد به نفس بچهها کمک میکند. به مرور زمان بچهها باید خدمتی که قرار است به گروه خدمتگیرنده دهند را درک کنند. بهطور ساده بچهها باید با گروهی که دچار مشکل هستند در تعامل باشند. خیلی اوقات بچهها تصوراتی دارند که شاید هیچگاه وجود عینی و واقعی نداشته باشد. در مسیر تعامل باید همه جوانب در نظر گرفته شود. به عنوان مثال ممکن است ما در مورد کودکان سرطانی نگاهی داشته باشیم که هیچگاه با واقعیت آنها یکسان نباشد. این مرحله از یادگیری از راه خدمت معناداری خدمت نامیده میشود. در واقع خدمت بایستی برای یادگیرندگان، یاددهندگان، والدین، گروه دریافتکننده خدمت و تمام افرادی که در این پروژه شرکت میکنند معنادار باشد. اما نکته مهم دیگر در یادگیری از راه خدمت بازاندیشی است. در هر مرحله از اجرای کار باید بازاندیشی صورت گیرد. این مرحله با استفاده از سوالاتی از خود صورت میگیرد. به عنوان مثال میتوانیم بپرسیم که چرا و به چه هدفی این کار را انجام دادهایم، آیا راهکار بهتری برای انجام کارها تا این مرحله نبودهاست.
یکی از ایرادات وارده به این روش این است که تعریف مشخصی ندارد و دقیقاً نمیتوان فهمید چه نوع فعالیتهایی زیرمجموعه این روش هستند.
در ایران، تعداد محدودی از مدارس (منجمله دبیرستان مفید و دبیرستان روزبه) با معرفی و پیادهسازی پروژههای جهادی قدمهای اولیهای در این زمینه برداشتهاند. این اقدامات، با وجود کم بودن تعدادشان، میتواند الگویی برای گسترش و پیشرفت این روش آموزشی در ایران باشد. لازم است ذکر شود که به نظر میرسد در حال حاضر بیشتر این فعالیتها بر بخش خدمت متمرکز هستند و اهداف آموزشی مرتبط در انجام این پروژهها کمتر پیگیری شود.
بر اساس تعریف مؤسسه یادگیری خدمت محور در آمریکا،[۲] تجربههای یادگیری خدمتمحور واقعی، با وجود تنوع نا محدودشان، ویژگیهای مشترکی دارند:
و اما یادگیری در خدمت چه چیزهایی نیست:
شورای ملی رهبری جوانان در آمریکا یادگیری خدمتمحور را با ۸ ویژگی اساسی آن تعریف میکند:[۳]
(برگرفته از وبسایت یادبگیر و خدمت کن[۴]) اگر دانشآموزان یک مدرسه به جمعآوری آشغال از جوی، نهر، یا رودخانه محلهشان بپردازند میتوانند به عنوان داوطلبان محلی خدمت شایانی به اجتماع و محلهشان بکنند. این کار یک خدمت اجتماعی است. اگر همین دانشآموزان در کلاس علوم به بررسی آلایندههای آب و آزمایش آنها بپردازند یادگیری اتفاق افتاده. با ترکیب این دو فعالیت، میتوان به یک پروژه یادگیری خدمتمحور دست یافت. اگر دانشآموزان پس از جمعآوری آلایندهها به بررسی و تحلیل یافتههایشان بپردازند و منابع احتمالی این آلودگی را پیدا کنند و نتایج کارشان را با اعضای دیگر محله در میان بگذارند در واقع درگیر یک پروژه یادگیری خدمتمحور واقعی شدهاند. در مثال فوق، علاوه بر انجام یک خدمت به محله، دانشآموزان دربارهٔ کیفیت آب و آزمایش آن یادمیگیرند، فهمشان از مسائل مربوط به آلودگی بیشتر میشود، و مهارتهای ارتباطیشان را تقویت میکنند. آنها ممکن است در طول این پروژه علاقه شخصیشان را به علوم تجربی، محیط زیست، سیاستگذاری عمومی یا رشتههای دیگر نیز کشف کنند. در نتیجه هم دانشآموزان و هم محله درگیر یک تجربه متحولکننده بودهاند. برای مثال در منطقهای که احتمال وقایع طبیعی مثل سیل یا زلزله زیاد است دانش آموزان میتوانند نتایج فجایع طبیعی را بررسی کنند و وسیلهای بسازند که در صورت وقوع حادثه برای اعضاء محله مفید باشد. آنها همینطور میتوانند سمینارهای آموزشی برای افراد محلهشان برگزار کنند. پروژه دیگر میتواند دربارهٔ اثرات تغذیه ضعیف و عدم ورزش روی سلامتی باشد. دانش آموزان میتوانند آموختههایشان را با برگزاری نمایشگاههای سلامتی، نوشتن یک کتاب آشپزی سالم، و افتتاح یک غرفه فروش سبزی و میوه برای مدرسه و محله در عمل پیاده کنند.
در ایالات متحده آمریکا موسسات متعددی در زمینه گسترش یادگیری خدمتمحور و تدوین منابع درسی مربوط به آن فعالیت میکنند. این موسسات با جمعآوری اطلاعات و برگزاری سمینارها سعی در اطلاعرسانی در مورد این روش و فواید آن دارند. آنها همچنین با طراحی دروس و پروژههایی مرتبط با برنامه درسی مدارس برای دانشآموزان از سنین مختلف به مدارس و معلمان در پیادهسازی این روش آموزشی کمک میکنند. نمونههایی از این موسسات در زیر معرفی شدهاند:
وبگاههای فوق اطلاعات متنوعی در مورد فرضیهها، اهداف، روشهای پیادهسازی، نمونههای طرح درس، و نتایج تحقیقات در مورد این روش را در اختیار میگذارند.